پوستر : به عشق رهبر دلها حماسه خواهم ساخت
Rate this post

Rate this post

پوستر : به عشق رهبر دلها حماسه خواهم ساخت

در سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی ، کم کم باید آماده جدی ترین حماسه آفرینی شویم البته از نوع سیاسی اش !، مسلما طبق فرمایشات متعدد رهبری حضور در این انتخابات و البته انتخاب اصلح هم حق و هم وظیفه ی یکایک ماست. ولی چیزی که مهمتر است اینکه اجازه نخواهیم داد حوادث 88 اتفاق بیفتد و احدی به خود اجازه دهد که دل رهبر عزیزمان را خون کند. اینبار هم ایستاده ایم ولی محکم تر از قبل، جدی تر از قبل و با هوش تر از قبل.

پیش نمایش طرح (کلیک کنید)

به عشق رهبر دلها حماسه خواهم ساخت

دریافت سایز اصلی : DOWNLOAD

شیعه آرت

السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی

دیدگاه کاربران ...

تعداد دیدگاه : 32

  1. سلام
    در هر صورت حرفتون رو زدید.
    به لطف کسانی که هر حرفی رو بدون فکر کردن می زنند،مطلب قبلیم رو عوض کردم.
    خیلی ها رو با این پست شناختم…
    یاعلی

  2. جانم
    جانم
    خیلی زیبا و با محتواست

  3. پس لازمه بیشتر روی حرف هاتون فکر کنید.چون می تونستید از الفاظ بهتری برای رسوندن منظورتون استفاده کنید..

    در ضمن من منظورم با خیلی های دیگه بود که نظراتشون ارزش تایید کردن نداشت.

  4. سلام
    آدرس و نام وبلاگ خاکریز مجازی به خاکـــ ـ ــریز یکـــ چــ ـ ـادری تغییر کرد.

    وفقکم الله یعنی چی؟

  5. سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/22266
    موفق و پیروز باشید .
    یا علی

  6. توسط علی

    سلام برادر
    تصویر زیبایی شده
    لطف کنید بفرمایید تصویر آقا چطور به این زیبایی و با چه فیلتری درست کردید
    یا علی مدد

    • سلام علیکم
      این کار اثر یه پلاگین خاص نیست ، مجموع چندین پلاگین به همراه لایه های تنظیم رنگ و نور هستش به علاوه ی یه سری نکات مثلا محاسن و موهای صورت جدا پردازش میشه ، صورت جدا و …

  7. توسط injakarbala

    احسنت
    پیشرفت خوبی داشتی

  8. سلام خدا قوت زیباشده
    البته رو نوشته جای کار داره

    ولی کلا زیباست

    دعوتین…..
    پوستر :من انقلابی ام…..

    همه دعوتین….

  9. سلام با مطلب «عرفان بافتنی و یافتنی» بروز هستم.

  10. توسط خواهر بسیجی

    دلمان به مستحبی خوش است که جوابش واجب است …

    اسلام علیک یا اباصالح المهدی

  11. توسط باران

    سلام
    شما لینک شدید
    لطفا ما رو لینک کنید

  12. توسط سید

    سلام مطلب عالی به ما هم سر بزن نظر هم بده
    یا حق

  13. توسط زهرا

    سلام پستی زدم با عنوان در احد چه گذشت خوشحال میشم بیاین در ضمن پیروزی تیم ملی رو هم تبریک میگم

  14. با تشکر از مطالب مفیدتان،ممنون

  15. ممنون بسیار خوب بود

  16. سلام یوسف ذولیمینم سردار تنها حیدری تو استشهادی تو غم خوار تو همتن معشوقی که خیال و باورن اون را رنجور مردسنتم کرده ای سید علی سیل اشک و آه و جام و جهل فرجام گناه خون و آتش خشم سرکش بیم چاه دیدیه بگشا در این فریبستان سید علی ببین با ذولیخواهت کیوان چه ها کردند ببین چگونه سوخت لاله مرد لیلی خشک شد سرو صحییح جهل ماند از آگهی دیده بگشای ای صنم ای مرد مردستان علی منم کیوان منم آنکه کشته شد روزی که گفتند دیگر نشان مولایت رفت از دیده و ماندی تنها در این فریبستان کیوان تنها و تهی از این باغستان عشق سید علی دیده بگشا ای به شهد ن.شینت رضا دیده بگشا برعدم ای مستی هستی فضا دیده بگشا ای بعد از سوالقضا حسن القضا ای رنجور دردستان سید علی ببین کیوان چگونه فقانت میزند چرا کردی دورمانم را از شهد دلشینت تهی ای مرد مردستان سید علی گفتی کوچکی برو مردی آموز آموختم ولی به چه ام اید رنج تمسان بیم جهل و فرجتام و گناه تیر و ترکش خون و اتش دیده بگشا سید علی براین ستم من چه آموزم ای ماه شبهای دو ژم از این غریبستان زمین ای سید علی تنها ماندم بی تو تهی از بودن و شدن گشتم دیده بگشا نقش کیوان ماند با جامی تهی زاگهی ماند جهل ماند و جهل ماند از آگهی ای ساغی مستان سیدعلی تیره شد از بیش و کم آیینه مستان سید علی منم کیوان فریاد میزنم و صدایت و مددت را می ج.یم ای آنکه خاک را به نظر کیمیا کردی و نظری برمن کردی ولی مابقی تهی از این مهر و امان تو مولایم سید علی بدون دوسم داشته باشی دوسم نداشته باشی مرا به بیت خوبان ره گشایی یا نگشایی همچنان که هروقت خواستم بگویم منم کیوان در بیتت پشتت را به من کردی آقاجان من از نونهالی در پیت بودم امروز که پریشون عالمم چرا مرا سوا نمی بخشی همه سایه همایت را من خیلی خسته ام خسته تر از همیشه ناشناسی در این دژخیمان که در تاریکی و روشنایی روز می برد بوی و شهد پاکت را از بال صنم پادشاهی هستی که به شب می بری عشقت را بر بالین مادران و فرزندان شهیده و شهیدت را ولی چه می شد یک شب در خانه این گدای مسکین کیوان زلیخوایت را میزدی و می پرسیدی حالی از ایبن کیوان تنها به خدا من به علی شناختم من به خدا قسم خدا را مرا ببخش برای همه اشتباهاتم برای همه خیال پردازیهایم ولی من چه کنم هر چه هستم و خواهم باشم تهی از وجود مبارکت نیست ای مرد مردستان سید علی به خدا که در دوعالم نجویم سراغی جز تو چه کنم عاشقم می دانم روزی اثری جز فنای مادو باقی نخواهد ملاند می دانم باید در خانه علی زنم که نگین پادشاهی دهد از کرم گدای را ولی درجهانی که همه شور و همه شب خواه سید علی و کیف بشر سراغ است همه مست ولای تواند سید علی این کیوان نعیم که به فدای تو چه کند که نمی رسد دستش به تو ای سید علی آقا باورم کن باور کن تهیم از تو اگر نباشی و ساکت از پیم بگذری من تو را خواستم نه نعمت پیت نه پابوس غلامانت من نگرسیستم و نباید نگریست تا وقتی تو پادشه خوبان عصر غیبت خوب ترین بشر دنیا مهدی موعود عج هستی و مانده ای آقا جانم بیا با من تا دیدم روی تو ای ماه و نور و روشنم هرجا می فرستادنم روشن بودم من نوبهار آمدم نت کامت را برکنم عشقت را ببرم خیالت را شکوفا امرت را بیان تو عشق زیبای منی هم من توام هم تومن لطف تو ثابت می شود جان من عاشق می شود چون روشنایی بر ظلم ولی افسوس پروانه زیاد است و زمان عاشقی و دلدادگی دست دادن به نور اندک و من آن جزغاله نوری هستم که نه یک بار صد باره از عشق تو جزغاله شده من سخت کودنم گویند صد فصل دارد این مکان اونجا مکان اینجا منم کیوان پروانه رویت که تنها جزغاله ای بود که حتی نورت وقت جزغاله کردنم صدای جزغاله شدنم را هم نخواست بشنود آقا جان عیبی نداردمن می گویم باز این سخن بازگو با آمکه من سخت کدنم گویم اون بی هوشی گرام از صد باهوشی گران این والامقامان پیت خیلی گران آقا جان صبا شمیمت را دارد هنوز نسیم می آوردت در پژواک شب به خاطرات زیبای شدن و بودنت نشان برمن ای بانشان بی نشان در پی نا امیدم ای پادشه خوبان سید علی سخن کوته و چای در دهان خوشان فقط بیا من و با خود زودتر از پیش ببر من دارم دوباره جزغاله می شوم به نور شمعت نزدیکم و اینبار هم می ترسم جزغاله ای شوم که حتی شامت را تهی و صدای جزغاله شدنم را هم از تهی نبینم ای که دست مهر تو در آتش این دنیا هم مرا به خود می کشد ای گران مرد ابر تاریخ اثر حی ظلم و فساد که تنها نشان پاکیش بعد از صاحب الزمان عج زنده تو دیدم و بعد هیچ بیا پیشم نعره میزنم تا پرده در برم آمدم که بنگرمت تو را ولی آتش وجودت نمی دهد بر من امان این بار تو باش پدر خوبان من شاه پره بی نشان تنها همین حیدری تو که سردار تنهاییت نشان دادی گفتی از پس دره ها درم ولی بوی تو می کشد مرا به آن سرایی که وقت سحر به دوستان باید جواب عشقت پس دهم تنها بیا آیینه زمین من جز تو دلم نمی دهد نشان هرچه به دور خویشتن می نگرم بیشتزر می پیچم پی خویشتن چون اینه چشم من نشان نمی دهد رخ و پیشانی مولایم سید علی را بیا پیشم بیا ببر من و به خونه ببر از این غم ستان به بهارستان خویش سوی تو می دوم اینبار ای تو همیشه درمیان باورم کن اینبار تا هستم دوان و از پای نیفتاده ام همچو گذشته به گران حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الی علی لاسیف الی ذوالفقار کیوان حیدری استشهادی ذولیمین هویدا و تنهای تو زلیخواهن کیوانت سید علی ای به نوشترین شهد عالم کون و مکان حی تعالی ای سید علی جان و روحم به فدای عشق پاکمان انشا الله

  17. لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید

    Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.