بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله
***
سلام بر محرم
خواست خدا بود که محرم 93 رو با پوستر و روضه باب الحوائج حضرت علی اصغر (ع) شروع کنم .
***
پیش نمایش طرح (کلیک کنید)
دریافت سایز اصلی پوستر : DOWNLOAD
***
**************
***************************
به انضمام :
متن روضه حضرت علی اصغر (ع)
مناجات با امام زمان(عج)-حاج محمد رضا طاهري
پر مي زنيم سر به هواي شما شويم
همه جا سر به هوايي بده،اما اين جا سربه هوايي خوبه
پر مي زنيم سر به هواي شما شويم
تا ياكريم كرب و بلاي شما شويم
ما را دوباره مادر سادات خوانده است
هركسي كه هرشبي تو اين عزاخونه ها روزيش مي شه،بايد از صاحب عزا تشكر كنه،هركي مي آد زير اين بيرق ها ميشينه،فاطمه براش امضاءميكنه،خانم سلام الله عليها
ما را دوباره مادر سادات خوانده است
براي چي دعوتت كرده،تماشاچي باشي،نه،نظاره كني،نه
تا خرج روضه هاي عزاي شما شويم
بايد خودت رو خرج كني اين شب ها ،هركسي بايد يه جوري خودش رو خرج كنه،اگه بهت اجازه بدن گريه كن خوبي باشي،با گريه بايد خودت رو خرج كني،اگه ناله داري با ناله ات بايد خودت رو خرج كني،سينه زني، بايد خودي نشون بدي
تقصير ما نبود گرفتارتان شديم
زهرا نوشت تا كه براي شما شويم
مي خواست تا كه روز قيامت در كنار هم
سينه زنان، زير لواي شما شويم
ما را بلندي علمش سر بلند كرد
شاهيم اگر گداي گداي شما شويم
در بين حلقه هاي عزا مي رسيم
تا مشمول دست هاي دعاي شما شويم
سوگند بر گلوي عمويت
عموي شش ماهه ات
سوگند بر گلوي عمويت بيا كه ما
قربانيان كوي مناي شما شويم
روضه خواني – حاج محمد رضا طاهري
از اينجا ديگه حواس ها جمع باشه،در خونه ي شير خواره ي اباعبدالله،باب الحوائج،گرفتارها،مريض دارها،قرض دارها،شب هفتم،اگه كسي دست خالي برگرده،فقط و فقط تقصير خودشه،چون از هرطرفي كه براي اين آقازاده گريه ميكني،يه نفر دعات ميكنه،يه طرف مادرش رباب دعا ميكنه،يه طرف عمه جانش زينب دعات ميكنه،يه طرف رقيه كنار گهواره نشسته،يه طرف باباي مظلومش دعات ميكنه،گفت:
رُخت از بوسه اي بي گاه مي سوخت
بچه رو ديدي،شيرخواره رو ميگن،بوس نكنيد،اگه احياناً كسي بوسش كنه،اينقدر صورت لطيفه،جاي لب و دهان اين بوسه كننده،رو صورت اين بچه مي مونه.
رُخت از بوسه اي بي گاه مي سوخت
نه تنها بوسه از يك آه مي سوخت
علي لاي لاي،علي لاي لاي،لالايي لالايي.
چه كرده آفتاب گرم وقتي
رُخت در زير نور ماه مي سوخت
پريده رنگ و چسبيده زبانت
عطش افتاده با تاول به جانت
اكثر شير خواره ها رو كه ببيني گريه مي كنند،اما اين شير خواره فرق مي كنه،يه نگاه كرد،گفت:
مخند اينگونه شيرينم به بابا
هنوز هيچ اتفاقي نيوفتاده علي اصغر داره ميخنده،چرا ابي عبدالله ميگه نخند،لب خشكيده شده
مخند اينگونه شيرينم به بابا
كه خون مي ريزد از چاك لبانت
لالايي لالايي، لالايي لالايي،علي اصغرم
بچه رو روي دست گرفته ابي عبدالله،ان لم ترحموني،به من رحم نمي كنيد، فارحموا هذا الطفل،به اين بچه رحم كنيد، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً،بايد معني كنم،معني كنم بعد دادت دربياد،گفت:ماهي رو از آب بيرون ميندازيد،تا اون موقعي كه جون داره،خودش رو هي از رو زمين بلند ميكنه،بالا و پايين خودش رو ميندازه،ديگه جوني براش نمي مونه،اين لب هاش رو بهم مي زنه،عرب اين لحظه رو مي گه تلضي،ابي عبدالله نشون داد بچه رو،سر رو شونه مي افتاد،فرمود:ببينيد داره تلظي ميكنه،يعني اگه آبم بهش برسونيد شايد جون بده،بعضي از پير مردهاي سپاه،گفتند:حسين راست ميگه،ما كه با بچه جنگ نداريم،ابي عبدالله ،علي اصغر رو آورد تو دل ميدون،لباس پيغمبر رو پوشيد،برا چي آقا اومد،اولاً منت نون كشيدن بده،منت آب كشيدن بد نيست،دوماً ابي عبدالله تا لحظه ي آخر،داره اينها رو هدايت ميكنه،منت هدايت داره ميكشه،نكنه اينها بيچاره برن تو جهنم،امامه دلش ميسوزه،لذا بين لشكر،خيلي ها از پيرمردها بلند شدن گفتند:راست ميگه حسين،بچه رو بگيريد سيراب كنيد،ابن سعد ملعون،ديد وضع سپاه داره بهم مي ريزه،يه نگاه به حرمله نانجيب كرد،امتحانش رو پس داده،او چشم اباالفضلم هدف گرفته،گفت:چرا جوابش رو نمي دي،نانجيب گفت:بابارو نشونه بگيرم يا بچه رو،گفت:مگه سفيدي زير گلوي علي رو نمي بيني،هنوز حرف هاي حسين تموم نشده،يه وقت ديد علي داره بال بال مي زنه،حالا ديگه حرف آقا عوض شد،تا حالا داشت با علي حرف مي زد،حرف عوض شد،گفت:
برايم مرثيه مي خواندي اي تير
به دستم كودكم خواباندي اي تير
تمام تارهاي صوتي اش را
به هم پيچاندي و سوزاندي اي تير
گفت:
گلويت سرخ و زير و بم ندارد
چنان زخمي زده مرهم ندارد
بميري حرمله با چشم ديدم
كه تير تو زنيزه كم ندارد
***
زداغت تير هم گريان شده اي واي
نفس در سينه ات سوزان شده اي واي
خدا را شكر دستم زير سر بود
سرت از پوست آويزان شد اي واي
***
زچشمت رفت كم كم سو بميرم
چكد خون از سر كيسو بميرم
خدا رحمي كند مادر نبيند
سرت يك سو،تنت يك سو بميرم
***
امشب كسي نباشه چشمش گريان نباشه برا علي،گفت:سنگ دل ترين رو آورد بيرون مختار،گفت:جايي شد دل تو هم بسوزه بحال حسين،گفت:يك جا،همه جا هلهله مي كردم،كف مي زدم،خوشحال بودم،يه جا دل من سوخت،ديدم حسين بچه رو زير عبا گرفت،بين ميدون متحير بود،نمي دونست كجا بره،يه قدم مي رفت سمت خيمه ها باز برمي گشت،گفت:خلاصه چيكار كرد ابي عبدالله رفت سمت خيمه ها،گفت:نه امير،ديدم اومد پشت خيمه ها نشست روي خاك ها،با غلاف شمشير يه قبر كوچولويي كند.
پدر با كودكي پرپر نشسته
به روي خاك ها مادر نشسته
رباب اين را فقط تكرار مي كرد
سه شعبه دارد و تا پر نشسته
يه منظره اي مادر ديده،مي گفت:
عطش گرد پر و بال تو مي گشت
غريبي پاي اقبال تو مي گشت
به پشت خيمه ها اي واي ديدم
كسي با نيزه دنبال تو مي گشت
لالايي اصغرم،لايي لالايي
امشب خانم ها بيشتر بايد گريه كنند،اي كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بيرون نگه دارن،آخه شب ربابه،هي ميومد كنار گهواره ي خالي،گفت:
چگونه خاك بريزم به روي زيبايت
كه تو بخندي و من كنم تماشايت
مزار كوچك تو پر شده از خونت
به خواب ماهي من در ميان دريايت
مرا ببخش عزيزم كه جاي قطره ي آب
به يك سه شعبه برآورده ام تقاضايت
چگونه جسم تو پنهان كنم كه مي دانم
به وقت غارتمان مي كنند پيدايت
كمي بخواب در اين خاك تا كمي وقت است
كه بعد از اين شود آغوش نيزه ها جايت
بيا رباب كه اين شايد آخرين باري است
كه خواب مي رود او با نواي لالايت
اگر نشد كه شود سايه سرت امروز
به روي نيزه شود سايه سار فردايت
حسين …………………
روضه خواني – سيد مهدي ميرداماد
بسم الله ،مدد ميگيرم،از اين آقازاده ي باب الحوائج ،شب هفتمه،از فردا قصه ي عطش شروع ميشه،از فردا داستان عطش به خودش شكل تازه اي ميگيره،كدوم عطش،اصلاً اين عطش چيه،چيه كه از آدم ابوالبشر وقتي كه خمسه ي طيبه رو بهش ياد ميده،جبرئيل به اسم اباعبدالله عليه السلام كه ميرسه،برا آدم روضه ي عطش خونده ميشه،از آدم تا خاتم،پيغمبر ما هم همينطور،هنوز به دنيا نيومده،اين آقا تو رحم مادرش روضه عطش ميخونه،اين چيه؟عطش عطش،هركي ميرسه ميگه عطش،امام سجاد عليه السلام ميخواد برا باباش سنگ قبر درست كنه،با انگشت مينويسه:هذا قبر حسين بن علي الذي قتلوه عطشانا،امام رضا عليه السلام به ريان بن شبيب مي خواد حديث بگه،يه جمله مي گه: صغیرهم یمیتهم العطش ،همه ميگن عطش،آقات ،امام زمان(عج)،وقتي تكيه به ديوار كعبه ميزنه،ميگه يا اَهلَ العالَم
اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ بكربلاعَطشاناً،چرا اين عطش اينقدر مهمه،اين مقدمه ي روضه منه،چه خبره تو اين عطش،چه سرّي تو اين عطش نهفته است،اينقدر سخت و جانگدازه اين عطش،از فردا آب رو ميبندند،اهلبيت پيغمبر در محاصره ي بي آبي قرار ميگيرند،من از شما سئوال ميكنم،مگه سپاه ابي عبدالله چه سپاهيه؟يه عده زن و بچه با حسين هستند،از روز اول دستور دادند،حسين رو از آب دور كنند،يه جايي حسين عليه السلام خيمه بزنه،يه جايي كه فاصله داشته باشه با شريعه،با اين راحتي نزديك نشه،يكي از اون حرفايي كه حربن يزيد رياحي رو منقلب كرد،يه مهاجه اي داره با عمرسعد روز عاشورا،باهاش حرف زد،حر به عمرسعد لعنت الله عليه گفت: عمرسعد اين آبي كه تو بستي به حسين،حيوانها ازش استفاده ميكنند،تو چيكار داري؟ كجاي دينه؟اين زن و بچه باهاشن،سه روز آب رو بستي،ببين صداي گريه قطع نميشه. اينها اينقدر پست بودند،آب رو بستند ميخواستند از نظر ضعف جسماني،وقتي آب نباشه،كم كم بدن قواش تحليل ميره،جانبازا ،بچه رزمنده ها،اگه تو جلسه باشند،تو جبهه تشنگي كشيديد ديگه،ديديد تشنگي چيكار ميكنه با آدم،اونم رو بچه، بعد آدم زخمي ميشه،مجروح ميشه،زخمي آب بدنش تحليل ميره،نياز به آب داره، اينها همه نشون ميده عطش چه كرده،الله اكبر،اما همه ي داستان عطش براي اصحاب و ياران و لشكريان اباعبدالله،هر جوري بگي قابل توجيهه،اما برا يه نفر قابل توجيه نيست،بهتر بگم،همه رو ميتوني آروم كني،همه زبون دارن ميتونن اظهار عطش كنن،آدم باهاشون حرف بزنه،راضي شون كنه،آرامشون كنه،اما من سئوال دارم،يه بچه ي شيرخواره رو چه جوري بايد آروم كرد؟اگه بچه ات تشنه باشه،اين بچه بيدار شده،اين بچه تشنه است،تا حالا برات پيش اومده؟ راهش ببر،باهاش بازي كن،بغلش كن،رو پات بخوابونش،فايده نداره، بچه ي تشنه آب ميخواد،.. يا حسين…………
لالا، لالا لالا،ای گل پونه
قناریِ بی آب و دونه
خدا خودش روزی رسونه
لالا، مادر تو بدون شیره
گریه نکن صدات میگیره
این لبِ یا این که کویره
لالا، لالا لالايي
بچه رو دست نگه داريم خود به خود گردنش ،سرش ،پيدا ميشه
لالا نشون نده اينقدر گلوتو
وا کن دو دست کوچولوتو
دعا بکن یه کم عموتو
لالا، لالا لالايي
لالا پرستوی سرخ و سفیدم
کی گفته من شیرت نمیدم
شیری نمونده ای امیدم
لالا لالا
گفتم يكي به سقا
بگه داره میشه دیر
زودتر بیاد و گرنه
بچه ام می اُفته از شیر
لالا لالا عزيزم
گريه نكن،اينها دلشون رحم نمياد،صدا زد داره بچه گريه ميكنه،امير پدر رو بزنم يا پسر رو،گفت:مگه سفيدي زير گلو رو نميبيني،واي،حسين داشت حرف ميزد،يه مرتبه ديد سر علي اوفتاد،اي حسين…….
ابي عبدالله اومد پشت خيمه ها،چه گذشت به دل حسين عليه السلام،ان شاءالله هيچ پدري به روز حسين نيوفته،ان شاءالله هيچ بابايي بچه تو بغلش نميره،روي برگشتن نداشت،يه قدم مي گذاشت،لااله الا الله،نمي دونم بگم يا نه، اين بچه زير عبا،بعضي وقت ها از حال ميرفت، نمي دونم ،اصلاً جوني تو بدن مونده بود،اين كه ميگن :فذبحوه من اذن الي الاذن،مگه يه بچه چقدر گردن داره،چقدر سر داره، رفت پشت خيمه ها،خودش با دست خودش يه قبر كند،مي خوام بگم،تنها شهيدي كه حسين،خود ابي عبدالله دفنش كرد،اين آقا زاده علي اصغره،دفنش كرد،چرا دفنش كرد؟من چند تا دليل ميگم،خودت ديگه ناله داري بزن،منم ميشينم با تو ناله ميزنم،شايد حسين اين بچه رو دفن كرد،اولين دليلي كه من به ذهنم مي رسه،ميگم حسين حال روز خيمه هارو ميدونست،مي دونست زن و بچه چه غوغايي تو دلشونه،ميدونست اينها بدن علي اكبر رو ديدند،بدن قاسم رو ديدند،از همه بالاتر اينها داغ عباس رو ديدند،مي دونست ديگه طاقت ندارند، اگه اين بدن رو ببينند،اگه اين حلقوم رو ببينند،همه دق ميكنند، يه دليل ديگه، ابي عبدالله شايد به علم امامت،مي دونه بعد از عاشورا،اينها چيكار ميكنند،زود بدن رو دفن كرد،آخه ميدونه اينها آماده شدند،چرا؟ ميدونه اينها اسب هاشون رو نعل تازه زدن،قراره رو بدنها برن و بيان،واي،يه دليل ديگه،شايد به اين خاطر دفن كرد،گفت:اينها خيلي نامردند،شايد به علم امامت داره ميبينه،يكي يكي سرها رو به نيزه كردن،آخه يه سر شيخواره،حسين…….. من و تو يه چيزي رو داريم ميشنويم،مادرها خيلي گوش بدن،من و تو داريم ميشنويم داريم جون ميديم،فقط امشب بگو واي از دل رباب،ميدونستي رباب گريه نكرده؟ جلوي حسين گريه نكرد،ما گريه ميكنيم،سبك ميشيم،آدم داغ ميبينه بهش ميگن بذار راحت باشه،بذار گريه كنه،سبك بشه،گريه نكنه همه ميترسن،ميگن اين گريه نكنه دق ميكنه، اما بميرم،رباب چه كرد؟گريه نكرد،ميدوني كي گريه كرد،شام غريبان گريه كرد،وقتي آب آزاد شد گريه كرد،زينب گفت:حالا چرا گريه ميكني؟گفت:خانم جان آب رو ببين،يه قطره اش رو به بچه ام ندادن،فرج امام زمان(عج) رو بخواه،بدم المظلوم،دستات رو بيار بالا،الهي العفو
***********************
منبع روضه : کتاب گودال سرخ . پایگاه اینترنتی باب المحرم
***************
پوستر السلام علی الرضیع الصغیر ، طرح پوستر السلام علی الرضیع الصغیر ، الرضیع الصغیر ، بنر و پوستر السلام علی الرضیع الصغیر
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 3
آفرین،
خداقوت،
احسنت ، جزاکم الله خیرا.
با سلام و احترام؛
مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/76646
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir — info@ammarname.ir
یا علی
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.