تا ابد مدیون خون شهدایی هستیم که با دست خالی و در فضای رعب انگیز حکومت فاسد پهلوی ندای آزادی سر دادند.
با دست خالی بزرگترین دست نشانده ی شیطان بزرگ را از تخت به پایین کشیدند و زمینه ساز انقلاب مبارک اسلامی مان شدند.
بر ماست که یاد و خاطرشان را گرامی بداریم و از ثمره قیامشان با چنگ و دندان و تا پای جان محافظت بکنیم که مبادا دست نااهلان بیفتد.
پیش نمایش طرح (کلیک کنید)
دریافت سایز اصلی : DOWNLOAD
***
به انضمام :
4 خاطره از انقلاب
در دوران مبارزات انقلابی ملت ایران افراد و گروههای بسیاری حضور داشتند و یکی از آنها دکتر شهید محمدعلی فیاضبخش بود.
شاگرد استاد شهید مطهری و دانشجوی ممتاز رشته پزشکی که به زبانهای آلمانی و عربی مسلط بود.
دکتر نفیسه فیاضبخش خواهر شهید دکتر محمدعلی فیاضبخش در معرفی مبارزات برادرش میگوید، شهید فیاضبخش هر سال بهدلیل آشنایی به احکام و تسلط به زبان عربی به حج مشرف میشد، در یکی از سفرهای خانه خدا یک حاجی ایرانی را میبینند که نمازش را صحیح نمیخواند و به اعمال حج آشنا نیست.
با برقراری ارتباط دوستانه او را آموزش میدهد با گذشت 2 ماه از بازگشت از سفر حج شهید فیاضبخش ضمن تماس با منزل دوستش مطلع میشود که وی مرحوم شده است.
پس از مراجعه به منزل او علت مرگ همسفر خود را از همسرش میپرسد و او در پاسخ میگوید، شوهرش یکی از مسئولان ویژه ساواک بوده که پس از بازگشت از حج توبه میکند و استعفایش را میدهد، اما با آن موافقت نمیکنند و بعد از مدت کوتاهی از او میخواهند برای مأموریتی که فقط او میتواند انجامش بدهد به محل کارش مراجعه کند.
او از خداوند میخواهد شرایطی را فراهم کند که توبه را نشکند، در همان شب درخواستش مورد لطف الهی قرار گرفته و او فوت میکند.
دکتر نفیسه فیاضبخش، بنیانگذاری آموزش کمکهای اولیه را در دوران مبارزات مردم، دیگر شیوه مبارزاتی برادرش میداند و میگوید در زمانی که وسایل کمکهای اولیه در شهر کمیاب شده بود او با لوازم خیاطی موجود آموزش میداد و مجروحینی را در حیاط منازل درمان میکرد.
شهید فیاضبخش در دوره محرومیت جامعه دینی از شناخت و مطالعه مذهبی، براساس نهجالبلاغه و جلسات آشنایی با اسلام برای اهل فامیل و دوستان تشکیل میداد به تفسیر مفاهیم این کتاب میپرداخت.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی دولت شهید رجایی بود و در 48 سالگی در هفتم تیر ماه سال 60 در دفتر حزب جمهوری اسلامی به درجه رفیع شهادت نایل شد.
محمدکاظم موسوی بجنوردی
حزب ملل اسلامی با هدف افزایش شناخت مردم از ظلم رژیم وابسته شاه و شکسته شدن رعب و وحشتی که ساواک در جامعه حاکم کرده بود، سال 1340 توسط جوان 19 سالهای با اعتقادات و اندیشههای اسلامی تأسیس شد.
بجنوردی میگوید تا قبل از شناسایی فعالیتهای حزب توسط ساواک و انحلال آن در سال 44 (در سن 22 سالگی) در دفتر صدبرگی اسم، آدرس، مسیر رفت و آمد و فعالیت بلندپایگان رژیم از محمدرضا پهلوی، اشرف تا وزرا، نمایندگان مجلس، کارمندان ویژه ساواک و امرای ارتش را جمعآوری کرده بودیم تا با پایان عضوگیری، آموزش، استعدادیابی و آمادگی حزب برای اجرای عملیات نظامی، همزمان همه مسئولان حکومتی را در سحرگاه انقلاب کشته و از طریق اعلامیه اعلام موجودیت کنیم.
دستگیری ما در دنیا انعکاس خوبی داشت، روزنامه لوموند، اخبار مربوط به وجود و انحلال حزب ملل اسلامی را بهطور مفصلی پوشش داد و این موفقیتی بزرگ برای من و همرزمانم محسوب میشد.
محمدکاظم موسوی بجنوردی در حال حاضر مسئول دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است.
محمدحسین خوشنویسان
او از اعضای کمیته استقبال، حضرت امام(ره) و مسئول انتظامات ورودی غربی تا میدان آزادی در 12 بهمن سال 1357 بوده است، میگوید یکی از ویژگیهای ارزشمند شخصیت حضرت امام(ره) تأکید ایشان به حفظ وحدت بود.
امام(ره) هنگامی که به ایران آمدند اول رفتند مدرسه رفاه و بعد از مدتی با اینکه اطرافیان به ایشان اصرار میکردند که در مدرسه رفاه بمانند برای حفظ وحدت به مدرسه علوی رفتند.
در اعتصابات 20روزه دی ماه سال 57 یکی از کسبههای ارمنی که وضعیت اقتصادی ضعیفی داشت در همسایگی آقای خوشنویسان بود.
وقتی او میگوید برای احوالپرسی و کمک مالی به منزل همسایهام مراجعه کردم، پول را نپذیرفت، اشک در صورتش نقش بست و گفت میخواهی بگویی خمینی مال شماست، خمینی ما من هم هست.
حمید سبزواری
سراینده اشعار انقلابی، مذهبی و ملی میگوید از نمودهای اصالت اسلامی انقلاب ما این است که رهبر کبیر انقلاب وقتی به ایران آمد به همه امکانات کاخها و آثار برجامانده از حکومت طاغوت پشت کرده و به منزل قدیمیشان در جماران رفتند.
سبزواری شرح خاطرات خود از انقلاب را چنین ادامه میدهد: برای ضبط اشعار انقلابی که برای ورود حضرت امام سروده شده بود به دنبال بهدست آوردن یک فضای امن و یک ضبط صوت بودیم یکی از دوستان موفق شد یک ضبط صوت کامل که تازه وارد ایران شده بود را در اختیار ما قرار دهد.
شبها بهدلیل مسائل امنیتی، در منزل یکی دیگر از دوستان که در شمیران بود با قرار دادن کاغذ و استتار فضای بیرون پنجره و کشیدن پرده از داخل امکان ضبط آهنگها را فراهم کردیم، صبح آخرین شبی که آهنگها را ضبط کرده بودیم یکی از دوستان که برای تهیه نان خارج شده بود در بازگشت به ما گفت صدای شما تا نانوایی میآمده و این درحالی بود که منزل دوستم در همسایگی کاخ سعدآباد قرار داشت.
وی در ادامه میگوید روز ورود حضرت امام همراه دوستان که در ضبط آهنگهای انقلابی همراهم بودند تا نزدیکیهای فرودگاه رفتیم که با شنیدن شعر خمینی ای امام در موج پرشوق مردم متوقف شدیم.
***
به انضمام :
دغدغههای روزهای پس از پیروزی انقلاب
مدیر مسئولی 4 نشریه شاهد، مجله دانشگاه و انقلاب، سردبیری مجلات جوانان و اطلاعات علمی در دهه شصت تازمانی که در سال 71 برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود بخشی از مسئولیتهای علی منتظری است.
میگوید«ریالی بابت اینها دستمزد نگرفتم و با آنها افتخاری کار میکردم.» البته همزمان عضویت شورای مرکزی و مسئول بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی از سال 64تا70 بخش دیگر مسئولیتهایش را تشکیل میدهد.
پس از آنکه آذر 75 با مدرک دکترای تخصصی بهداشت عمومی و اپیدمیولوژی به کشور بازمی گردد فقط چند ماه کافی است که از سال 76 تا 85 به مدت 9سال رئیس جهاد دانشگاهی شود. دورهای که دستاوردهای زیادی داشت.
گفتگو با دکتر علی منتظری که هم اکنون رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی است فرصتی کوتاه برای مرور روزها انقلاب است و البته آشنایی با دغدغه هایش درباره انقلاب.
- در آستانه انقلاب اسلامی دانشگاهها چه وضعیتی داشتند؟
قبل از انقلاب تعداد محدودی دانشگاه وجود داشت. دانشگاههای تهرانف ملی، پلیتکنیک، صنعتی، علم و صنعت، فردوسی مشهد، شیراز و تبریز و چند مدرسه عالی.
اوایل انقلاب جمعیت دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور 100 هزار بود. قبل از انقلاب متناسب با سوابق تاریخی و پیشینه مبارزات دانشجویی موقعیتهای متفاوتی در دانشگاهها وجود داشت. در دانشگاه تهران همه دانشگاه ها فعال نبودند. در دانشگاه صنعتی گارد در داخل دانشگاه موجب تحریک دانشگاه را فراهم کرده بود.
- دانشجویان با گرایشهای اسلامی دارای چه تشکلهایی بودند؟
دانشجویان مسلمان تحت عنوان انجمنهای اسلامی دانشجویان فعالیت میکردند. همزمان با امواج توفنده انقلاب، دانشگاه ها نیز به بخشی از اقیانوس انقلاب تبدیل شدند. در حقیقت دانشجویان به عنوان حاملان پیام انقلاب در کنار روحانیون و انقلابیون حرکت میکردند.
- دانشگاه در جریان انقلاب منفعل نبود؟
به عنوان نهاد چرا، چون نهادی وابسته به نظام بود ولی به عنوان بخشی از جنبش اجتماعی فعال و در حرکت بود و با انقلابیون ارتباطی تنگاتنگ داشت.
- وضعیت علمی دانشگاهها بیش از انقلاب چگونه بود؟
به طور نسبی بد نبود ولی آنچه وجود داشت وابستگی کامل بود. دانشگاه با طراحی اجانب برنامهریزی شده بود و تحرک علمی نیز در همین راستا بود. به هیچ وجه استعدادهای داخلی توجه نمیشد. به غرب و آمریکا نگاه میشد و از الگو و روش آنها استفاده میشد.
وابستگی نظام آموزشی به آمریکا و غرب بود و هماهنند تقیزاده استدلال میکردند که از فرق تا سر نوک پا باید غربی شویم.
- دانشجویان کاری هم برای تغییر میکردند؟
دانشگاه به دانشگاه متفاوت بود. برخی دانشجویان به گروههای مبارزاتی میپیوستند و در دانشگاه حضور نداشتند. برخی دیگر با برگزاری جلسات و اعتصابها تلاش میکردند تا به نوعی مخالفت خود را با رژیم اعلام کنند.
- دانشجویان مسلمان در ذیل چه تشکلهایی جمع شده بودند؟
بخش وسیع نیروهای مسلمان در انجمن اسلامی دانشجویان بودند و فعالیت میکردند و با مشکلات زیادی مواجه بودند نمیتوانستند حضوری علنی داشته باشند و بیشتر مخفی و پنهانی فعالیت میکردند.
- امیدی به تغییر رژیم پهلوی در میان گروههای دانشجویی وجود داشت؟
بدون امید که نبودند ولی به تغییر فوری فکر نمیکردند. فکر میکنم نه تنها دانشجویان بلکه بسیاری از افرادی که سالها سابقه فعالیت سیاسی داشتند و شکنجه شده بودند، نیز به دنبال نتیجه فوری نبودند.
کسی باور نمیکرد مسیر تحولاتی که از اواخر 56 آغاز شده بود سال 57 به طور طوفانی فراگیر تبدیل شود که نظام فاسد سلطنت و شاهنشاهی را از بین و بن برکند.
- دلایل تصویر اینکه تغییر رژیم پهلوی سخت است چه بود؟
غرب و آمریکا پشتیبان رژیم پهلوی بودند و به تدریج شاه پایههاای حکومت استبدادی و اختناق خود را گسترده بود. ساواک به شدت فعال بود. رفرمهایی که با پولهای نفت اعمال شده بود نیز تصور تغییر رژیم پهلوی را قدری سخت کرده بود، اما محاسبه فردی چون امام خمینی(ره) با اتکا به خدا و مردم حسابشان را مردمی چون ما فرق میکرد.
اتفاقات سرعتی بیش از تصور داشت و عمق واقعه چنان بود که نظام سلطنت را واژگون کرد، به گونهای که این آیه قرآن که خانه عنکبوت از سستترین خانهها است، ترجمهای عینی یافت.
- چه اقداماتی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد؟
افراط نظام شاهنشاهی در دینزدایی از جامعه و ستیز با اسلام، به وجود آمدن طبقات جدید و ایجاد نوعی اولیگارشی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد. از سوی دیگر رهبری امام خمینی(ره) که جوهر انقلاب بودند و اتکا به خدا و مردم آزادگی و جرئتی از ایشان از خود نشان داده بودند، زمینههای پیروزی انقلاب را حول محور اسلام بسیج کردند.
بسیج مردم حول محور مبارزه با دشمن مشترک به جای پرداختن به حواشی باعث شد که حرکت تفند مرد رژیم پهلوی را ساقط کند چرا که کارگزاران رژیم تا زمانیکه منافعشان ایجاب میکرد طرفدار شاه بودند تا منافعشان به خطر افتاد صحنه را ترک کرده و فرار کردند.
- چه تصویری از وضعیت دانشگاه در سالهای اول انقلاب در ذهنتان باقی مانده است؟
دانشگاه در ایام منتهی به انقلاب به محلی برای مناظره و مباحثه تبدیل شده و به مکانی برای تظاهرات فکری در آن زمان بود. در محیط دانشگاه دسته دسته مردم و دانشجویان با یکدیگر بحث میکردند و راجع به حقانیت انقلاب و بعضی مواضع رهبران انقلاب به گفت و گو و مجادله میپرداختند و گروههایی نیز به معرفی خود میپرداختند.
درگیری فکری میان مسلمان و مارکسیستها که به تبلیغ خود میپرداختند و کتابهای خود را از پستوها خارج کرده بودند و میفروختند در کنار مباحث داغ و اطلاعیهها و بیانیه های گوناگون بسیار چشمگیر بود.
- در این مباحث شرکت میکردید؟
گاهی شرکت کرده برخی اوقات میگذشتیم و یا مداخله میکردیم. اوایل نمیخواستیم اختلاف حاصل شود و به دنبال نوعی وفاق و مدارا با همکلاسیها و همدانشگاهیها بودیم ولی به تدریج اختلافات شدت گرفت.
عدهای تابلوهایی درست کرده بودند و بعد از مدتی دانشجویان که تا دیروز با هم بودند یا گفتند تودهای هستیم یا میگفتند چریک فدایی خلقیم و … در میان نیروهای مسلمان هم عدهای گفتند ما سازمان دانشجویان مسلمانیم که همان بخش دانشجویی و نیروهای وابسته به مجاهدین خلق بودند.
بنا و روش آنها بر دعوا، جدایی و اختلاف و فحاشی به انقلاب و رهبران آن بود. البته نسبت به امام جرات نداشتند ولی به سایر رهبران انقلاب حمله میکردند.
عدهای ایرادشان این بود که چرا امام مهندس بازرگان را که فردی ملی است بهعنوان نخست وزیر انتخاب کرده است، همانهایی که امروز سنگ بازرگان را به سینه میزنند؛ در مقابل ما از کار امام خمینی دفاع میکردیم که این انتخاب بهترین است ولی گروههای چپ به شدت فحاشی میکردند.
- این فضا و وضعیت تا چه زمانی ادامه داشت؟
فضای آشفته انقلاب تا 2اردی بهشت 59 که انقلاب فرهنگی اعلام شد ادامه داشت. پس از موضع گیری بنی صدر شورای انقلاب مصوب کرد تا نیمه خرداد ماه که پایان امتحانات بود دانشگاهها به فعالیت ادامه دهند و پس از آن تعطیلی دانشگاهها تا مهرماه سال 60 ادامه داشت.
- آقای دکترمنتظری! بهنظر شما بهعنوان فردی که از آغاز شکل گیری انقلاب در نهادهای انقلابی حضور داشتهاید در انقلاب اسلامی به چه اهدافی نرسیده ایم؟
به برکت انقلاب اسلامی دربسیاری از زمینهها بسیاری از خواستهها را محقق کرده و به آنها رسیدهایم و در بخشهایی نیز نتوانستهایم به اهداف دست پیدا کنیم. یکی از آرمانهایی که پیگیری میشد عدالت اجتماعی و اقتصادی است که نتوانستهایم به درستی آنها را محقق کنیم.
برخی در جهت رسیدن به عدالت ضعیف عمل کردند و بعضی نیز آن را فراموش کردند و به تاریخ سپردند و با کسب قدرت و وجاهت آن را فراموش کردند و آنچه شایسته انقلاب امام(ره) و مردم بود تحقق پیدا نکرد.
ساده زیستی مسئولان یکی دیگر از مسائلی است که باید در جهت استمرار آن جدیت کرد. بسیاری از مدیران ارشد نظام ممکن است در عمل زندگی سادهای داشته باشند ولی نتوانستهاند آن را نشان دهند و در این زمینه جدایی میان مردم ومسئولان مشاهده میشود.
یکی از خیانتهای بزرگی که منافقین کردند ترورها و خشونتهایی بود که باعث جدایی مردم و مسئولین شد و همین طور ادامه یافت؛ باید وقتی این خطر رفع شد این مرزها را برمی داشتیم. باید مردم هر زمانی که خواستند بتوانند با مسئولان ارتباط برقرار کنند.
اگر اینگونه نشود؟
با ادامه یافتن فاصلهها اگر طاغوت بازتولید نشود حداقل طاغوت چهای ایجاد خواهد شد.
***
پوستر : تا ابد زنده یاد شهیدان ، بنر و پوستر : تا ابد زنده یاد شهیدان ، طرح و پوستر : تا ابد زنده یاد شهیدان ، تا ابد زنده یاد شهیدان
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 0
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.