بسم الله الرحمن الرحیم

***

السلام علیک یا اباعبدالله

***

اول :

من از همه دوستان خواهش می کنم و تمنا می کنم وقتی به مناطق عملیاتی مشرف میشید اگه دوربین یا موبایل خیلی باکیفیت دارید از المانها و سوژه ها و یادمانها و در کل مواردی که بدرد گرافیستها بخوره عکس بگیرید و اونهارو توی اینترنت منتشر کنید .

واقعا احتیاج داریم .

***

دوم :

جای شما خالی هفته پیش جمعه رفته بودیم اردوی هویزه و شلمچه .

خدا از سر تقصیراتم بگذره . برگزاری این اردو فقط یه مخالف داشت و اونم من بودم . آخه دوره دانشجویی چندبار مسئول اردو بودم . خدایی شیرین بود اما خیلی زجر آور بود . لذا من ذهنیت شلوغی نسبت به این مسئله داشتم .

از طرفی این اردو قرار بود محله ای باشه و خلاصه هرکی اومد ما هم بهش بگیم یاعلی بفرما اردو…   . لذا من استرس داشتم و با برگزاری این اردو مخالفت کردم . اما برگزار شد ….

شهدا هم روی منو حسابی کم کردند . اردو فوق العاده فوق العاده فوق العاده  باکیفیت و معنوی و بدون کوچکترین مشکل و حاشیه و با بالاترین امکانات برگزار شد .

هنوز باورم نمیشه …..

تصاویرش در اینجا

واقعا جای شما خالی بود .

الله اکبر

توی اردو ، توی اتوبوس یک ختم قرآن کامل انجام شد از 4 تا اتوبوس .

فقط یکی از اتوبوسها جمعه 25هزار صلوات هدیه کردند به شهدا

بعد از ورود به یادمان شهدای شلمچه با خواندن همخوانی و بصورت دسته جمعی وارد حسینیه یادمان شدیم و پس از اقامه نماز و صرف نهار و زیارت شهدای گمنام شلمچه ، آماده برای برگزاری برنامه شدیم .
چه برنامه دلنشینی بود .

داینا کرد با باند اکتیو برده بودیم وسط خاکها . 100 متر فقط براش کابل کشی کردیم . آقا چه سیستم صوتی ای . نگو و نپرس .
در ابتدا قرائت اشعار همخوانی و پس از اون با استفاده از سخنان جانسوز و روایتگری حجت الاسلام والمسلمین رویوران جلا گرفتیم . الله اکبر…
یاد شهدای شلمچه …
یاد اونهمه رشادت و حماسه و ایثار …
یاد عاشقانی مثل شهید غلامرضا بازاری که در همین مکان مقدس برای امام خود سر دادند …
و یاد چادر خاکی حضرت زهرا سلام الله علیها …
و بعد هم روضه حضرت زهرا سلام الله .
خدا می دونه که برای من چقدر سخت بود اون وداع . و تنها چیزی که آرومم کرد این بود : سردر یادمان شهدای شلمچه در برگشت نوشته بود :

این تصاویر هم باشه صوغات من برای شما

***

پیش نمایش تصاویر ( کلیک کنید )

دریافت سایز اصلی :                 DOWNLOAD

***

پی نوشت اول :

خیلی برام جالب بود که اکثر خادمین شلمچه برادران ترک زبان بودند . بندگان خدا توی گرمای 30 درجه ای داشتند مثل بارون عرق می کردند و ریاضت می کشیدند اما خدایی من ایمان و اخلاص رو توی چهرشون بی نظیر می دیدم . اصلا سادگی و تقوا و اخلاص اونجا موج می زد . خدایی من این حال و هوا رو هیچ جا ندیده بودم . حتی حرم اما رضا ع هم اینطور نیست . چقدر صبور و گشاده رو . چقدر بی ریا . بیچاره من …

پی نوشت دوم :

تف به ریا من مداح یکی از اتوبوسهای خواهران بودم . آقا راننده چت کرده به به و چه چه . چه صدایی چه دمی چه پرو بالی و ….   . بابا بیخیال … کوتاه بیا…

تصاویر باکیفیت شلمچه و مناطق عملیاتی (1)