بهت زدم … قلبم داره از سینه کنده میشه .. وقتی خبر رو خوندم :
خدایا گلچین کردی!… بهترین هامونو بردی ، با بهترینهات محشورش کن .
مهرماه سال ۹۱ که برای گفتگو با حسین احمدی سخا پشت یک میز نشستیم، اصلاًفکر نمیکردیم به این زودیها قرار است جای خالیاش را حس کنیم. اما امروز صبح خبر درگذشت ناگهانی او خیلیها را شوکه کرد. افرادی که حوزه گرافیک جبهه فرهنگی انقلاب را دنبال میکنند و کارهایی مثل مل میتوانیم و هنوز ادامه دارند و… را دیدهاند جزو این خیلیها هستند. به همین مناسبت، آن گفتگو را بازنشر داده و از خدامند متعال برای روح این هنرمند جوان انقلابی طلب مغفرت و برای خانوادهاش طلب صبر میکنیم.
باشگاه چانهزنی: همین الان خیلی از ماها اگر کلی فکر کنیم، فوق فوقش بتوانیم پنج، شش تا از موفقیتها و دست آوردهای جمهوری اسلامی را که در دنیا صدا کرده و انحصار چند کشوررا شکسته است نام ببریم. اما یک جوان ۲۲ ساله آرام و محجوب که با انبردست باید از زیر زبانش حرف بکشی(!) تا حالا نزدیک به بیست و خوردهای از این دستآوردها را پوستر کرده است و نه تنها در دانشگاه و مدرسه و مسجد که حتی به خارج از کشورها برای نمایش برده است. مهمان «باشگاه چانه زنی» این هفته رجانیوز «حسین سخا» بود. گرافیست جوان و متعهد که موضوعاتی مثل، فتنه، فلسطین، بیداری اسلامی و خیلی از موفقیتهای جمهوری اسلامی را سوژه کارهایش کرده است که نمونههایی از آنها را در زیر میبینید. گفتگوی ما با او خیلی بیشتر از این چیزی بود که در پایین میخوانید اما خودش مایل نیود که خیلی از حرفهایش درباره فضای این روزهای گرافیک متعهد وانقلابی منتشر شود چون نمیخواست شر شود! سخا علاوه بر وبلاگ «باروت» که حتی پایش به برنامه راز هم باز شده است و وحید جلیلی از ان نام برد و تجلیل کرد، یک سایت مخصوص کتابخوانی به نام «کتاب بخوانیم»هم راه انداخته تا بی سر و صدا این دغدغه مهم رهبری را به اندازه خودش جامه عمل بپوشاند. از گفتگوی کوتاه ما با او و البته چند تا از طرحهای زیبایش لذت ببرید.
تاریخ و محل تولد؟
۱۳۶۹، تهران.
نسل چندم انقلاب می شی؟
سوم، چهارم ظاهراً!
کودکیت تو کدام محله تهران گذشت؟
حول و حوش میدان قزوین.
تحصیلات؟
الان دارم کارگردانی میخونم.
این الان که گفتی یعنی قبلا چیز دیگهای هم میخوندی؟
من کنکور که دادم سخت افزار قبول شدم، دو هفته رفتم بعد کلا بیخیال دانشگاه شدم.
چرا؟
چون ازش خوشم نیامد.
پس چرا زده بودی؟
چون فکر میکردم خوشم میاد! جدای از شوخی خب من چون کار و دانش و رشته کامپیوتر بودم این رشته رو رفتم اما بعد از دو هفته فهمیدم که نه من به درد سخت افزار می خورم و نه سخت افزار به درد من.
بعد از اون دو هفته و رها کردن دانشگاه چه کردی؟
سه چهار سال مشغول کار شدم و بعد رشته کارگردانی را شروع کردم.
این که دیگه قرار نیست دو هفته طول بکشه؟
نه، علاقه دارم. انشاالله هم میخواهم وارد فضای ساخت مستند شوم.
روزی چند ساعت جلوی کامپیوتر هستید؟
قبلا زیاد بود، شاید بیشتر از ۱۲ ساعت اما الان خیلی کمترش کردم. کاملا اختیاری کمش کردم چون دیدم که ضرر میزند.
بیشترین چیزی که برای گرافیست شدن لازم است چیه؟
من اول یه چیزی بگم؛ من اصلا گرافیست نیستمها… یعنی کسی که سواد گرافیکی داشته باشد و در این زمینه تحصیل کرده باشد، من نیستم! خیلی چیزی از تئوری این رشته نمیدانم.
اما خب کار و بارت که گرافیک است؟
بله.
خب خیلی فرقی نکرد. همون سوال قبلی رو می پرسم که بیشترین چیزی که برای گرافیست شدن لازم است چیه؟
گرافیک بعنوان هنر تقوا لازم دارد اما بعنوان شغل و یک فن، خلاقیت مهمترین چیز است.
گرافیستها دنیا رو چطوری میبینند؟
بواسطه اینکه چشم زیاد کار میکند اصطالحا خیلی آدمهای بصریای هستند، جزئیات رو بهتر میبینند. شاخکهاشون تو مباحث تصویری بیشتر میجنبد. حافظه تصویریشون هم شاید قویتر باشد.
چرا در دوران فتنه گرافیک انقلابی ما بیشتر از خیلی از حوزهها رشد کرد؟
چند تا دلیل داشت. اولا اینکه یه اتفاقی افتاد و کسانی که این کشور و انقلاب را دوست داشتند هر جایی که دستشان میرسید شروع به کار رکدند. گرافیستها هم بخشی از اینها بودند. یک کار کاملا بسیجی بود. یعنی میشه گفت بسیج گرافیکی شکل گرفت.
کارها هم خوب دیده شد.
یکی از دلایلش بحث تکنیکی کار بود. یعنی به ابزار تولید و پخشش بر میگشت. البته به نظر من شاید هم تلفیق چند تصویر و تولید یک پوستر از سرودن یک شعر آسانتر باشد. از آن طرف هکم این نکته وجود دارد که در حوزه گرافیک یک درگیری بوجود آمده بود و همانطور که کف خیابان درگیری بود، در این حوزه هم گرافیستهای ان طرف داشتند کار میکردند. شاید اگر در بقیه حوزه ها هم آنطرفیها وارد میشدند بچه های ما هم بسیج میشدند برای مقابله.
خب، ایده سری پوسترهای «ما میتوانیم» چطور شکل گرفت؟
ایده اولیه برای برادرم بود که گفت بیا برو کمی هم درباره توانمندیهای جمهوری اسلامی کار کن. سخنرانی قدیمیای هم از حضرت آقا را تازه همان روزها دیدم که گفته بودند توانمندیها معرفی شود و جوانان بدانند و… . خب من کمی با فضای دانشگاهها هم آشنا بودم که بعضیها میگفتند ایران که بابا نمیتونه فلان کار رو بکنه. تو همین فضا من دو سه تا کار کردم که دیدم جواب داد.
موضوعات پوسترها رو چطور بدست آوردی؟
من شروع کردم به سرچ کردن و به مواردی برخوردم که برای خودم خیلی جالب بود. مثلا اینکه ایران اولین کشوری بود که خط تولید بیوایمپلنت چشمی راه انداخته بود در حالی که مثلا آمریکا در آزمایشگاه هم نتوانسته بود تولید کند! یک چیز دیگر هم خیلی من را حرص میداد و آن اینکه این خبرها را در صفحه بیستم یا سیام سرچ پیدا میکردم. صفحات اول همهاش نکات منفی بود مثل کشتههای تصادفات، آمار طلاق و… .
تا حالا چندتا پوستر زدی؟
نزدیک ۳۰ تا شده است. من یه مدت افتادم دنبال اینکه یک جایی بیاید و اینها را پخش کند به همین خاطر هم کمی وقفه افتاد اما الان دوباره دارم کار میکنم والبته داریم انیمیشن همینها را هم آماده میکنیم.
در پیدا کردن پخش کننده موفق شدید؟
بله البته پشیمان شدم. چون دوباره به صحبتی از آقا برخوردم که ایشان در جمعی که مشغول معرفی دست آوردها هستند می فرمایند که اینها باید به اطلاع مردم برسد اما بهتر است که اینها توسط افرادی که وابستگی به دولت ندارند به اطلاع مردم برسد. از اینجا به بعد من اصرار داشتم که اینکار به اسم وبلاگ باروت و یک کار خودجوش شناخته شود. الان هم خیلیها چه از طریق ایمیل و چه در برخورد حضوری اولین چیزی که میپرسند این است که این کار سفارش کجاست؟!
شاید بخاطر اینکه اصولا ما عادت نداریم یک نفر وقت خود را بگذارد روی یکسری موضوع ایجابی؟
بله، در این مدت من با دستگاههایی آشنا شدم که اصلا ردیف بودجه دارند برای معرفی توانمندیها و دستآوردهای ایران اما کارها خیلی دم دستی و مسخره است. مثلا در یکی از نمایشگاه های خارجی برداشته اند برای معرفی یک داروی ساخت ایران، خود دارو را گذاشتهاند روی میز! یا یک بنر زیردریایی زدهاند به دیوار. اصلا خبری از کارهای هنری نیست.
در صدا و سیما هم همینطور است. مثلا همان قضیه بیو ایمپلنت را که میخواستند در اخبار نشان دهند، اولین تصویر بعد از اخبارگو تصویر یک تیغ جراحی است که داره میره تو چشم که یک تصویر منزجر کننده است و مردم ممکن است بگویند بابا بزن اونور حالمون بد شد!
جامعه هدفی که برای این کارها در نظر گرفته بودید چیبود؟
من ابتدا فقط برای دانشگاهها کار کردم. فکرم این بود که اینکار پرینت میشود و میرود رو بورد دانشگاهها. بخاطر همین چند کار اول را در سایز A۴ است و اصلا بزرگترش را نداشتم. ولی الان به ساخت مستند و موشن گرافیک این موضوع ها دارم فکر میکنم
در دانشگاهها استقبال شد؟
بله، آنطور که خبر دارم چندین دانشگاه کشور رفته است. در مساجد و مدارس نمایشگاه برقرار شده است.
ظاهرا نمایشگاه خارجی هم رفتید؟
بله، دو تا نمایشگاه در هند و گرجستان خودم رفتم و کارها را بردم. در هند نمایشگاه تعاون بود که مسئولین کارها را دیده بودند و از ما خواستند در آنجا نمایش دهیم. یک نفر هم کارها را گرفته بود برای نمایش در صحن جامع رضوی که چند وقت پیش زنگ زد و گفت زائرهای ایرانی که از کشورهای دیگر آمده بودند کارها را خواسته اند، اجازه هست بدهیم؟ که گفتم مشکلی نیست و فکر کنم الان کارها به این وسیله به آلمان و.. هم رفته باشد.
در نمایشگاه هند بازخوردها چطور بود؟
در نمایشگاه خیلی خوب بود ولی مهمش بعد از نمایشگاه بود که رایزن فرهنگی ما کارها را از من گرفت تا در دانشگاههای هند نمایش دهد. هند هم خیلی دانشجوی خارجی دارد. من اصلا به اینجا ها فکر نکردم بودم به همین خاطر الان کلی در آنها سوتی گرافیکی وجود دارد. من در حد یک اعلان کارها را دیده بودم اما الان خب خیلی بیشتر دیده شد.
از انیمیشنهای کار هم بازخورد گرفتهاید؟
یکی از کارها را موشن کردم و گذاشتم روی یکی از سایتهای آپلود فیلم که یک ایمیل از یک ایرانی مقیم نیویورک رسید که کلی تعریف کرده بود و گفته بود من اصلا اینها را نمیدانستم.
خدا وکیلی از این ما میتوانیمها چقدر کاسب شدی؟
هنوز هیچی! جالبه که هزینه بعضی از این نمایشگاههای خارجی که رفتم را خودم از جیب دادم.
حرفی مونده؟
چیزی که خیلی من رو اذیت میکنه توجه نکردن به صحبتهای حضرت آقاست. پرداختن به کارهایی که اولویت ندارد. این هم در تیتر زدنها، طرح زدنها و… پیدا میشود. خیلی از سوژه ها را میتوان از صحبتهای آقا در آورد اما الان خیلی از ماها مناسبتی کار میکنیم، تقویم را میگذاریم جلویمان و کار میکنیم.
تعدادی از پوسترهای «ما میتوانیم»









دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 6
روحش شاد و یادش گرامی.
انشاءالله با سید الشهدای محشور بشه.
روحش شاد
چرا هیچ خبرگزاری نمینویسه برای چی فوت کرده ؟
تنگی نفس
سرفه شدید
سکته قلبی
خداحافظ تا خدا…
خدا به خانواده اش صبر بده
انشاءالله مهمان سفره سید الشهداء باشه
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام ضایعه درگذشت گرافیست مهربان و مومن را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم خداوند متعال روح پاکش را با سرورش فاطمه زهراء محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید.
خیلی ناراحت شدم وای خدا…..
خدا این شب ها بر سفره ی ساقی عطشان متنعمشون کنه
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.