بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله
***
امام خامنه ای (مدظله العالی) :
حالا تابستان در پیش است. انشاءاللَّه بعد از امتحانات ، جوانان انجمنهای اسلامی بیش از دیگران به فکر باشند که از این فراغت تابستان و از این فرصت برای مطالعه ، برای فراگیری ، برای شرکت در کارهای بدنی که در خدمت مردم هست – گاهی بسیج و دیگران ، کارهایی را در اختیار جوانها می گذارند ؛ فعالیتهای بدنی ، خدمات ، سازندگی – و کمک به پدر و مادر ، کمک به خانواده ، تهذیب و ورزش استفاده کنند. ورزش هم یک کار لازم است. من به همهی جوانها ، دخترها ، پسرها ، توصیهی دائمی ام این است که ورزش بکنند.
۱۳۸۶/۰۲/۱۹ بیانات در دیدار اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان
پیش نمایش طرح ( کلیک کنید )
دریافت فایل لایه باز : DOWNLOAD
***
به انضمام :
نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به ورزش
قهرمانان در قلب من هستند

توصیهی من این است که جوانها به من نگاه کنند. من وقتی به کوه میآیم و گاهی میبینم حتّی از من مسنتر هم کسانی میآیند که با استحکام و استقرار جسمانی و قرص و محکم این راه را طی میکنند، واقعاً لذّت میبرم. البته این نکته را تأکید کنم که وقتی میگوییم جوانها، معنایش این نیست که ورزش مخصوص جوانهاست. نخیر؛ همانطور که ورزش برای جوانها لازم است، برای مسنترها هم لازم است. بلکه میشود گفت برای جوانها لازم است، برای مسنها واجب مؤکّد است. توجّه کردید؟ چون اگر کسانی که پا به سن گذاشتهاند، ورزش نکنند، پیری زودرس به سراغشان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پیری خواهند شد و از کار خواهند افتاد. چرا کسی که میتواند کار و تلاش کند و عمر خود را ده، بیست سال با ورزش، بر حسب روال طبیعی استمرار بخشد، این کار را نکند؟ من حرفم این است. از این رو توصیه میکنم همه ورزش کنند؛ هم جوانها، هم پیرها، هم میانسالها، هم مردها و هم زنها. زنها هم باید ورزش کنند. گاهی من در همین راه «کُلک چال» که از پایین به بالا میآیم، یا بعکس به طرف پایین میروم، خانمهایی را میبینم که با چادر مشکی این راه را طی میکنند. با اینکه قسمتی از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدیها قلب است، درعینحال خانمها این راه ناهموار را تحمّل میکنند و با چادر مشکی میآیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها و همچنین افراد مسنّی که این راههای طولانی را طی میکنند و میروند، بسیار تحسین میکنم.
بنابراین توصیهی ما به همهی مردم این است که ورزش کنند. البته از میان همهی ورزشها توصیهی ورزش خاصّی را نمیکنیم. هر کس به هر ورزشی که دوست دارد و با وضع و طبیعت و امکانات او متناسب است، بپردازد. منتها بیخرجترین ورزشها کوهنوردی است. این را که ما امتحان کردهایم، هیچ خرجی ندارد؛ حتّی یک توپ کوچک هم لازم ندارد. آدم کفشش را پایش میکند و میزند به کوه و راه میرود و ورزش میکند و از این هوای خوب و مناظر طبیعی استفاده میکند. توصیه میکنم که حتماً ورزش را فراموش نکنید.

من قهرمانها را دوست میدارم. علاوه بر اینکه همهی ورزشکارها را در همهی رشتههای ورزشی دوست میدارم، قهرمانها مورد علاقهی ویژه در قلب من هستند. البته یک علّت و انگیزهی محبّت و پیوند قلبی من با این جوانان این است که اینها روی سکّو میایستند، افتخار میآفرینند و میدرخشند. لیکن علاوه بر این، من به آن چیزهایی فکر میکنم که این قهرمان را روی سکّو میفرستد یا مدال را نصیب او میکند و افتخار را به او میبخشد. آن چیزی که جوانِ ما را در میدانهای ورزشی به کسب موفقیّت میرساند، فقط توانایی جسمی نیست – توانایی جسمی فقط یک عنصر است – چیزهای دیگری هم در کنار آن وجود دارد که از لحاظ ارزشگذاریِ انسانی خیلی مهمّند: یکی قدرت اراده است. خیلیها بهطور طبیعی زور هم دارند، اما حتی ارادهی این را ندارند که وقت معینی در روز بایستند، ورزش کنند و خودشان را سالم نگه دارند. ورزش اراده میخواهد. ورزش، کار آسانی نیست. البته برای جوان – که دارای نیروی طبیعی است – شوقانگیز است ولیکن همان جوان هم اگر اهل اراده نباشد و ترجیح بدهد در گوشهای بنشیند یا استراحت کند یا بخورد یا تلویزیون تماشا کند یا بخوابد، اصلاً ورزشکار نخواهد شد. خودِ ورزش به اراده احتیاج دارد. پیشرفت در ورزش به ارادهی بیشتر احتیاج دارد. برجسته شدن، قهرمان شدن و سرآمد شدن در ورزش به رجحان ارادهی این انسان بر ارادههای دیگر احتیاج دارد. آن کسی که رقیب این قهرمان ماست، او هم ورزشکار و دارای اراده است؛ اما ارادهی این قهرمان بر ارادهی او رجحان پیدا میکند و این یعنی برجستگی و امتیاز کامل در قدرت اراده.

روح ورزش ایمان و تقوا و پاکدامنی است. اگر بخواهید این کار را بکنید، شما باید حزب اللّهیها و مؤمنین به دین و به انقلاب را در سر تا سر میدان ورزش بیاورید و به کارهای حسّاس بگمارید… باید فضای محیط کار را طوری کنید که حزب اللّهیها بیایند. مؤمنین به انقلاب، احساس کنند که میشود آمد… محیط ورزش را، محیط دینی و اسلامی، محیط توسّل و توجّه و محیط اعتقاد به خدا قرار دهید. اگر میخواهید ورزش پیش برود، اینطور پیش خواهد رفت. وقتی پای بچههای مؤمن به میدانی برسد و راه آنان باز باشد، البته پیش خواهند رفت؛ کار خواهند کرد و خوب خواهد شد. این، آن نکتهی مهمی است که در زمینهی روح ورزش باید دنبال شود.

عقیدهام بر این است که اگر ما در این بخش سرمایهگذاری کنیم و درست بیندیشیم و تدبیر نماییم، بلاشک در میدانهای ورزشیِ دنیا همان اتّفاقی خواهد افتاد که در جنگ به وسیله بسیجیها و سازمانهای نظامی ما – که از همه تجهیزات مدرن دنیا تقریباً منقطع بودند – اتّفاق افتاد. دیدید که در جنگ چه کردند و چه افتخاری آفریدند! همین الان در ورزشِ والیبال جانبازان و معلولان، همین اتّفاق افتاده است و این برادران مرتّب افتخار میآفرینند. یا مثلاً در کُشتی، خود شما و برادرتان و بعضی از برادران دیگر، واقعاً افتخارات بزرگی را به کشور دادید. ما در همه میادین ورزشی میتوانیم اینگونه باشیم. هیچ دلیلی ندارد که ما در فوتبال، یا در والیبال، یا در اسب سواری، یا در بعضی از ورزشهای سنّتی خودمان – مثل چوگان – یا در ورزشهای انفرادی رزمی، یا در شنا، نتوانیم به مصاف ورزشکاران برجسته دنیا برویم. علّت اینکه این وضعیت نابسامانِ فعلی وجود دارد، آن است که بر روی تربیت و پیشرفت و استفاده از تکنیک، برنامهریزی نشده است. این یک اشکال است.
اشکال دوم – که آن هم به این اشکال کاملاً مرتبط است – کمبود فضای معنوی و فرهنگی در ورزش است. یعنی در محیط ورزش، سعی نشده فضای فرهنگی اسلامی و سالمی حاکم باشد. نه اینکه ورزشکاران ما آدمهای خوبی نیستند؛ نخیر، آدمهای بسیار خوب و مؤمن و متّقی و پرهیزکار در میانشان هست؛ منتهی فراتر از این باید باشد. محیط ورزشی ما باید محیط عفیفی باشد. عفّت، معنای خیلی عجیب و وسیعی دارد. سلامت نفس یک انسان، در هرجایی خودش را نشان میدهد. محیط ورزش، باید محیط عفیف باشد. در آن بایستی هرزگی، شلختگی و هر چیز غیر عفیفانه مشاهده نشود. ما باید این فضا را در محیط ورزشمان به وجود آوریم و اگر این باشد، در دنیا خواهد درخشید و ورزش ما ستاره خواهد شد.

هر ملتی آنچه را که خودش دارد، دودستی بچسبد و حفظ کند و آن را کمّاً و کیفاً افزایش دهد و آنچه را ندارد، به دست بیاورد و کسب کند. آنچه که ما در ورزش داریم، چیزهای زیادی است. ما ورزشهای بومی بسیاری داریم که متأسّفانه در طول سالهای قدیم، کوتاهیهای زیادی در معرفی آنها شده است.اگر ما روی بعضی از ورزشهای دیگر مثل چوگان و بعضی از ورزشهای باستانی هم، کار و سرمایهگذاری و نوآوری میکردیم، امروز مثل کُشتی در دنیا مطرح بودند. ما خیلی بازیهای ورزشی و خیلی ورزشهای محض داریم که باید ذهنهای خلاّق و کارآمد بنشینند و آنها را در قالبهای علمی بریزند و به عنوان ورزش بومی، گسترششان دهند؛ هم در داخل کشور ترویج کنند، هم آنها را صادر نمایند. کمااینکه شما میبینید ژاپنیها و کرهایها و چینیها، ورزش خودشان را در دنیا چطور صادر کردند! مثلاً ورزشهای رزمی آنها یکی از مهمترین رشتههای ورزشی شده است… کُشتی ورزش بومی ماست که تا بهحال حفظ شده است؛ لیکن من میخواهم بگویم شما باید این را هرچه بیشتر توسعهی کمّی و کیفی دهید. شما روی خصوصِ ورزشِ کشتی سرمایهگذاری کنید… کُشتی را که مظهر این اِعمال ارادهی نیرومند انسانی است، هرچه میتوانید، تطوّر بدهید. کاری کنید که در دنیا نگاه اهل ورزش و ورزشدوستان به باشگاههای تربیت کُشتی در ایران باشد و ببینند که شما امروز، چه فنون تازه، چه کارها و شگردهای تازه و حتّی رشتههای تازهای دارید. رشتههای تازهای را به وجود آورید. مسلّماً با ابتکار انسانی میشود این کارها را کرد.

ورزش باستانی ورزش بسیار خوب و مهمّی است. این ورزش را ادامه دهید و پیش بروید. شاید کارهای دیگر و بیشتری هست که میشود آنها را انجام داد؛ تمرین کرد و حتّی به ورزش باستانی افزود. فنونی را به ورزش باستانیِ معمول اضافه کنید. فنون و حرکاتی که امروز در ورزش باستانی است، یک دفعه به وجود نیامده است. کسانی که توانایی جسمی داشتند و وارد بودند، بتدریج این فنون و حرکات را به وجود آوردند. بنابراین از این بیشتر هم میشود. فرض بفرمایید شما چرخ زدن را مثلاً به این شکل خاص انجام میدهید. شاید به شکلهای دیگر هم بشود فکر کرد و انجام داد، یا راهی پیدا کرد و کارهای دیگری به وجود آورد. لابد در بین شما چنین نوآوریهایی هست. در اینجا شاید کسانی از شما نخواهند نوآوریها را بروز دهند؛ چون شرایط آماده نیست و ما گود مناسبی که آقایان بخواهند هنرنمایی کنند، نداریم. بر حسب کیفیّت مورد امکان خودتان و متناسب با وضع جسمانیتان، بر آنچه که هست اضافه کنید. اگر شما بتوانید با این کاری که انجام میدهید، افراد تنبل را وادار کنید که به شوق بیایند و ورزش کنند، بدانید که ثواب و خدمت بزرگی انجام دادهاید.
ورزشهای بومی، نظیر بعضی از ورزشهای باستانی ما از دیسک و میسک و آن چیزهایی که آنها پرتاب میکنند، بهتر است. آنها هیچ وجهی ندارد. فرض کنید هالتر زدن خوب است. چرا سنگ زدن نباشد؟ سنگی که ما در باشگاهها بر میداریم؛ سنگ میزنیم به تعبیر خود زورخانهدارها یا سنگ میگیریم. چرا ما سنگ گرفتن را باب نکنیم؟ بیایید اینها را در دنیا معرفی کنید. بیایید میل را – که ما مشهدیها به آن «گوارگه» میگوییم – باب کنید. میل بازی، هم زیباست، هم تردستی در آن است و هم ورزش ویژهی ایرانی است.
شما ببینید «چرخ» ورزشی است هم بهداشتی، هم مفرّح و هم برای زیبایی اندام بسیار مفید است. «چرخ» را در دنیا باب کنید. دنیا از «چرخ» خبر ندارد. ما فقط برای برنامههای تشریفاتی، نمونههایی از زنگ و ضرب را در تلویزیون نشان میدهیم؛ یا فلان مسافر میآید، او را به فلان باشگاه در یک گوشهی گود منحوس قدیمی میبریم و به او نشان میدهیم! لزومی ندارد. بیایید اینها را زنده و احیا کنید. اینها احتیاج به کار دارد.

جوانی دلش میخواهد قدرتش را نشان بدهد؛ اما برای خاطر یک فکر و یک مبنا – برای خاطر اعلام یک موضع سیاسی عظیم – این کار را نمیکند؛ یعنی پا روی نفس خودش میگذارد و کُشتی نمیگیرد! بدانید که این کار شما میلیونها و شاید چند صد میلیون جمعیت را در دنیا خوشحال میکند. خیلی از عربها خوشحال میشوند؛ خیلی از مسلمانها که در این قضیه انگیزهای دارند خوشحال میشوند. این کار، خیلی ارزش دارد. حالا فرض کنید که آن هم رفت؛ همه میدانند آنکه پرچمش بالا رفته، قهرمانی دروغین است. بله؛ کسی که کُشتی نگرفته قهرمان است، معلوم است که چگونه قهرمانی است! قهرمانی بیارزش است. قهرمانی، آن است که روی تشک، قهرمان بشود. آنکه سراغش نمیآیند و قهرمان میشود، دیگر قهرمانی به حساب نمیآید. درست است که در قراردادها اسمش را قهرمانی گذاشتند، ولی این برای او چندان ارزشی ندارد.…حالا یک موردش، صهیونیست است؛ باز هم بعد از این، هر جا به موردی برخورد کردید که دیدید شأن و شرف انسانی و اسلامی و ایرانیِ شما اقتضا میکند که با او مصاف ندهید، به عنوان یک فکر، امتناع کنید و مصاف ندهید؛ اگر چه که حالا در بیرون، دست او را بلند کنند! خوب؛ بکنند، چه اهمیتی دارد؟!

آن جاهایی هم که در میدانهای ورزشی شکست میخوریم، عقبهی ما در اینجا خراب است؛ یعنی هر وقت آن سازماندهی ضعیف باشد، ما اثر ضعف را در آنجا مشاهده میکنیم. نمیشود آن ورزشکار، آن کاپیتان تیم، یا آن بازیکن بخصوص را مقصّر دانست؛ زیرا او مجرّد و تنها و بریدهی از قبل خودش نیست. آن جایی هم که او پیروزی بهدست میآورد، حتماً بخشی از این افتخار مربوط به این عقبه و سابقه – میدان تمرین و آموزش و سازمانهای ورزشی و کلّ سازمان دولتی در داخل کشور – است؛ بخشی از افتخار هم مربوط به خود اینهاست.

اعتقادم این است که ایران نباید در میدانهای بینالمللی ورزشی، جزو آن ردههای آخر باشد؛ باید یکی از سه کشور اوّل در مجموعه ورزشهای جهانی باشد. نمیگویم حتماً اوّل یا دوم باشد؛ نه، طبعاً در صدر باید قرار گیرد. علّتش این است که ما سابقه زیاد ورزشی داریم؛ ما جوانان سالمی داریم؛ ما آب و هواهای مناسب رشد بدنی داریم؛ انسانهای با استعدادی داریم و باید در دنیا پیشرفت داشته باشیم.

***
پوستر لایه باز جشنواره ورزشی ، بنر و پوستر لایه باز جشنواره ورزشی ، طرح پوستر لایه باز جشنواره ورزشی
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 3
سلام
خدا قوت
سلام و ادب برادر عزیز
خیلی خیلی خدا قوت…
ممنون از حضورت
التماس دعا
سلام.بابت فای لایه باز ورزشی تشکر میکنم.عالی بود
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.