پلاکارد ولادت امام هادی (ع)
Rate this post

Rate this post

بسم الله الرحمن الرحیم

***

یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ

***

ببخشید دیر شد . جل الخالق … روزگار مارو باش … هرچقدر می دوم بازم چند روز از تقویم عقبم …

پیش نمایش طرح ( کلیک کنید )

pelakarde veladate emam hadi 94-1m

دریافت سایز اصلی :                       DOWNLOAD

***

 به انضمام :

ارتباط شیعیان با امام هادى علیه السلام

زندگى امامان شیعه هر چه به عصر غیبت نزدیکتر مى شد، با نظارت هاى شدید خلفاى عباسى همراه بوده است . در عین حال در همین دوره ها نهضت شیعه گسترش یافت .

امام هادى علیه السلام از طریق وکلاى خود با شیعیان ، که در تمامى سرزمین هاى پهناور اسلامى آن روزگار پراکنده بودند، ارتباط داشت . این نوع ارتباط از زمان امام رضا علیه السلام شروع شده بود. وکلاى ائمه علاوه بر جمع آورى وجوهات درباره پاسخگویى به مسایل فقهى و عقیدتى شیعیان نیز مسؤولیت داشتند.

نبود تماس مستقیم بین امام علیه السلام و پیروانش ، نقش مذهبى ، سیاسى وکلا را افزایش مى داد. وکلاى امام معمولا از طریق افراد مورد اعتماد، که براى حج یا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام به حجاز و عراق رفتند، با امام مکاتبه مى کردند و گاه و بیگاه برخى از این وکلا شناسایى مى شدند و از سوى دستگاه حکومت زندانى و مورد آزار و شکنجه قرار مى گرفتند.

در زمان امام على النقى علیه السلام مرکز تشیع در ایران ، قم بود و ارتباط تنگاتنگ و محکمى میان شیعیان این شهر با ائمه وجود داشته است ، به ویژه از محمّد بن داود قمى و محمّد طلحى یاد شده که از شهر قم اموال و اخبارى به امام مى رسانده اند. یکى از اتهاماتى که بارها علیه حضرت امام على النقى علیه السلام مطرح شد، همین بود که اموالى از مردم قم به دست آن حضرت مى رسد و امام با این اموال درصدد جمع آورى سلاح براى قیام علیه حکومت عباسى است

گرچه در آن روزگار بیشتر شیعیان در عراق و به ویژه کوفه و حوالى آن به سر مى بردند، اما در همان زمان نقاطى از ایران نیز پایگاه شیعیان بوده است ، از جمله قم که اعراب اشعرى در آن سکونت داشتند و همگى از شیعیان خاندان عصمت و طهارت بودند.

در زمان امام على النقى علیه السلام مرکز تشیع در ایران ، قم بود و ارتباط تنگاتنگ و محکمى میان شیعیان این شهر با ائمه وجود داشته است ، به ویژه از محمّد بن داود قمى و محمّد طلحى یاد شده که از شهر قم اموال و اخبارى به امام مى رسانده اند. یکى از اتهاماتى که بارها علیه حضرت امام على النقى علیه السلام مطرح شد، همین بود که اموالى از مردم قم به دست آن حضرت مى رسد و امام با این اموال درصدد جمع آورى سلاح براى قیام علیه حکومت عباسى است .

از شهرهاى دیگر ایران که شیعیان در آن فعال بودند مى توان از کاشان ، نیشابور، گرگان و همدان و… نام برد.(۱)

نامه ها

حضرت امام هادى علیه السلام براى ساماندهى وکلا هر از گاهى عزل و نصب هایى انجام مى دادند و در دستورالعمل هاى خود به راهنمایى آنان مى پرداختند.

در اینجا براى درک بهتر شرائط و نحوه ارتباط آن حضرت با وکلاى خود به نقل تعدادى از این نامه ها مى پردازیم :

آن حضرت در سال ۲۳۲ قمرى طى نامه اى به على بن بلال وکیل محلى خود در بغداد نوشت :

امام هادی

“من ابوعلى را به جاى على بن حسین عبد ربه منصوب کردم . این مسؤولیت را بدان جهت به او واگذار کردم که وى از صلاحیت لازم به اندازه کافى برخوردار است ، آن چنان که هیچ کس بر او برترى ندارد. مى دانم که تو بزرگ ناحیه خود هستى ، به همین دلیل خواستم طى نامه جداگانه اى تو را از این موضوع آگاه کنم . در عین حال لازم است از او پیروى کرده و وجوه جمع آورى شده را به وى بسپارى . پیروان دیگر ما را نیز به این کار سفارش کن و به آنان چنان آگاهى ده که وى را یارى کنند تا بتواند وظایف خود را انجام دهد(۲)”.

امام هادى علیه السلام در نامه اى دیگر به وکلاى خود در بغداد، مدائن و کوفه مى فرماید:

“اى ایوب بن نوح بر اساس این فرمان از برخورد با ابوعلى خوددارى کن ، هر دو موظفید در ناحیه خاص خویش به وظایفى که بر عهده تان واگذار شده عمل کنید، در این صورت مى توانید وظایف خود را بدون نیاز به مشاوره با من انجام دهید. اى ایوب ! بر اساس این دستور هیچ چیز از مردم بغداد و مدائن نپذیر و به هیچ کسى از آنان اجازه تماس با مرا نده . اگر کسى وجوهى را از خارج از حوزه مسؤولیت تو آورد، به او دستور بده به وکیل ناحیه خود بفرستد.

اى ابوعلى ! به تو نیز سفارش مى کنم که آنچه را به ابوایوب دستور دادم عینا اجرا کنى”.

همچنین امام نامه اى توسط ابوعلى بن راشد به پیروان خود در بغداد، مدائن ، عراق و اطراف آن فرستاد و طى آن نوشت :

“من ابوعلى بن راشد را به جاى على بن حسین بن عبدربه و وکلاى قبلى خود برگزیدم و اینک او نزد من به منزله على بن حسین بن عبدربه است . اختیارات وکلاى قبلى را نیز به ابوعلى بن راشد دادم تا وجوه مربوط به من را بگیرد و او را که فردى شایسته و مناسب است ، براى پرداخت وجوه نزد او بروید. مبادا رابطه خود را با او تیره سازید، اندیشه مخالفت با او را از اذهان خود خارج سازید. به اطاعت خدا و پاک کردن اموالتان بشتابید، از ریختن خون یکدیگر خوددارى کنید، یکدیگر را در راه نیکوکارى و تقوا یارى دهید و پرهیزگار باشید تا خدا شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد.

على بن جعفر یکى دیگر از نمایندگان حضرت امام هادى علیه السلام و اهل همینیا، از قریه هاى اطراف بغداد، بود. گزارش فعالیت هاى او به متوکل رسیده بود، متوکل او را بازداشت و زندانى کرد. او پس از گذراندن دوران طولانى زندان ، آزاد شد و به دستور آن حضرت رهسپار مکه شد و در آن شهر ماندگار شد

همگى به ریسمان خدا چنگ بزنید و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید. من فرمانبردارى از او را همچون اطاعت از خودم لازم مى دانم و نافرمانى نسبت به او را نافرمانى در برابر خودم مى دانم ، پس بر همین شیوه باقى باشید که خداوند به شما پاداش مى دهد و از فضل خود وضع شما را بهبود بخشد. او از آنچه در خزانه خود دارد، بخشنده و کریم و نسبت به بندگان خود سخاوتمند و رحیم است . ما و شما در پناه او هستیم .

این نامه را به خط خود نوشتم .

سپاس و ستایش بسیار، تنها شایسته خدا است (۳)”.

على بن جعفر یکى دیگر از نمایندگان حضرت امام هادى علیه السلام و اهل همینیا، از قریه هاى اطراف بغداد، بود. گزارش فعالیت هاى او به متوکل رسیده بود، متوکل او را بازداشت و زندانى کرد. او پس از گذراندن دوران طولانى زندان ، آزاد شد و به دستور آن حضرت رهسپار مکه شد و در آن شهر ماندگار شد(۴).

به هر حال خشونت و شدت عمل متوکل ، منجر به بازداشت و دستگیرى شیعیان مى گردید و برخى از وکلاى امام به سبب همین خشونت ها، در بغداد، مدائن و کوفه و سایر نقاط عراق زیر شکنجه درگذشتند و عده اى دیگر به زندان افتادند(۵).

پی نوشت ها:

۱- رجال کشى ، ص ۶۰۸٫

۲- رجال کشى ، ص ۵۱۳؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم ، ص ۱۳۷٫

۳- رجال کشى ، ص ۵۱۳ و ۵۱۴؛ امامان شیعه و جنبشهاى مکتبى ، ص ۳۲۳٫

۴- رجال کشى ، ص ۶۰۷؛ اثبات الوصیه ، ص ۲۳۳٫

۵- رجال کشى ، ص ۶۰۳ و ۶۰۷؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص ۸۳، الغیبه ، ص ‍ ۲۱۲٫

 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

***

فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)

فرهنگ جامع سخنان امام هادی (ع)

امام هادی (ع) دهمین امام معصوم است و نام مبارک او علی ،فرزند محمد جواد (ع) و لقب او هادی است . وی کسی است که خدا او را برای رهبری این امت و هدایت بندگان و اصلاح امور آدمیان برگزید.

زندگی امام هادی (ع) سرشار از پایداری در راه حق و عدم تزلزل در حوادث پر تلاطم روزگارش بوده است . او در خط مستقیم سیره و هدایت پیامبر اکرم (ص) حرکت کرد و با عشق به راه او که راه خداست زیست و در این راه سختیها و رنج های بسیاری از طاغوت های عصر خود دید و تحمل کرد.متوکل عباسی بر آزار و شکستن حرمتش اصرار فراوان داشت ،ظلم و بی احترامی به امامی که به اعتراف همه راویان ،از دانش بی نظیر الهی برخوردار و داناترین مردم به معارف بلند الهی و قرآنی و نیز در زمینه اخلاق و سلوک الهی ،در عصر خود بوده است.

چنان نیست که شیعه ،امامانی از خاندان پیامبر را کورکورانه تقدیس کند ،بلکه با مستندات  و ادله محکمی که در اختیار دارد ،پیروی از ایشان را برگزیده است.ایمان شیعه ،بلکه ایمان همه مسلمانان به وجوب مودت اهل بیت (ع) ،از عمق معارف اسلام و ژرفای رسالت او گرفته شده است . این فرموده ی خدای سبحان درباره ی اهل بیت (ع) که « قل لا أسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی » ، هر مسلمانی را ملزم می کند به ریسمان مودت و محبت ایشان چنگ زند تا از هر گونه انحراف و گمراهی در امان بماند. شگفت اینکه هیچ امامی از خاندان پیامبر را نمی بینیم که زندگی اش در امن و آسودگی سپری شده باشد. بلکه برعکس ،به جرم پایداری در راه خدا سخت ترین و گاهی وحشتناک ترین ستمهای طواغیت عصر خود را به جان خریده و سرانجام یا به قتل رسیده و یا مسموم شده اند.

زندگی امام هادی (ع) سرشار از پایداری در راه حق و عدم تزلزل در حوادث پر تلاطم روزگارش بوده است . او در خط مستقیم سیره و هدایت پیامبر اکرم (ص) حرکت کرد و با عشق به راه او که راه خداست زیست و در این راه سختیها و رنج های بسیاری از طاغوت های عصر خود دید و تحمل کرد.

کتاب حاضر بخشی از مستندات و ادله محکمی است که با مطالعه آن، انسان به گوشه ای از عظمت امام هادی (ع) پی خواهد برد.این اثر، ترجمه کتاب «موسوعه کلمات الامام الهادی(ع)» است که به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده و متن عربی احادیث در سمت راست و ترجمه فارسی آن در صفحه مقابل قرار گرفته است.

در مقدمه کتاب به موضوعاتی چون موضع امام هادی (ع) در برابر غارات و منحرفان، امام هادی (ع) و فتنه خلق قرآن، سخنان دانشمندان اهل سنّت درباره امام هادی (ع) و همچنین به روش کار کتاب اشاره شده است.

فصل اوّل کتاب در ۸ بخش به مسائل اعتقادی پرداخته و به روایاتی از آن حضرت در باب توحید و معرفت خدا، نبوّت، معجزات پیامبر اکرم (ص)، قرآن و تفسیر و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخته است. همچنین در این فصل به شخصیت امام هادی (ع)، کرامات و معجزات حضرت و نیز سخنان حضرت درباره افراد اشاره شده است.

فصل دوّم کتاب در باب احکام است و به پانزده باب از ابواب فقهی اشاره نموده است.این فصل به احکام طهارت، نماز، روزه، زکات، خمس، حجّ، تقیّه، نکاح و طلاق، وقف، شفعه و ضمان اچاره، وصیّت، حدود و خوردنی ها و آشامیدنی ها و صلب از کلمات امام اشاره دارد.

فرمایشات حضرت در باب مسائل اخلاقی زینت بخش فصل سوّم کتاب است. اندرزهای امام، توبه نصوح، بدگمانی، نماز شب، مال حرام و مرکّب رئوس مطالب این فصل می باشند.

فصل چهارم کتاب نیز در دو بخش جداگانه به دعاها و زیارات منقول از حضرت اشاره دارد. دعاهای امام (ع) در اوقات شبانه روز، قنوت نماز، طلب فرزند، شفای بیماران و علاج دردها و بالاخره فضیلت دعا در حرم سید الشهداء (ع) مطالب بخش اوّل این فصل است و در بخش دوّم به چگونگی زیارات ائمّه معصومین (علیهم السلام) و پاداش زیارت امامان و نیز زیارت جامعه کبیره اشاره شده است.

مشخصات کتاب

نویسنده :محمود شریفی ،سیدحسین سجادی‌تبار ، علی غلامی

مترجم:علی مویدی

ناشر:شرکت چاپ و نشر بین‌الملل

تنظیم :مرکز مشاوره

***

هفت گفتار از امام هادی علیه السلام

طلیعه

امام هادی(ع)

حضرت امام علی النقی علیه السلام در نیمه دوم ماه ذی الحجه، سال ۲۱۲ ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش حضرت جواد علیه السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می‌باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته‌اند.

آن بزرگوار در سال ۲۲۰ و در هشت سالگی به مقام خطیر امامت نائل گردید و به مدت ۳۳ سال رهبری اهل ایمان را عهده دار بود. امام هادی علیه السلام دوران امامت خویش را با خلفاء ستمگر عباسی همچون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز سپری کرد.

به مناسبت ولادت آن رهبر والای شیعیان جهان به فرازهایی از گفتارهای هدایتگرش گوش جان می‌سپاریم.

عظمت باری تعالی

شناخت وجود خداوند و اوصاف جلال و جمال باری تعالی در حد شایستگی هر انسانی، به غیر از طریق اهل بیت علیهم السلام امری ناممکن است؛ گرچه هر کسی نسبت به فراخور استعدادش خداوند را می‌شناسد و به او ایمان می‌آورد؛ اما بیان عظمت حق از زبان اهل بیت علیهم السلام جلوه ای دیگر دارد و آنان کامل ترین و مطمئن ترین منبع وحی و سرچشمه توحیدند. امام هادی علیه السلام در تبیین صفات خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّی یُوصَفُ الَّذِی تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاْءَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاْءَبْصَارُ عَنِ الاْءِحَاطَهِ بِهِ نَأَی فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقَالَ کَیْفَ وَ أَیَّنَ الاْءَیْنَ بِلَا أَنْ یُقَالَ أَیْنَ هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّهِ وَ الاْءَیْنِیَّهِ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ؛(۱)

خداوند متعال توصیف نشود، جز بدانچه خود وصف کرده است و چگونه توصیف می‌شود آن وجودی که حواس مخلوقات از درکش ناتوان است و اوهام و خیالات به آن نمی‌رسند و تصور و اندیشه ها به حقیقتش آگاه نمی‌گردند و در افق نگاه چشمها نگنجد! او با همه نزدیکی دور است و با همه دوری اش نزدیک. چگونگی را پدید آورد و خودش چگونه نیست. مکان را آفرید، ولی خود مکانی ندارد و از چگونگی و مکان داشتن جداست. یگانه است و بی همتا. با شکوه است و نامها و اسمائش همه مقدس‌اند و پاک

سعدی در بوستان در توضیح این معنا سروده است:

جهان متفق بر الهیتش  فرو مانده از کنه ماهیتش
نه ادراک بر کنه ذاتش رسد  نه فکرت به غور صفاتش رسد
بشر ماورای جلالش نیافت  بصر منتهای جمالش نیافت
نه هر جای مرکب توان تاختن  که جاها سپر باید انداختن
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم  نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
در این بحر جز مرد داعی نرفت  گمان شد که دنبال راعی نرفت

چه شبها نشستم در این سیر گم  که دهشت گرفت آستینم که قُم

شکوه بندگی

از منظر فرهنگ متعالی توحید، عبودیت و بندگی حضرت حق تعالی است که بالاتر از آن مقامی برای مخلوق متصور نیست:

خداوند متعال توصیف نشود، جز بدانچه خود وصف کرده است و چگونه توصیف می‌شود آن وجودی که حواس مخلوقات از درکش ناتوان است

بلندی بایدت افکندگی کن        خدا را باش و کار بندگی کن

امام دهم علیه السلام در تبیین مقام بندگی می‌فرماید:

«مَنِ اتَّقَی اللَّهَ یُتَّقَی وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَلْیَیْقِنْ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِین؛(۲) هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد، [مردم] از نافرمانی او پرهیز کنند و هر کس خدا را اطاعت کند، [دیگران] از او اطاعت می‌کنند و کسی که از دستورات خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم مخلوقین نخواهد داشت و هر کس خالق را به خشم آورد، او باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.»

گرت این بندگی تمام شود        چرخ و انجم ترا غلام شود

مقام عبودیت و بندگی آن چنان اهمیت دارد که امیر مؤمنان علی علیه السلام در این زمینه به بندگی خود در برابر خداوند متعال افتخار می‌کرد و می‌فرمود: «إِلَهِی کَفَی بِی عِزّا أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْدا وَ کَفَی بِی فَخْرا أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ؛(۳) پروردگارا! این عزت برای من بس است که بنده تو باشم و بالاترین افتخار برای من آن است که تو پروردگار من باشی. تو همان گونه ای که دوست دارم. پس مرا آن طوری که دوست داری، قرار ده!»

امام هادی(ع)

ریشه ها و نتایج تکبر

در سیره تربیتی امام هادی علیه السلام برای تربیت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمی به زمینهها و ریشه های خودپسندی اشاره شده است. آن حضرت می‌فرماید: «مَنْ اَمِنَ مَکْرَ اللَّهِ وَ أَلِیمَ أَخْذِهِ تَکَبَّرَ حَتَّی یَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛(۴) هر کس از مکر و مؤاخذه دردناک خداوند، خود را در امان احساس کند، تکبر می‌ورزد تا اینکه با قضا و تقدیر خداوند مواجه گردد؛ اما انسانی که بر دلیل روشنی از پروردگارش دست یافته است، مصیبتهای دنیا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراکنده شود.»

طبق این رهنمودِ ارزشمند، هر شخصی در راه رسیدن به تکامل و مقام والای انسانیت لازم است که هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه اش غفلت نکند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار می‌کند و در حقیقت از خدا فراموشی به خود فراموشی تنزل یافته، هدف خود را در زندگی گم می‌کند. چنین فرد غافلی از خود هرگز نمی‌پرسد که:

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود         به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهی قرار دهد و از نسیم رحمت حق بهره ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنیوی مغلوب نمی‌گردد؛ چرا که به پشتوانه ای قوی همچون نیروی حق تکیه زده و در حصاری محکم پناه گرفته است.

بنابراین، ریشه مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خود فراموشی است که اشخاص را از رسیدن به اهداف والای انسانی باز می‌دارد.

امام دهم علیه السلام در روایتی دیگر به عواقب زیانبار صفت ناپسند تکبر اشاره کرده و در این مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ؛(۵) هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد.»

صفت تکبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلکه مورد غضب خداوند نیز قرار می‌دهد که در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ»؛(۶) «خداوند گردنکشان [و متکبران] را دوست ندارد.»

امام هادی(ع):

هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد

عذاب جهنم و محرومیت از الطاف الهی از دیگر رهاوردهای تکبر است.

خویشتن را بزرگ می‌بینی؟         راست گفتند یک دو بیند لوچ

در روایت آمده است که روزی حضرت سلیمان بن داود علیهماالسلام امر کرد که تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بیرون آمده، در بساط شگفت انگیز سلیمان علیه السلام جای گیرند. دویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند. بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمانها شنید. سپس بساط او آن قدر پایین آمد که کف پایش به دریا رسید. در آن حال، ندایی آسمانی به اصحاب سلیمان علیه السلام گفت: اگر در دل فرمانروای شما (سلیمان علیه السلام) ذره ای تکبر بود، بیشتر از آنچه بلند کرده اند، او را به زمین فرو می‌بردند.(۷)

ز خاک آفریدت خداوند پاک        پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

تواضع سر رفعت افرازدت         تکبر به خاک اندر اندازدت

امام هادی(ع)

ارزش علم و دانش

کسب علم و دانش از مهم ترین شیوه های رسیدن به قله کمال است و انسان بدون علم ره به جایی نمی‌برد. امام دهم علیه السلام بر این باور بود که برای نیل به مقاصد عالی انسانی لازم است که افراد به دنبال دانش و معرفت باشند؛ چرا که بدون آگاهی هیچ رهروی به مقصد نرسد.

آن رهبر فرزانه در گفتاری ارزشمند می‌فرماید: «إِنَّ الْعَالِمَ وَ الْمُتَعَلِّمَ شَرِیکَانِ فِی الرُّشْدِ؛(۸) دانشمند و دانشجو هر دو در رشد و هدایت شریک‌اند.» اگر علماء و متفکران جامعه تلاش نکنند و عموم مردم نیز به دنبال آموزش نباشند، سطح افکار مردم رشد نمی‌یابد و پیشرفت صورت نمی‌گیرد.

شرف و قیمت و قدر تو به فضل هنر و است  نه به دیدار و به دینار و به سود و به زیان

اساسا برای تهذیب نفس و پیمودن راه کمال، علماء اخلاق، معرفت و کسب آگاهی را از عوامل مؤثر در روح و روان آدمی می‌دانند. آری، دانش انسان را به خطرات راه آگاه می‌کند و عظمت و عزت خداوندی را به یاد می‌آورد و انسان شایسته هر قدر علم و دانشش بالاتر باشد، تواضع و صفات حمیده در وجودش بیشتر شکوفا می‌گردد. انسان کمال خواه با معرفت به ناتوانی و مقام پایین خود و اطلاع از عظمت حق و شکوه و جلال کبریایی اش در راه رشد و تهذیب گام برمی دارد.

امام هادی علیه السلام ارزش دانشمندان را بالاتر از خود علم و دانش می‌دانست و می‌فرمود: «أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ؛(۹) دانشمند از دانش برتر است.» البته علم و دانش بعد از غلبه صفات زشت و فساد افراد تأثیرگذاری اندکی دارد؛ چنان که حضرت علی النقی علیه السلام فرمود: «اَلْحِکْمَهُ لَا تَنْجَعُ فِی الطِّبَاعِ الْفَاسِدَهِ؛(۱۰) حکمت در طبیعتهای فاسد سودی نمی‌بخشد.»

امام هادی(ع):

دانشمند از دانش برتر است

موقعیت ممتاز مکانهای مقدس

در بینش توحیدی اسلام، انسان هر لحظه و در هر زمان و مکان در محضر خداست؛ اما خداوند متعال برای تقرب بیشتر بندگانش و برای آسایش و آرامش آنان، زمانها و مکانهایی را معین کرده است که ویژگی خاصی دارند.

امام علی النقی علیه السلام با اشاره به موقعیت ممتاز اماکن مقدس فرمود:

«اِنَّ لِلَّهِ بُقَاعا یُحِبُّ اَنْ یُدْعَی فِیهَا فَیَسْتَجِیبُ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَیْرُ مِنْهَا؛(۱۱) خداوند مکانهای مقدسی دارد که دعا در آن جاها را دوست می‌دارد. پس هر کس در آن مکانها او را بخواند، اجابتش می‌کند و حائر حسینی علیه السلام یکی از آنهاست.»

در این سخن، پیشوای دهم نکات مهمی را مورد توجه قرار داده و به مشتاقان فرهنگ اهل بیت علیهم السلام گوشزد کرده است: نخست به ارزش این مکانهای شریف پرداخته و آنها را بقعه های خدایی نامیده، سپس اهمیت دعا و استجابت آن را در این مکانها مورد تأکید قرار داده و در آخر، مزار دلربای حضرت سید الشهداء علیه السلام، را از مصادیق بارز بقاع الهی و محل استجابت دعای بندگان شمرده است.

امام هادی علیه السلام در کلام دیگری عظمت بارگاه امام حسین علیه السلام را این گونه بیان می‌کند: «هر کس از منزل خود به قصد زیارت بارگاه حضرت حسین علیه السلام حرکت کند و به نزد فرات برسد و در آنجا غسل کند، از رستگاران نوشته می‌شود و هر گاه به امام حسین علیه السلام سلام کند، از سعادتمندان محسوب می‌گردد و اگر از نماز زیارت فارغ شد، فرشته ای از سوی خداوند متعال به او می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: تمام گناهانت بخشوده شد، اعمال را از نو شروع کن!»(۱۲)

امام هادی(ع)

روزگار ناسازگار

گاهی این نکته به ذهن می‌آید که آیا واقعا برخی زمانها، مکانها و یا عوامل و حوادث طبیعی در زندگی انسان دخالت دارند؟ آیا بدی و خوبی و شوم بودن را می‌توان به روزها و روزگاران نسبت داد؟ امام هادی علیه السلام پاسخ این پرسش را به یکی از یارانش توضیح داد.

حسن به مسعود می‌گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادی علیه السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمی شده و شانه ام در اثر تصادف با اسب سواری صدمه دیده و در یک نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتی تمام در حضور آن گرامی گفتم: عجب روز شومی برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد! امام هادی علیه السلام فرمود: «یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِی بِذَنْبِکَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ ای حسن! این [چه سخنی است که می‌گویی] با اینکه تو با ما هستی، گناهت را به گردن بی گناهی می‌اندازی! [روزگار چه گناهی دارد!]»

حسن بن مسعود می‌گوید: با شنیدن سخن امام علیه السلام به خود آمدم و به اشتباهم پی بردم. گفتم: آقای من! اشتباه کردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی دارند که شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات می‌شوید، به ایام بدبین می‌شوید و به روز بد و بیراه می‌گویید!

حسن گفت: ای پسر رسول خدا!، برای همیشه توبه می‌کنم و دیگر عکس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمی‌دهم. امام در ادامه فرمود: «یَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِی بِالاْءَعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ ای حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش می‌دهد و عقاب می‌کند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات می‌کند.»(۱۳)

امام علی النقی(ع):

خداوند مکانهای مقدسی دارد که دعا در آن جاها را دوست می‌دارد. پس هر کس در آن مکانها او را بخواند، اجابتش می‌کند و حائر حسینی علیه السلام یکی از آنهاست

شیوه حفظ دوستان

از منظر امام دهم علیه السلام یکی از ویژگیهای اولیاء خدا و انسانهای صالح عفو و گذشت و پذیرش عذر دیگران است.

ایوب بن نوح می‌گوید: آن حضرت طی نامه ای به یکی از یاران ما که موجب ناراحتی شخصی شده بود، توصیه کرد که برو از فلانی عذر خواهی کن و بگو: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْرا إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛(۱۴) اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد، [او را حالتی عطا می‌کند که] هرگاه از او عذر خواسته شد، می‌پذیرد.» تو نیز عذر ما را بپذیر!

برای پاسداری از حریم دوستان نیک نباید در باره آنان سخت گیری کرد، بلکه باید در موارد لغزش و خطایشان عفو و گذشت پیشه کرد و عذرشان را پذیرفت؛ زیرا اگر به بهانه های ساده، انسان دوستان خود را طرد کند و از خود دور سازد، به مرور زمان غریب و تنها خواهد ماند و مخالفانش افزایش می‌یابند؛ در حالی که دوستان خوب بازوی نیرومندی در زندگی افراد به شمار می‌آیند. لقمان حکیم به فرزندش سفارش می‌کرد که: «یَا بُنَیَّ اتَّخِذْ أَلْفَ صَدِیقٍ وَ أَلْفٌ قَلِیلٌ وَ لَا تَتَّخِذْ عَدُوّا وَاحِدا وَ الْوَاحِدُ کَثِیرٌ؛(۱۵) فرزندم هزار دوست بگیر و البته هزار کم است و یک دشمن برای خودت درست نکن که یکی هم زیاد است.»

بنابراین، برای رسیدن به سعادت و توفیق در زندگی، انسان باید از دوستان خوب محافظت کند و با اختلاف کوچک و جزئی و لغزشهای ساده نباید آنان را از دست بدهد، بلکه شیوه اهل بیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و از گناهانشان بگذرد. اگر عذر خواهی کردند، بپذیرد و عفو و گذشت پیشه کند.

سعدی گفته:

با مردم سهل گوی دشوار مگوی  با آن که درِ صلح زند جنگ مجوی

پی نوشت:

۱٫ تحف العقول، ص ۴۸۲؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۳۸٫

۲٫ تحف العقول، ص ۴۸۲٫

۳٫ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۰۲٫

۴٫ تحف العقول، ص ۴۸۳٫

۵٫ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۱۶٫

۶٫ نحل / ۲۳٫

۷٫ معراج السعاده، ص ۲۷۰؛ محجه البیضاء، ج ۶، ص ۲۱۳٫

۸٫ کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۸۶٫

۹٫ اعلام الدین، ص ۳۱۱٫

۱۰٫ همان.

۱۱٫ تحف العقول، ص ۴۸۲٫

۱۲٫ کامل الزیارات، ص۳۴۴٫

۱۳٫ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲٫

۱۴٫ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۲۹

۱۵٫ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۶٫

مبلغان؛ شماره ۷۴

تهیه:ح.عسگری

تنظیم:س.آقازاده

***

***

ولادت امام هادی (ع) ، پلاکارد ولادت امام هادی (ع) ،

ثامن گرافیک

همیشه توی کار فکرم این بوده که کاربردی ، ساده ، همه پسند و قابل چاپ باشه . از سال 1392 با دوستان عزیزم در سایت عمارها ساکنیم و افتخار می کنم که در کنار این بزرگواران مشغول کار فرهنگی سایبری هستیم . کتانباف 09357331280 التماس دعا

دیدگاه کاربران ...

تعداد دیدگاه : 0

    لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید

    Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.