بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا امیرالمومنین علی بن ابی طالب
***
این طرح رو یکی از دوستان بنده ، آقای روح الله مستقیم زاده دادند برای بانشر .
شرط دانلود ۱۴ صلوات هدیه به چهارده معصوم (ع) و دعا برای آمرزش سلامتی پدر مادر ایشون
***
پیش نمایش طرح (کلیک کنید)
دریافت سایز اصلی این پوستر : DOWNLOAD
***
به انضمام :
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین پناهیان :
آدمهای حداقلی خیلی عجولاند، خیلی نگاهشون به چشماندازهای دور با فاصله نیست، این روحیه برای دین روحیه مناسبی نیست، چون این برای حداکثریهاست، این توصیههایی که میکنه برای اینه که شما حداکثر استفاده رو از روح خودت بکنی و حتی از جسم، پس چرا بعضیها مسخره میکنند دینداری رو؟ برای اینکه احساس ضرورت نمیکنند حداکثر رشد روحی رو پیدا کنند، میگه من الآن آرومم دیگه، راحتم دیگه، شادم، حالا برای چی رشد بدم روح خودم رو، این چیزیه که اون روحیههای حداکثریه، پدر و مادرهایی که میخوان بچههاشون رو دیندار تربیت کنند اونها رو حداکثری بار بیارن، اونها خود به خود دنبال دین میگردند، دردمند دین میشوند، که دین رو به هر نحو که شده به دست بیارند، هم دستورات جسمی، تغذیهای، دستورات مادی دین، دستورات اجتماعی دین، اون حداکثر رو به اوج دارند، رو به قله دارند، هم دستورات معنوی دین، آقا ترانه، ترانههای حالا حداقل میگیم ترانههای مبتذل گوش نکن روحت خراب میشه، میگه نه من گوش میکنم روحمم خراب نشده، اصلاً شما خرابی نمیدونید چیه، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست، شما یه چند صباحی باید یه روح با صفایی رو تجربه کرده باشید بعد ببینید که تفاوتش با خرابی چقدره، مثل حالا روز جشن و شادمانی واقعاً، هیچ میلادی از موالید مبارک ائمه هدی علیهم السلام، مثل میلاد امام جواد علیه السلام باعث خرسندی و شادی اهل بیت عصمت و طهارت نشد، به طرف گفتند که آقا سرت رو نذار پایین و آب بخور، آب رو بیار بالا، من این لطیفه رو خیلی میگم، چون خیلی ممکنه خندهدار نباشه اما عمیقاً انسان رو به لبخند وا میدارد، گفت برای چی؟ گفت عقلت کم میشه، گفت عقل چی هست؟ گفت شما بخور راحت باش؛ دیگه چی بگه آدم، کسی حداکثری بودن رو نمیفهمه،برای چی من حداکثری بشم؟ خب چی میخوای به این آدم بگی؟ در قرآن کریم میفرماید: به یک زبان حداکثری نهی میکند از شراب خوردن، از مشروبات الکلی حالا به اصطلاح امروز، میفرماید ضررش از نفعش بیشتره، حالا بعضی آدمهای پستی هستند ببخشید عذرخواهی میکنم اینجوری میگم، میگه اِ قرآن فرموده ضررش از نفعش بیشتره، پس اِ یه نفعی هم بله، شیرجه میره تو همون حداقل، اونوقت بعضیها به من میگن تو چرا این آیه قرآن رو میخونی، نگو این رو، بگو آقا هرکی مشروبات الکلی بخوره فوری سرطان میگیره، خب آخه اینجور نیست من چیکارش بکنم، قبلاً ما به خداوند متعال چون کارمون تبلیغ و اینها، بالاخره تجربیاتی به دست میآریم، رفتم خدمت پروردگار عالم عرض کردیم که خدایا ما ببخشید اجازه بدید یه نظر بدیم درباره مسائل و اینها، خدا هم میفرماید خب بفرمایید: چه حرفی برای گفتن دارید؟ میگیم خدایا شما هماهنگ باشی ما همه رو نمازخون میکنیم، خدا به ما میفرماید چیکار کنم؟ میگم شما این ستون مهرهها هست، مهره پنجم که میگن دیسک کمر میگیره اگر کسی جابهجا بشه، ما بریم بالای منبر بگیم هرکی نماز نخونه دیسک کمر میگیره، شما هم این همه فرشته بیکار دارید تو عالم هر کی نماز نخونه این مهره پنجمش رو جابه جا کن و یه نفر بینماز باقی نخواهد موند، طرف نماز نخونده و فردا صبح دست به کمر گرفته و داره راه میره، بعد ما هم قشنگ راحت، دیگه چقدر کار پیغمبرها راحت میشه، کار ما طلبهها هم راحت میشه، میگیم بله پسرم نماز بخوان و الا دیسک کمر میگیری، همه از جلو نظام، اصلاً خیابونها دیگه راه نداره هنگام نماز رد بشین، خب وایستادند مقید، ما از این پیشنهادها خیلی میدیم به خدا قبول نمیکنه، میفرماید من اصلاً نمیخوام بندهام رو حداقلی بار بیارم، حداقلی یعنی با چوب باید راه بیافته طرف، در روایت داره: و البهاء مو لا یتأدب إلا بالضرب، چهارپایان ادب نمیشوند مگر با چوب، مگر با کتک، تو این مسیر که اومدید نمیدونم چهارپایان رو دید والا اونها رو هم چوب نمیزدند همین سرشون رو انداخته بودند پایین راه خودشون میرفتند، و البهاء مو لا یتأدب إلا بالضرب، آدمهای حداقلی نمیتونند دیندار باشند، چون اصلاً عادت کردند به حداقل، ورزش از مقوله حداکثریه، به همین دلیل برای ورزش باید احترام قائل شد، حتی دوستان دقت بکنندها، بنده مسابقات ورزشی رو نمیگم، مسابقات ورزشی هم امتیاز دارند، امتیاز مسابقات ورزشی به چیه؟ اینکه طرف ریسک شکست رو پذیرفته، اهل مسابقه است، میگه فوقش نمیبرم دیگه، میرم تو میدان مبارزه، این ارزشِ، دوباره دین از مقوله مسابقه است، فأستبقوا الخیرات، از هم باید بزنید جلو، ولی مسابقات ورزشی یه هیجانی دارند که ورزش عادی مثل ورزش کوهنوردی ممکنه اون هیجان رو نداشته باشه، بعضیها حاضرند با رفقاشون توپبازی کنند، یه گل کوچیک بازی کنند، هیجان گل زدن و پیروز شدن بر رفیقشون وادارشون بکنه به تحرک، ولی ورزش کوهنوردی یه ورزشِ بسیار فرهیخته، متین و با عظمتیِ، مال آدمهای بسیار با شخصیتِ، حالا بازیهای دیگه هم هستند ولی بالاخره با جنبه بازی آدم رو سرگرم میکنه، کوهنوردی بازیاش کمتره، جدیاش بیشتره، آدمهای با شخصیت مبادرت به یه همچین ورزشی میکنند، حالا ما تبلیغ کنیم از کوهنوردی خیلیام کوهنوردیم، اگر کوهنورد بودیم باید صبحها میرفتیم اون بالا برنامه میذاشتیم، ولی خب حالا همین مقدار، حیف این همه کوههای زیبا و استثنایی در دسترس مردم شریف تهران و بسیاری از شهرهای دیگه هست ازش استفاده نکنیم، ما برای ورزش و کوهنوردی احترام قائلیم چون شخصیت آدم رو اینجوری رشد میده، میگه از حداکثر جسمت استفاده کن، به سمت حداکثر سلامتی برو، با یه همچین کسی میشه حرف زد از دین، برای حداکثر بصیرت و بینایی چشمت استفاده کن، روحت رو به کار بگیر، قدم بردار، بعضیها صمٌ بکمٌ عمیٌ هستند، کورند، کرند، لالاند، گنگاند، گنگاند یعنی نمیتونند از حقائق سخنی بگن، اصلاً ندیدند، نشنیدند، خب ما انشاالله اونطور نیستیم، حتماً اونطور نیستیم، ولی چقدر چشممون بازِ، چقدر داریم میبینیم، میزان بصیرت ما چقدره؟ کسی همت داشته باشه حداکثری باشه مزه دین رو میچشه، حلاوت و شیرینیِ عبادت رو خواهد چشید، مثال ماه رجبی بزنم، الآن در آستانه اعتکاف هستیم، حداقلیها کیا هستند؟ کسانیکه شب قدر میآن عبادت، یه ذره از حداقلیها بخوایم فاصله بگیریم بریم بالاتر حد متوسطیها از اول ماه رمضون بیدار میشن، حداکثریها از اول ماه رجب شروع میکنند، زندگیاش از اول ماه رجب یه تفاوت معنادار کرده، اصلاً شما ببینید خداوند متعال اگر ماه شعبان و رجب رو گذاشته بود بعد از ماه رمضان، همه ماه شعبان و رمضان رو به پا میداشتند، چرا؟ چون به زور در تحت وجوب روزه ماه رمضان وادار شده بودند به اتکاء روح، به ظرفیت بخشیدن معنوی به خودشون، حلاوتش رو میچشیدند، مزهاش رو میشنیدند دیگه ول نمیکردند، بعد ماه شعبان و رجب رو بعد از ماه رمضان ادامه میدادند، ولی خدا برعکس اقدام کرده، میفرماید حداکثری میشی از الآن، از الآن که هیچکس نیست که تو رو تحریک بکنه به عبادت، خودت زندگی روزمره خودت رو تغییر بده، ببین من روزه رو هم به تو واجب نمیکنم، خودت شروع کن روزه مستحبی گرفتن، پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید: یه روز از ماه رجب رو روزه بگیرید خدا چه عنایتهایی بهت خواهد کرد، بهشت رو به تو عنایت خواهد کرد، یک روز؛ برای اینکه ما رو اینجوری بار بیارند، میره کنار فاصله میگیره با چوب نمیآد ادب بکنه، با ضرب و نمیدونم جرح نمیآد ما رو ادب بکنه، با تشویق فوری و با جزای نقدی هم نمیآد ما رو ادب بکنه، میگه خودت، خودت، خودت این شخصیت رو داشته باش، واقعاً ما خیلی آدمهای جالبی هستیم، البته ببخشید من هم سطح خودم صحبت میکنم این تیکههاش رو، شأن شما اجل از این حرفهاست، اول بهشت، اول ماه رجب در بهشت باز میشه، میگه آقا بفرمایید، نه حالا باشه بعداً، خیلی ما جالبیم، دوباره یه لطیفه یادم اومد خیلی قدیمیه ولی هنوز کار میکنه، بهش گفتند برو تهران پول ریخته، اون اومد از اتوبوس که پیاده شد اَد یه ۲۰۰تومنی جلو پاش بود، گفت حالا از فردا جمع میکنم، بعد از فردا رفته بود مسافرخونه گفت یه مشما بدید، گفت برای چی میخوای؟ چقدری باشه؟ گفت میخوام پول جمع کنم از روی زمین، روی زمین پول نیست، گفت چرا گفتند، دیروز اصلاً هم جلوی پامون بود، گفت همون هم باید برمیداشتی کجا پول رو زمین ریخته، حالا بالاخره ماها اینجوری ایم، هر کی میخواد حداکثری بشه ماه رجب رو قدر بدونه، ماه شعبان رو قدر بدونه، بگه رمضان من شروع شد، آقا انقدَر خدا احترام بهت میگذاره که حد و حساب نداره، میبینی، میچشی، تجربه میکنی معنویت رو، میبینی خدا اومده از نزدیک داره با تو حرف میزنه، چقدر برای شخصیت تو احترام قائل خواهد شد خداوند متعال، ملائکه، میری حرم امام رضا تحویلت میگیرند، آقا اومد، بانوی بزرگوار اومد، آقا این کیه انقدر احترام میگذارید؟ چون شخصیت حداکثری دارند، فرصتی برای تلاش، برای رسیدن به منافع حداکثریِ حیات مادی و معنوی پیدا بکنند از دست نمیدهند، در ارتباط با دنیا هم همینطوره، شما فکر نکنید که ماها تو دنیا باید حداقلی باشیم، نه نظام جمهوری اسلامی مقدمهساز حکومت آقا امام زمان علیه السلام الآن دعای عهد شما خوندید، دعای عهد یعنی چی؟ حداکثر حیات منافع مادی رو میخوای، نمیخوای تو حداقل باقی بمونی، مگر ما میخوایم امام زمان علیه السلام تشریف فرما بشن آخرت ما رو آباد بکنند، آخرت ما همینجوری هم در دوران غیبت آباد هست، بله ضعفا با حضور حضرت آخرتشون آباد میشه، ولی الآن من به شما بگمها دعای عهد میخونید تو غربت آقا امام زمان رو قبول داری، نماز میخونی مقیدی، ثوابت بیشتر از زمان ظهورِ، اون زمان دیگه هنر نکرده کسی آدم حسابی بشه، یه نفر گفت به امام صادق علیه السلام، گفت آقا پس چرا اینجوریه پس ما چرا باید دعا کنیم برای فرج؟ ولو أنّ اهل القری أمنوا وأتقول فتحنا علیهم برکات، ما برکات رو براش نازل میکنیم از آسمان و زمین، آدم بیمزهای که دعای عهد نمیخونه یعنی چی؟ یعنی میگه که نمیخواد برکات نازل کنی، همین یه،حالا یه خونهای به ما بده ولمون کن تو رو خدا، اینه دیگه اصلاً یأبنالحسن گفتن یعنی حداکثری بودن در مادیات و معنویات، ما چرا میگیم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، به دلیل اینکه اینها نمیذارن ما حداکثر رفاه مادی رو داشته باشیم، حداکثر رو برای خودشون برداشتند و با ظلم به دیگران جلو میرن، اصلاً حداکثری باش، احساس خوش معنوی یعنی چی؟ یعنی حداکثری بودن، بعضیها فکر میکنند احساس خوش معنوی یعنی سوگوار بودن؛ آه خدا تا دم حرم امام رضا (ع) میره با رفقاش داره میگه و میخنده، جک میگن، لطیفه میگن شادند، همچین که میخواد وارد حرم بشه میگه بچهها دیگه جدی باشید، امام رضا (ع) من بدبختم، من بیچارهام، نامرد تو تا اینجا داشتی میخندیدی، چون تو حرم اینجا، معنوی باش، معنوی بودن معناش این نیست که سوگوار باشی، معنوی بودن معناش این نیست که احساس بدبختی داشته باشی، یه چیزی شنیدی تو عبادتها و مناجاتها إرحم عبدک الذلیل فقیر حقیر مسکین معناش اینی نیست که شما برداشت میکنید، حاج آقای دولابی میفرمودند که میرید حرم امام رضا (ع) انقدر بدبختیهاتون رو نبرید خوشبختیهاتون رو ببرید حرم امام رضا (ع)، البته رسم داریم ما تو مردممون اولین بچهاش به دنیا میآد میره حرم امام رضا (ع)، نمیدونم میخواد ازدواج بکنه اولین سفر میرن حرم امام رضا (ع)، ماشین میخره اولین سفر میره حرم امام رضا (ع)، اینها علامتهای خوبیه تو فرهنگ ما، حداکثری باید باشید، این روایت امام باقر علیه السلام رو ببینید که حداکثری بودند مادیات هم مد نظره، احساس خوش معنوی یعنی اینکه حداکثری باشیم و با این شخصیت زندگی مادی و معنوی خودت رو تنظیم کنی، اونوقت احساس خوش معنوی تو ابلاغ رضایت پروردگار عالم به توست، بعضیها فکر میکنند احساس خوش معنوی این است که من از خودم راضی باشم، بذار خدا به تو ابلاغ کنه عزیزم من از تو راضیام، ببین چه نوی در وجود تو جاری میشه، روایت امام باقر علیه السلام میفرماید: من کسل فی امر الدنیاه و هو فی أمر آخرته أکثر، کسی کسالت داشته باشه در کار دنیای خودش، در کار آخرت خودش کسالتش بیشتره، معنویتش هم به درد نمیخوره، کسالت یعنی تنبلی، کسالت یعنی همت نداشتن برای حرکت حداکثری، تو حال نداری ورزش بکنی اونوقت میخوای نماز بخونی؟ آقا چه ربطی داره اگر اینجوری باشه مساجد همه باید برنامه کوه بگذارند، خب بله باید بگذارند دیگه، قبلش هم که امام باقر علیه السلام فرمودند، برو بچههای بسیج همه باید برنامه کوه بگذارند، دعای ندبهها رو مردم برن کوه بخونند، خب بله دیگه باید همین کار رو بکنند دیگه، تنبل خونه که باز نکردیم که، راستی من یه سؤالی هست از دل زمستان که این برنامه شروع شد تا حالا از شما دارم میپرسم، از شما یادتون هست دوباره بپرسم، بله قرار بود روش فکر کنید، من که هنوز جوابش رو پیدا نکردم، چرا پیامبر گرامی اسلام (ص) میرفتند کوه عبادت میکردند؟ غار حرا، غارش بیشتر از اینکه موضوعیت داشته باشه اون ارتفاعی که طی میکرد، کسی هم به گرد پاشون نمیرسید، انشاالله بری مکه دو بار این ارتفاع رو بری بالا بعد معلوم میشه که عبادت یعنی چی، اونوقت خانه کعبه اونجا بودهها، رها میکردند میرفتند کوه، چرا؟ جا داره هنوز روش فکر کنیم یا من سؤال نکنم؟ هفتههای بعد هم من سؤال میکنم انشاالله، چرا میرفتند کوه؟ چون دینداری با تنبلی منافات داره، با تنپروری منافات داره، نگفتند که مثل مرتاضهای هندی روزی یک بادوم بخور، بر روی یک تخته میخدار بخواب و تا گلو در خاک برو، این چیزها رو نگفتند که، ولی عبادت انجام بدید دیگه، عبادت تحرک مبارزه با هوای نفس، بنده نمیخوام مبالغه کنم درباره کوه، ممکنه بعضیها گرفتار کنند نیان، اما اگر صبح جمعه بلند شدید و صبح یک روز تعطیل دیگه، یا روزی که تو تعطیلی حالا روز تعطیل نیست، اگر تونستی بری کوه این سختی رو به خودت بدی از سر هوای نفس استراحت کردی و این سختی رو به خودت ندادی عبادتهای بیرونقی خواهی داشت و از نظر روحی هم معنویت بسیار اندک و حداقلی خواهی داشت، تو با دین تناسب نداری، اصلاً دین به تیپ شخصیتی تو نمیخوره، این کاره نیستی، اگر از سر هوای نفس، هوای نفس هم یه روایت براتون بخونم، ائمه هدی علیهم السلام از قول ابلیس رجیم نقل میفرمایند: میفرمایند که ابلیس میگوید من بندگان خدا رو با گناه وادار رفتن به سوی دوزخ میکنم، آنها تا گناه میکنند عذاب وجدان و عذاب ایمان میگیرند بعد توبه میکنند، استغفار میکنند، با استغفارشون من رو هلاک میکنند، بعد من اونها رو وادار به تبعیت از هوای نفس میکنم نه گناه، از هوای نفس، دلم میخواهدهای بیخود، بی ارزش، آنها از هوای نفس تبعیت میکنند چون گناه درشتی انجام ندادند استغفار نمیکنند از این وضعیتشون بعد با همین وضعیت به جهنم میرن، کم کم وضعیت به جایی میرسه که انسان نمیتونه مسیر خودش رو تغییر بده، مبارزه با تنبلی یکی از فرصتهای استثنایی پروردگارِ که جنبه فیزیولوژی هم داره، ولی شما نمیتونید ازش بهره بگیری برای رسیدن به اوج معنوی، قرار ما روز قیامت، مبارزه با تنبلی جسم یکی از فرصتهای استثنایی پروردگارِ عالمه که برای بندگانش فراهم کرده، که شما که دستتون به اون زوایای روح و اعماق قلب نمیرسه، با همین کاری که با جسم خودت انجام میدی، اون رو به کار میکشی، او رو از تنبلی جدا میکنی، شخصیتی برای خودت درست بکنی که این شخصیت ظرفیت یک روح بزرگ نورانی و معنوی باشه، در زندگی کدوم یکی از اولیای خدا شما سختی دادن به جسم رو ندید، امیرالمؤمنین علی علیه السلام نانی رو داشت تکه میکرد، حالا امیرالمؤمنین بازوی خیبر شکن امیرالمؤمنین دست یداللهی امیرالمؤمنین، باهاش آشنا هستید، نان انقدر سفت بود حضرت با دست خودش نمیتونست این نان رو بکنه، داستانهای عبرت بدنی امیرالمؤمنین رو میدونید، بعد حضرت این نان رو روی زانوی خودش شکستند، که بشکنه این نان، بعد کم کم این رو یه جوری خورد میکردند که بتونند با بذاق دهان مبارکشون بشکونند و بخورند، راوی میگه من نهیبی زدم به خادمان امیرالمؤمنین، به غلامش گفتم بابا رحم بکنید به این پیرمرد، دیگه عمری ازش گذشته، نان نرمتری به حضرت بدید، گفت اشاره کردند گفتند حضرت خودش اجازه نمیده، دست ببریم به غذا بخوایم رفاه بیشتری برای حضرت فراهم کنیم، خودم اومدم به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کردم، آقا به شدت مقابله کردند با من، شروع کردند ابراز ارادت و عشق به پیامبر اکرم(ص)، فرمودند: فدای آن کس که آنقدر سبزی خورده بود و آنقدر گوشت نخورده بود و آنقدر به خودش سختی داده بود که پوست بدنش به سبزی گراییده بود و سختیهای پیامبر گرامی اسلام رو به عنوان یک قله یاد کردند، حالا ما طبیعتاً نمیتونیم اونجوری زندگی کنیم اما این فرصت رو ازش استفاده کنیم، روزه چقدر معنویت انصافاً میده، یه سختیه جسمی به خودمون میدیم، ورزش رو به عنوان مبارزه با هوای نفس و تنبلی که رذیله بسیار بدیه، بسیار روح انسان رو مکدر میکنه، بسیار روح انسان و قلب انسان رو سیاه میکنه، پیش بگیریم در این ماه رجب، در این ماه شوال، به رفقات بگو ماه رجبِ مگه کوه نمیرین، این ادبیات رو رواج بدید، انشاالله امام جواد علیه السلام دست ما رو بگیره، شیعه در زمان امام جواد علیه السلام امتحان شد، خیلی بالاخره همراه با ائمه هدی علیهم السلام پیش آمده بود یه دفعه یه امتحان سختی از شیعه گرفته شد، باید مراجعه کنه به یه امام ۹ساله، محاصن سفیدها، علما، بزرگان، همه برای خودشون یه عالمی داشتند که دور یک امام بالاخره معمر محترم جمع شده بودند یه دفعهای جهان تشیع مقابل بعضی مذاهب دیگه و رقبا باید بیاد مقابل یک امام ۹ساله تواضع کنه، چرا خدا این کار رو کرد؟ بعدش هم امام هادی علیه السلام باز در ۹سالگی به امامت رسیدند، مظلومیت ائمه هدی علیه السلام امریست جدا، چرا این امتحان از شیعه گرفته میشه؟ برای اینکه شیعیان باید چیکار کنند؟ شیعیان باید به تنپروری عادت نکنند، حتی تنپروریهای روحی و فکری، شما مثلاً عادت میکنید به یه وضعیتی، براتون عادی میشه، خدا با یک امتحان وضعیت شما رو تغییر میده، حالا تو این وضعیت، شرایطت رو تغییر میده، واقعاً اینها از اصول حیات بشرِ، یه وقت شیعه دچار این تنبلی نشه، کاری نداره امامی که از تو مسنتره، از تو سابقه اجتماعیاش حتی بیشتره تبعیت بکنی از او، یعنی یه دفعه یه امامی که از تو سنش کمتره میآد، به چه امتحان و التهابی میاندازه، یه عدهای ریزش کردند دیگه، به همین دلیل هفت امامی شدند، بعضیها اصلاً گفتند امام رضا (ع) پسر نداره، کی میخوان پسردار بشن حالا، البته دلایل دیگری داشت بهانه اینجوری میآوردند، یکی از دلایلشون این بود امام رضا (ع) میفرمودند: حالا خدا من رو که از این دنیا نبرده که، بعد تو سنین بالا خدا فرزندی به نام جواد الائمه علیها آلافه تهیه و الثنا بهشون عنایت فرمودند که مایه خرسندی شدند، برای اهل بیت عصمت و طهارت به گونهای خاص، ما همیشه باید چابک باشیم و آماده عکس العمل نشون دادن تو موقعیتهای خاص، اون چابکی قیمت داره، من دیگه نمیخوام بحث رو گوشهایش رو اضافه بکنم، تذکر بدم امام صادق علیه السلام میفرماید من جوانی رو ببینم در حال تنبلی و بیکاری اون رو با ضربات شمشیر کتک میزنم و ادب میکنم، با شمشیرم تنبیهش میکنم، یعنی میخواد شدت بد بودن این کار رو نشون بده، یا در روایات هست تنبلی کردن ، کسالت و بیتحرکی روحی چقدر ضربه میزنه انسان رو به معصیت میکشونه، معصیت هم انسان رو به دوزخ میکشونه، مکرر در این زمینهها برای ما ائمه هدی علیهم السلام بیاناتی داشتند، خیلی باید با تنبلی مبارزه کرد، خدا شاهدِ دوستان من با این صفای باطنی که شما در اثر کوهنوردی پیدا کردید و در کنار مزار شهدا پای دعای عهد به یاد حضرت، با این صفای باطن صداقت بنده رو حتماً دریافت میفرمایید، بنده اصلاً دلم به مقولهای، به مقولهای به نام ورزش نسوخته که بخوام یک نهاد اجتماعی رو تقویت بکنم، یا دلم برای ورزش به این عنوان نسوخته که یه وسیله تفریح و تفرج که سالمتر از بقیه وسایل تفریحیست رو تقویت بکنم، خداشاهد دلم برای ماه رمضان، شب قدر، روضه، مناجات، سحرهای زیبا، ماه شعبان و ماه رجب خودمون سوخته، ماها ایمانمون کم نیست، ماها محبتمون کم نیست به اولیای خدا، با همین محبت و ایمانی که داریم به خیلی جاها میشه رسید، آقا فقط عمل نمیکنیم، از فرصتهامون استفاده نمیکنیم، فرصتهایی که به صورت فیزیولوژیک خدا در اختیار ما راحت قرار داده، ما چیکار باید بکنیم؟ همین جسم خودمون رو به سختی و تعب بیاندازیم، از سر غذا خوردن به ما توصیه شده تا سر حرکتهای بدنی، حتماً اگر ائمه هدی علیهم السلام میآمدند و این زندگی شهری ما رو میدیدند که در زندگی شهری ما دیگه تقریباً جسم حرکتی نداره، توصیههای فراوانتری به ما داشتند، به تن اجازه بدی تا آخرش میره و شما رو نابود میکنه، اونوقت دیگه حال عبادت برای شما باقی نمیمونه، سحرخیز نیستی میگی من چقدر ایمانم ضعیفِ، بابا ایمانت به خدا ضعیف نیست، این ایمان تو برای خیلی بیشتر از حرفها کافیه، این محبت شما به اهل بیت عصمت و طهارت کافیه، فقط ابلیس خوشحاله که شما بدن خودتون رو به سختی نمیاندازید، در مقابل هوای با نفس، وضع خودش رو انسان تغییر بده، بعضیها کوهنوردی اومدید کوهنوردی براتون عادت شد برای مقابله با تنبلی روح و مبارزه با هوای نفس یه برنامه دیگه تو کوه اضافه کنید، برید بالاتر، نمیدونم یه برنامه ورزشی دیگه اضافه کنید، نگذارید این تنپروری و تنبلی و تبعیت از هوای نفس در زندگی عادی ما رواج پیدا بکنه که مبنای همه بدبختیهاست. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: افرأیت من أتَّخَذَ إلی هو هوی، آیا تو ندیدی، آیا تو دیدهای اون کسی که هوای نفس را اله خودش قرار داده، میپرسته هوای نفس رو، یه حرفی رو یادمون باشه دعاتون کنم، محور همه فضائل معنوی از اول عمر تا آخر برای کمترین انسانها، یا برای بزرگترین اولیای خدا مبارزه با دوستداشتنیهاست، خودت تو زندگی خودت بگرد ببین کدوم دوستداشتنیهاست تو را کاهش میده و تقلیل میده اونها رو باهاش مبارزه کن، هوی اون لحظهای رو میگن یه پرنده از آسمان از اوج خودش رها میشه و به زمین سقوط میکنه و برای گرفتن یک شکار پائین اومد، اون میل اون رو پائین آورد این رو بهش میگن هوی، یعنی از هوای نفس تبعیت نکن، به میلی توجه کن که تو رو بالا ببره.
***
در برخی از این مباحثی که خدمت شما عرض میکنیم، گاهی ممکن است به ظاهر تلخیهایی دیده شود. اینها ناشی از حکایت واقعیتهاست. در دنیا واقعیاتی وجود دارد. خیلیها بنا ندارند این تلخیها را به صراحت به زبان بیاورند. من دأبم این نیست که از واقعیاتی که ما را احاطه کرده است حرفی نزنم که مبادا کسی از دین زده شوند. دین هیچ تلخیای ندارد. این خلقت خداوند است که تلخیهایی دارد. که خداوند در قرآن کریم صراحتا میفرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ(البلد/ آیه ۴) امتحان هم چیزی از این قبیل است. مقدرات الهی از این قبیل است. تلخیها و شیرینیهایی دارد.
اگر در قرآن کریم دقت کنید اتفاقا اصل هم با تلخیهاست: سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً (طلاق/ آیه ۷)، فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً(الشرح/ آیه ۵) اصل بر سختی است. کنارش آسودگی هم هست. عبارتهای قرآن کریم در این باره بسیار روشن اند. نمونههایی از روایات را هم شبهای گذشته برایتان ذکر کردم. مثلا نامه سی و یک نهج البلاغه که حضرت امیرالمؤمنین(ع) به جوان خود میگوید: إِلَى الْوَلَدِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَهِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّهِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ رَصِیدِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَهِ الْأَمْوَات. تا چهارده خصلت برای جوان ذکر میکند که غالبشان منفی هستند. اولینش این است به جوانی نامه مینویسم که به آرزوهایش نخواهد رسید. اسیر ایام است زمین خورده شهوات است. سیبل تیرها و بالاهاست. امیرالمؤمنین(ع) نمیآیند برای جذب جوان دروغ بگویند. دنیا این گونه است. دنیا جای رسیدن به آرزوها نیست دنیا جای پس دادن امتحانهاست.
برخی از دوستان ممکن است که گله بکنند یا سؤال کنند که چرا در گفتن حقایق دینی یک زبان تلخی را انتخاب کردهای؟ اینها حقایق دنیاست نه دین! دین میگوید دستت را به من بده تا تو را از تخلیها خلاص کنم تخلیهایت را مثمر ثمر کنم. البته برخی خیال میکنند اگر دین داری بکنند و نماز بخوانند. دیگر از تلخیها و رنجها کلا خلاص میشوند. نه، حالا که نماز خوان شدی مشکلات را تحمل میکنی و نور میگیری اگر نماز خوان نبودی مشکلات را که تحمل میکردی و هیچی هم گیرت نمیآمد چه بسا جهنم هم میرفتی!
تا میآئیم از تلخیهای حیات صحبت میکنیم؛ میگوید: از رحمت خدا هم صحبت کن! این تلخیها اتفاقا از رحمت خداست. بگو از آسودگیها هم صحبت کن. کمی تلخ زبانی مرا تحمل کنید. برای آنهایی که این تلخ زبانی مرا تحمل نمی کنند. خوششان نمیآید. یک روایت تقدیم میکنم، ان شاء الله جوانهای ما مرد راهاند و از سختی نمیهراسند. اصلا انسان ارزشش به رنجهای مفید و سازندهاست نه رنج های بی خود و بی فایده.
نامه سی و یکم نهج البلاغه سند آموزش و تربیت است. اگر کسی روایت دیگری را در این زمینه آورد که مغایر این نامه شریف بود به احتمال زیاد باید آن روایت را کنار گذاشت. در موعظه اخلاقی و آموزش تربیت فرزند اولین سند اسلام است. همین نامه است. تدبیر و حکمت امیرالمؤمنین(ع) در این نامه آمده است. ولی در کنارش این روایت را هم تقدیم کنم: در تحف العقول ص ۵۹ پیامبر اکرم (ص) میفرماید: سیکون بعدی أقوام لا یستقیم لهم الملک إلا بالقتل و التجبر و لا یستقیم لهم الغنى إلا بالبخل و لا تستقیم لهم المحبه فی الناس إلا باتباع الهوى و التیسیر فی الدین ألا فمن أدرک. بعد از من قومی میآیند که ملکشان قوام پیدا نمیکند مگر به قتل و ظلم، غنی نمیشوند مگر به بخل.
اگر دنیا را نگاه کنید دنیا سرشار از این اقوام است که پیامبر(ص) اعلام کردند. حکومتهای غربی را میبینید، دائم زورگویی میکنند. میگویند این انرژی را که ما داریم شما نباید داشته باشید اگر داشته باشید شما را میکشیم. این تکفیریها را میفرستند آنجا که سر ببرند تا منافع این ها تامین شود. دموکراسی غرب با تکیه بر خونهای ریخته شده مظلومان دنیا صد سال است که سرپاست. در ادامه روایت میفرماید: شما خواهید دید اینها وقتی میخواهند بین مردم محبت پیدا کنند از هوای نفس مردم تبعیت میکنند. یک مسئولی که بیاید برای کسب محبوبیت تبعیت کند از هوای مردم، میآید از قلیان کشیدن صحبت میکند. اینها را پیش بینی میفرمایند. راه دیگر کسب محبوبیت برای آنها، از راه تیسیر در دین است. دین را آسان جلوه میدهند تا محبوب شوند. شما هم میخواهید من اینگونه باشم!
سخن تلخ نگویم، از حقایق دینی، از آیاتی که ممکن است برای مردم سخت باشد و تلخ باشد. صحبت نکنم تا بین مردم محبوبیت پیدا بکنم!؟ البته معلوم است که نباید اخلاقمان هم طوری بد باشد که مردم از ما در بروند. یک مروری کنیم که توجه به امتحان چه فوایدی دارد، تا امشب یک معنای دیگری از امتحان را هم ارائه دهم. یکی از فواید این بود که توجه به امتحان برای روحیه آدم خیلی خوب است. دچار ترسهای بیجا، اضطرابهای بیجا، کینه های بیجا نمیشوی. فوق العاده آرامش میدهد. هر کس از امتحان میترسد. به سفارش حضرت امیرالمومنین علیه السلام عمل کند.میفرماید: از هر چیزی می ترسی با کله برو داخلش!عیبی ندارد وارد این نگرانی بشو به آرامشی میرسی. دیگر فواید توجه به امتحان این است که، ارتباط با خدا را درست میکند تکبر را از بین میبرد انسان یک مقدار ترسان به درگاه خدا میشود. بعد از این ترس محبت پیدا میکند. وابستگی و اتکای به خدا پیدا میکند.
آثار فکریش چیست؟ بدون دلیل فضای تربیت دینی را ضعیف قلمداد نمی کند فضای سیاسی را ضعیف تلقی نمی کند. بدون دلیل فضای تبلیغ دین را ضعیف تلقی نمیکند. دوستان من آن طور که غربیها با تبلغات میتوانند انسانها را مسخ کنند و جذب کنند. در دستگاه اسلام اگر خیلی هم تبلیغاتشان خوب باشد و هنر هم داشته باشند. نمیتوانند مردم را به نفع خدا مسخ کنند. چون اصلا مسخ کردن در اسلام قبول نیست. وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَهٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ (الانعام/ آیه ۳۵)
گر چه اعراض آنان بر تو خیلى گران مىآید، و لیکن تو چه مىتوانى کرد؟ آیا مىتوانى زمین را سوراخ کرده و یا نردبانى بر آسمان گذاشته از آسمان و یا از شکم زمین آیهاى برایشان بیاورى؟ (حاشا) خدا است که اگر بخواهد همه آنان را بر هدایت مجتمع مىسازد، پس زنهار که از جاهلان نباش. خطاب آخر آیه خیلی سهمگین است. میشود حقیقت را خداوند طوری نشان بدهد که همه مات و مبهوت بمانند. اما این کار را نمیکند.
پیامبر(ص) در یکی از مسیرهای جنگ شترشان را گم کرده بودند. میفرمودند: شتر من کجاست؟ منافقین گفتند: آدرس شترش را بلد نیست. آن وقت آدرس دنیا و آخرت را به ما میدهد. همین کارها را میکردند که برخی پرو میشدند. ما تبلیغات دینی که شما را تسخیر بکند قبول نداریم. منتظر همچین چیزی نباشید. البته بماند که الان یک تبلیغات دینی که حقایقی را هم برساند نداریم! در تبلیغ شوق و خوف توامان باید باشد. آقا مردم را بترسانیم که دورمان خلوت میشود! مبلغی که فقط دارد جذب میکند غش در معامله میکند. امام(ع) می فرماید که فقیه کسی است که به همان اندازه که شوق ایجاد می کند خوف هم ایجاد کند. اگر تو در امتحان غرق شوی و بفهمی دیگر نمیگویی تبلیغات دینی ضعیف است. خداوند میخواهد که جای دبه کردن را باز بگذارد.
من به تریبت دینی که امروز هست اعتراض دارم. چرا در این تریبت وجه رحمانی دین دارد گفته میشود ولی وجه خوف پنهان میشود. نظام تربیتی درست آن نیست که تمام محصولاتش درست بیایند بیرون خط تولید ماشین که نیست فرق میکند یک دانه ماشین خارج از استاندارد باشد میگوید. خط تولیدتان خراب است اما دستگاه تربیت درست دستگاهی است که هم مالک اشتر درست کند هم شمر ذی الجوشن. کسانی که خود را روشنفکر میدانند و مدعی هستند که وحی به پیامبر نازل نشده است و پیامبر از جانب خویش گفته. از کسانی هستند که از مذهبیترین مدارس تهران درآمدند. به این راحتی نمیتوان گفت که سیستم آن مدرسه مشکل داشته است.
نگاه امتحانی در تحلیل تبلیغات دینی مؤثر است. در تحلیل نظام تربیتی درست این بحث مؤثر است. دیگر کسی نمی تواند عوامانه تحلیل کند. صرف وجود جاذبه نشانه تبلیغ خوب نیست. کسی خیلی مردم را جذب کرده شاید خیلی از هوای نفس مردم تبعیت کرده باشد. کسی خیلی مردم را دفع کرده شاید زبانش بد بوده شاید هم درست گفته است. نگاه امتحانی در عرصه سیاست هم همین طور دیگر به این سادگیها به تو اجازه نمیدهد تحلیل بکنی. شما حق نداری به این راحتی برگردی برای گذشتهات حسرت بخوری اگر رنج داری میکشی شاید کارت را درست انجام داده باشی که داری رنج می کشی. شاید اگر کارت را غلط انجام داده بودی رنج هم نمیکشیدی. پس اثر فکری توجه به امتحان این باشد که کمی از قضاوتهای سطحی خودداری کنیم و به خود اجازه ندهیم که عوامانه صحبت کنیم.
کسی میآید. میگوید نتیجه آن کشتار هایی که امیرالمؤمنین(ع) انجام داد در کربلا خودش را نشان داد! چرا تحلیل عوامانه میکنی. قلم دست عوام بیافتد همین میشود دیگر. در قانون گذاری و جلوگیری و ایجاد نظم و در تربیت فززند و درسیاست گذاری برای اینکه دچار تحلیل عوامانه و سطحی نشویم به نگاه به امتحان الهی نیازمندیم. دستگاه امتحان حاکم بر مقدرات بشر است حتی اعمال اختیاری شما هم اگر بخواهد اثرش بر شما مترتب شود. باید از دستگاه امتحان بگذرد. خداوند میفرماید به برخی از افراد زیرک که اتفاقا تدبیر درست مالی هم دارد. چیزی نمیدهیم و در مقابل چشمان او به یک فرد احمق که تدبیری هم ندارد مال فراوان میدهیم تا بداند که همه چیز دست ماست.
دیروز گفتیم که هدف امتحان این است که شرایطی را ایجاد کند که ما انتخاب کنیم. انسان انسان شده است که بتواند معصیت کند بتواند ثواب کند تا بتواند انتخاب بکند امتحان صحنهای را می سازد که بتوانی انتخابی کنی. شما اگر بخواهی انتخاب ارزشمند بکنی یقینا با رنج همراه خواهد بود. چون باید روی یک علاقه پا بگذاری. ولی فایده امتحان فقط این نیست. وجه دیگری هم دارد: خدا با امتحان صحنهای را برای شما پیش میآورد تا خوبیها و ما فی الضمیرت بیرون بریزد!
این را بگویم زیاد هم با استخاره از امتحان در نروید! استخاره فوق العاده است من اعتقاد راسخ به استخاره دارم اما استخاره صحنه امتحان را به هم نمیزند استخاره می کند برای ازدواج، خوب میآید ازدواج میکند و زن آنقدر بد اخلاق است که پدرش میآید. اخر استخاره خوب درآمد. بله خوب برای تو به نفع تو بودن است؛ نفع تو در این امتحان بوده است.با استخاره از انتخاب خوب در نرو استخاره امتحان را حذف نمیکند چه بسا تسهیل کند. کسی که خوب است که معلوم است اگر سر دو راهی قرار بگیرید کدام راه را انتخاب میکند. خوب دیگر چرا امتحان؟ خدا این را میداند اما میدان را ایجاد میکند که این خوبیها بروز کند. تجلی کند. این یک منظور از امتحان.
یک منظور دیگر امتحان یک بعد دیگر امتحان این است که آدمهای بد هم آن چه دارند بروز دهند. خداوند به کافران فرصت میدهند که آنچه که در ضمیرشان دارند بیرون بریزند. هرچه دارند بیرون بریزند. خداوند در قران کریم درباره کافرانی که ایمان نمیآورند. همین مطلب را میفرماید.
دفاع مقدس کاری کرد که نوری که در وجود خیلیها بود تجلی کرد. در سختی هاست که تجلیهای خوب از آدمهای خوب ظاهر شود. خوب چه لزومی دارد که ظاهر شود؟ چون اگر ظاهر شود رشد پیدا میکند و تقویت میشود. اگر نیتهای خوبی داشته باشی خدا امتحانت میکند تا این نیتها بروز پیدا کند. معمولا این امتحانها با سختی هم همراه است. با فدا کاری هم همراه است. خدایا من تو را دوست دارم خوب پس میدان را برایت فراهم میکنم که قربانی بدهی.
خداوند به سِرّ بنده خود نگاه میکند. سِرّ با باطن فرق میکند. سِرّ قسمتی از دورن ماست که خودمان هم خبر نداریم. باطن جایی است که خودمان میبینیم. خداوند میفرماید من به سر بنده مؤمنم نگاه میکنم هر چه باشد لباس میکنم و تنش میکنم. «ان خیر فخیر و ان شر فشر…» امتحان محل بیرون ریختن ما فی الضمیر است و چه میدانی که چه پنهان کردهای. آیت الله بهجت سخنی گفتهاند که من وحشت میکنم که آنرا جدی بگیرم. ان شاءالله برای موعظه ما گفتهاند. ایشان میفرمایند: «ما همه مان شمر بالقوهایم» چه دلیلی دارد که سر درون من چنین پستیای را نداشته باشد!؟ موقع امتحان بیرون میآید. آقا اصلا امتحان برای انتخاب تو نیست تو انتخابت را کردهای امتحان می کنم تا رو بیائی. بیرون بریزی. اگر خوبی رو بیائی رشد کنی، اگر بدی رو بیائی مایه عبرت دیگران بشوی. میدانید که دارم چه میکنم پشت صحنه کار را بگویم من اعتمادت را به همه اتفاقاتی که بیرون خودت بود از بین بردم. آقا این موفقیت مال من بود؟ نه آقا برنامه ریزی بکنم به نتیجه می رسم؟ معلوم نیست و … با این سخن آخر اعتماد شما به خودتان را هم از بین بردم. آقا اعتماد ما را به خودمان هم از بین میبری چه کنیم؟ برو در خانه خدا بگو «الهی من لی غیرک». خدایا من هیچی ندارم، به هیچ چیز نمی توانم اعتماد کنم و تکیه کنم الا به تو.
در دعای امام سجاد(ع) می بینی او شب اول ماه مبارک رمضان دارد برای تمام شدن ماه رمضان گریه میکند. اما شما نه! میگویی من فرصت دارم امکانات دارم، عقل دارم برنامهریزی میکنم آن وقت اگر نشد یک یا خدا هم میگویم. به چی میخواهی اعتماد کنی؟ آقا امیدت را به همه جا بریدم که به خدا برسی. آن آقا که در خانه کعبه به دنیا آمده پیامبر به میگوید علی جان تو قسیم نار و الجنه هستی تو میزانی. او به هیچ چیز اعتماد ندارد. ما به چه می خواهیم اعتماد کنیم.
بعضی وقتها به ما میگوید میخواهم انتخاب کنی. بعضی وقتها هم میگوید انتخابت را کردهای میخواهم رو کنم. بروز بدهم. بگویم تو کی هستی؟ آنها که انتخابشان را کردند که امتحانشان تمام نمیشود. خدا می داند که ابراهیم(ع) قربانی را انتخاب میکند اما خدا می فرماید که می خواهم نشانت بدهم به اهل عالم عزیز من. خدا می داند که حسین(ع) سر دو راهی نمیماند.خدا می فرماید می خواهم نشانت دهم به اهل عالم بیشتر از آن که ابراهیم را نشان دادم. نمیدانم چرا خدا بنا دارد که بندههای بدش هم خودشان را نشان بدهند. اجمالا همیشه استغفار کنید خیلی استغفار کنید. خدایا در سِرّ ما، در نهان ما هرچه خوبی هست تجلی بده طاقت امتحاناتش هم به ما بده. در سر ما اگر بدی هست بیا بگذر. خدایا ما طاقت امتحانت را نداریم، خدایا ما طاقت جلوی امیرالمؤمنین(ع) ایستادن را نداریم. خدایا ما را جزء آن شمرهای بالقوه نگذار. خدایا من کلا غلط کردم. تو ببخش. خدایا نخواهی یک وقت بدی ام را اثبات کنی خودم اعتراف میکنم. چرا می گویند نصف شبها بروید استغفار کنید. خدا از انتخابهای بد بندهاش در ضمیرش باخبر است از آنها بدش میآید میخواهد لباسش کند. شب میآید استغفار کند خدا میگذرد.
بگذارید داستانی برایتان بگویم تا مزه اعتماد به خدا را ببینی! حکم حرمت شراب آمده بود ولی جوانی بالای سرش خمره شراب گرفته بود میآمد. به پیامبر(ص) برخورد کرد حضرت فرمود: به به چه جوانی داری برای کار می روی آفرین. گفت: خدایا آبرویم را نبری. رسول خدا(ص) فرمود چه داری؟ گفت: عسل. پیامبر(ص) گفت: ببینم عسلت را؟! آقا این دیگر مرد گفت هیچی نداشت جز خدا خدا دوست ندارم پیش پیامبر ضایع بشم! پیامبر(ص) در خمره را باز کرد پر از عسل بود. جوان افتاد زمین و می گفت: خدایا ممنون خدایا شکرت. خدایا خمره شراب روی سر ما را به عسل تبدیل کن خدایا! ما جلوی حسین ضایع نشیم! خدا در کربلا خواست حسینش را به عالم نشان بدهد.
***
اسلام همه اش سیاست است و سیاست همه اش ولایت.
استاد پناهیان : اسلام همه اش سیاست است و سیاست همه اش ولایت. می خواهم به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و آموزش عالی و بقیه مسئولین بگویم اگر دانشگاه، تئوری دانشگاه را خوب تدوین نکند دانشگاه نیست، دانشسرا نیست، بلکه جهل سراست. اینقدر مدرک علمی به هم تعارف نکنید ما در حوزه های علمیه هم آدمهایی داریم که نسبت به مفهوم ولایت جاهلند. روایت است که ریشه فتنه در آخر زمان در خانه های علما بوجود می آید. هیچ کسی از امتحان ولایت در آخر الزمان مصون نیست. مگر نبود دانشجوی ۲۳ ساله ای که زمانی که به یک روحانی آیت الله گفتند اعتراض کرد و گفت این آقا حجهالاسلام هم نیست. بعد از درگیری آن آقای روحانی و قهرش با امام خمینی بر سر دستگیری فرزندش، مشخص شد که این دانشجوی انقلابی درست می گفته است. روایت است که در آخرالزمان تمام تکیه های فکری از بین می رود و هر کسی باید خودش در آخرالزمان راه خودش را انتخاب کند. برای اهمیت ولایت معنوی داستانی برا یتان طرح می کنم: حضرت عیسی با هواریون ۴۰ روز به عبادت پرداختند و بعد قربانی کردند و قبول شدن این قربانی، نشانه هایی داشت. قربانی یکی از هواریون مورد قبول خدا قرار نگرفت. وقتی حضرت عیسی دلیل آن را از خدا جویا شد خداوند گفت ای عیسی این بنده نسبت به ولایت تو در تردید است. یار مسیح پذیرفت و گفت من نسبت به ولایت تو در دلم تردید دارم بعد از اینکه تردیدش برطرف شد دوباره چله نشینی کرد و عبادتش مورد قبول قرار گرفت. چرا ولایت این قدر نقش دارد که عبادت بدون آن قبول نمی شود؟ ولایت در معنویت نقش مرکزی دارد. درباره حقیقت عبادت تفکر کنید ببینید آیا به حضرت علی می رسید یا نه. مهم ترین شکل برای از بین رفتن نفسانیت و به دور انداختن خود، پذیرفتن برتری کسی است که خدا به او بر ما برتری داده است. درجه پذیرش هم متفاوت است یعنی در عبادت باید غیرخدا را از دلت خارج کنی که آن غیرخدا خودت هستی. تو، وقتی میتوانی خودت را از دلت خارج کنی که ولایت کسی که خدا به او برتری داده است را بپذیری. ریشه نپذیرفتن ولایت «حسادت » است. ۹۹ درصد افرادی که بیماری حسادت دارند این خصلت را انکار م یکنند. دست حضرت علی و ولی فقیه نیست که خداوند جایگا هشان را محلّ امتحان من و شما قرار داده است. بروید سوره مومنون را بخوانید؛ خدا خودش می خواهد بنده اش را با مفهوم ولایت امتحان کند خیلی افراد با عبادت از خودشان جدا نمی شوند بلکه بیشتر به خودشان پیوسته اند. ابلیس ۶۰۰۰ سال عبادتش مغرورش کرد و گفت من از آتشم و انسان از خاک. در روایت است که بعضی موقع ها خدا به بندگان می گوید تو برای من سجده کردی این دروغ است چرا که قرار بود تو فقط برای من سجده کنی بعضی مواقع حال دعا و حال نماز فتنه ای است از شیطان. داستانی است که یک شب کمیل صدای دعایی در نیمه سحر با حال خاصی شنید حضرت امیر دستش را گرفت و گفت کمیل اینجا نایست. بعداً معلوم شد که آن فردی که با آن حال دعا می خوانده یکی از خوارج بود. ابلیس کمک می کند حال عبادت بیشتر شود. چرا خدا به علی اینقدر عظمت داد؟ خدا خواست «ولایت پذیری » را برای ما آسان کند. علی از اول از من و تو جلوتر بود. خدا می داند رسالتش را به چه کسی بدهد. امام وقتی امام شد باطنی داشت که ما نمی دانستیم. مقام معظم رهبری هم همی نطور. خدا می داند خداوند کسی را که سرنوشت امتی به دست او است حمایت می کند. نکته ای در پایان می گویم و آن هم این که به نظر شما «قدمگاه » ارزش بیشتری دارد یا «نظرگاه »؟ به نظر من نظرگاه. «رهبری » جایگاهی است که امام زمان بیشترین نگاه را به ایشان دارند. چشم امید مهدی فاطمه آنجاست. شما امروز رزمنده هایی هستید که بدون اینکه مانند شهدا که در زمان امام خمینی عاشقی را در فضای ولایت به مردم یاد دادند، وظیفه دارید. امام زمان برای پاسخ به نیاز معنوی برطرف کردن سختی ها و ظلم ها ظهورش تعجیل نمی شود ایشان زمانی خواهد آمد که ما مفهوم ولایت را بپذیریم.
***
توصیههای حضرت آیتالله خامنهای به معتکفین
گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «اعتکاف»
برای سه روز اعتکاف باید برنامهریزی بشود
اعتکاف جای عبادت است؛ البتّه عبادت فقط هم نماز خواندن نیست؛ تماسّ خوب با معتکفین، ارتباط دوستانه و برادرانه، فراگیری از آنها، تعلیمدهی به آنها، معاشرت اسلامی را تجربه کردن و آموختن؛ همهی اینها فرصتهایی است که در اعتکاف ممکن است پیش بیاید؛ [برای] این باید برنامهریزی بشود. مهمترین کار، برنامهریزی است. اگر چنانچه برنامهریزی نشد و کمک نشدند این جمعِ جوانِ مشتاق و شوریدهای که برای اعتکاف وارد این مسجد شدهاند، این نیروها هدر خواهد رفت و احیاناً زیانآفرین خواهد شد.
بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنوارهی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
هدف از برنامههای اعتکاف باید نزدیک کردن دل و مغز معتکفین به خدا باشد
برنامهریزی هم باید، هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معنای اعتکاف باشد. حالا فرض کنیم مثلاً یکی بیاید برنامهریزی کند که برای این اعتکاف فیلم نشان بدهیم! خب، فیلم که همه جا آدم میبیند؛ فیلم که احتیاج به روز ایّامالبیض و در مسجد و مانند اینها ندارد. اعتکاف برای نزدیک شدن به خدا است. شما ببینید چه کار میتوانید بکنید که هم دل او به خدا نزدیک بشود، هم مغز و ذهنش به خدا نزدیک بشود؛ که طبعاً وقتی انسان در درون، در دل، در باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود. وقتی حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع میآید؛ و این آنوقت در زندگی اثر میگذارد؛ این جوانی که بعد از این سه روز از اعتکاف آمد بیرون، پاکیزه میشود، شستشو میشود و میآید بیرون؛ طهارتی پیدا میکند معنای او؛ این برایش ذخیره است. این خیلی چیز باعظمت و مهمّی است: سه روز روزهداری، و انقطاع از دنبالههای متعارف زندگی، و توجّه به خدای متعال و به معنویّات و به معارف و به توحید؛ اینها خیلی باارزش است. مراقب باشید این درست انجام بگیرد، درست هدایت بشود؛ گویندگان خوبی باشند، بروند حرف بزنند، معارف دینی را به آنها یاد بدهند. از جنجالهای گوناگونی [هم] که در حاشیهسازیهای معمول جامعه نقش دارند، پرهیز بشود و این سه روز را بگذاریم برای جهات معنوی. حالا بعد آمدند بیرون، خیلی میدانهای دیگر و عرصههای دیگر زندگی هست که انسان در آن عرصهها در جامعه وارد میشود، امّا در این سه روز، ارتباطگیری با خدا اصل باشد و [برای آن] برنامهریزی بشود؛ این آن چیزی است که [اصل است] و انشاءالله بیشتر هم خواهد شد.
بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنوارهی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
برنامههای جمعی اعتکاف با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا نکند
من همینجا به مسئولین مربوط – در این امور اعتکافها – یک سفارشی بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر در جاهای مختلف یک فرصت خوبی است و شنیدهایم بعضی از مسئولین مساجد، در این فرصتها برنامههای جمعیای میگذارند که مثلاً افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من میخواهم عرض بکنم این برنامههای جنبی مراکز اعتکاف، جوری نباشد که با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا کند.
این اعتکافی که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جوری نشود که برنامههای جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحیفهی سجادیّه بخوانند.
بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفهی سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفهی سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانی است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمههائی هست. سال گذشته ترجمهی خوبی از صحیفهی سجادیه را به من دادند و آن را دیدم؛ ترجمهی بسیار خوبی است. از این معارف موجود در دعاهای حضرت علیبنحسین (سلام اللَّه علیه) در صحیفهی سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند.
اینها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجاد – و همهی ادعیهای که از ائمه (علیهمالسّلام) مأثور است و بدست ما رسیده است – پر است از معارف.
پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوی کنیم تا در میدانهای زندگی بتوانیم با ارادهی محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانی بشویم.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت علی (علیهالسّلام) ۱۳۸۷/۰۴/۲۶
در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند. عزیزان من! این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِیالأرْضِ أقامُوا الصّلوهَ» علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهتگیری صحیح است. این را جدّی بگیرید و تقویت کنید.
همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزهدارىِ برجستهترین جوانان این مملکت است. بهترین جوانان هر کشور، جوانانی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. قاعدتاً و غالباً در میان دانشجویان، اینطور کسانی به صورت وافر پیدا میشوند؛ البته در بین غیر دانشجویان هم اینطور جوانان خوب هستند، ولی در زمان قدیم -زمان ما که جوان بودیم- در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاههای دیگر و در همهی ایران، شاید هزار نفر اعتکاف نمیکردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف میکردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.
رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهیها و تلخیها از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیلهای است برای این که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهیها، تاریکیها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگی است برای ما؛ بهخصوص برای کسانی که توفیق پیدا میکنند در این ایام اعتکاف کنند.
خوشا به حالتان معتکفین عزیز. پدیدهی اعتکاف یکی از رویشهای انقلابی است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانی ما وقتی ایام ماه رجب فرا میرسید، در مسجد امام قم -آنهم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم-، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف میکردند. این پدیدهی عمومی؛ این که دهها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رویشهای انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویشها بر ریزشها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز.
تمرین مراقبت از خود بکنید
توصیهی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که میزنید، غذا که میخورید، معاشرت که میکنید، کتاب که میخوانید، فکر که میکنید، نقشه که برای آینده میکشید، در همهی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز میتواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشستهایم و با غبطه نگاه میکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.
هیچ وقت در این کشور در طول سالهای گذشته، از دوران جوانی و نوجوانی ما به یاد نداریم که در ماه رمضان، در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند. در ایامالبیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما تعداد معدودی در قم دیده بودیم که اعتکاف میکردند؛ آن هم غالباً طلبهها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایام اعتکاف، دانشگاهها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملو از معتکفین است؛ علاوهی بر آن، در دههی آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند. چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزنها؟ نه، همین جوانها، جوانترینها. این دیگر در دنیا نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزشهای انقلابی، وجه غالب جامعه است.
****
توصیههای رهبر انقلاب درباره استفاده از فرصت ماه رجب
ایام ماه مبارک رجب است. اولین چیزى که در این ایام و بعد در ایام ماه مبارک شعبان، بالاخره در پلهى سوم و بالاتر در ماه مبارک رمضان باید مورد توجه یکایک ما قرار بگیرد – هر جا هستیم – اصلاح خود و زدودن غفلتها و ظلمتها از دل خود باید باشد؛ اصل این است. همهى این ماجراها و کشمکشهائى که در زندگى بشر، در بعثت انبیاء، در مبارزات اجتماعى و سیاسى و نظامىاى که پیغمبران الهى با دشمنان خدا داشتند – رنجها، محنتها، شادىها، پیروزىها، شکستها، همه و همه – مقدمهى این است که انسان بتواند در هنگام عبور از این مرزى که ناگزیر باید از آن عبور کرد – یعنى مرز زندگى مادى و حیات اخروى و دائمى – شادمان باشد، خرسند باشد، حسرتزده نباشد؛ همهى حرفها براى این است. اگر گفتهاند اخلاق خوب داشته باشید، اگر گفتهاند عمل به این مقررات داشته باشید، اگر گفتهاند مبارزه کنید، اگر گفتهاند عبادت کنید، همه براى این است که این مادهى خامى را که به ما سپرده شده است، به کیفیت مطلوب و محصول بهینه برسانیم و از این دروازه خارج کنیم؛ براى این است که این صفحهى سفیدى که به ما سپردند تا آن را با اعمال خود منقش کنیم، با نقش زیبائى، با نقش مطلوبى از آب در بیاوریم و روى دست بگیریم و برویم. همه چیز آنجاست، سرنوشت آنجاست؛ اینها مقدمه است. در این اردوگاهى که ما امروز در آن مشغول تمرین هستیم، براى اینکه تا یک جائى این تمرین به کار ما بیاید، باید سعیمان بر این باشد که در این اردوگاه از حداکثر فرصتها استفاده کنیم؛ نگذاریم غنیمتى از دست برود، سرمایهاى سوخت و سوز بشود و چیزى در مقابل آن عائد نشود.
اینى که فرمودند: «انّ الانسان لفى خسر»، خسر یعنى همین؛ یعنى سرمایهسوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همهى ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست میدهیم. امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگرى از سرمایه را باز از دست دادهایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. خوب، در مقابل او چه به دست مىآوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر». اگر ایمان بود، عمل صالح بود – که بخشى از عمل صالح هم که مهمتر است، این است که تواصى به حق بود، تواصى به صبر بود – آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهترى جاى آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمیدارید، میروید بازار؛ از بازار که مىآئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توى جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالى برنگشته باشید.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى۱۳۸۸/۰۴/۰۳ ماه رجب، ماه استغفار است؛ این فرصت را مغتنم بشماریم
ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنىام. پیغمبر خدا میفرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّه». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلودهایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ انشاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم. حلول این ماه را به شما تبریک عرض میکنیم. انشاءاللَّه که بر ما و شما این ماه مبارک باشد و از این ماه وقتى وارد ماه شعبان میشویم، بخشى از کار را به توفیق الهى انجام داده باشیم.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى۱۳۸۸/۰۴/۰۳ شستشوئى کن و آنگه به خرابات خرام
لازم میدانم برادران و خواهران عزیز را، مخصوصاً جوانها را توجه بدهم به اهمیت ماه رجب. از این مناسبتها و از این خصوصیاتِ مربوط به ایام و شهور نمیشود بهآسانى صرفنظر کرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوک، ماه رجب را مقدمهى ماه رمضان دانستهاند. ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهى است براى اینکه انسان در ماه مبارک رمضان – که ماه ضیافت الهى است – بتواند با آمادگى وارد شود. آمادگى به چیست؟ در درجهى اول، آمادگى به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهى دانستن، در محضر خدا دانستن «سبحان من احصى کلّ شىء علمه» همهى حالات خود را، حرکات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبى خود را در معرض و محضر علم الهى دانستن؛ در درجهى اول، این مهم است؛ و اگر این حاصل شد، آن وقت توجه ما به کارهایمان، به حرفهایمان، به رفتوآمدهایمان، به سکوتمان، به گفتنمان، بیشتر خواهد شد؛ توجه میکنیم که چه میگوئیم، کجا میرویم، چه اقدامى میکنیم، علیه چهکسى حرف میزنیم، به نفع چهکسى حرف میزنیم. وقتى انسان خود را در محضر الهى دانست، بیشتر متوجه کارها و حرکات و رفتار خود میشود. عمدهى اشکالات ما به خاطر غفلتى است که از رفتار و اعمالِ خودمان میکنیم. وقتى انسان از حال غفلت خارج شود، توجه کند که دارد دیده میشود، محاسبه میشود «انّا کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون» همهى حرکات او، کارهاى او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات میکند. با این حالت، با یک طهارتى، با یک نزاهت و پاکیزگىاى، انسان وارد ماه رمضان شود – «شستشوئى کن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوکرده وارد ماه رمضان شود – آن وقت در محضر ضیافت الهى حداکثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با این چشم نگاه کنید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ توجه به توحید و عظمت الهی
در دعاهاى ماه رجب که از ائمه (علیهمالسّلام) مأثور است، انسان وقتى نگاه میکند، مىبیند بیشتر این دعاها ناظر به جهات توحیدى است؛ پرداختن به عظمت الهى، به صفات الهى، خود را در مقابل این عظمت مشاهده کردن، راه روشن را به سوى پروردگار شناختن، دانستن و به آن میل و رغبت پیدا کردن. یکى از خصوصیات دعاهاى ماه رجب این است: توجه دادن به توحید، توجه دادن به خدا، به اسماء و صفات الهى. این ماه را باید قدر دانست. اول این ماه، متبرک است به ولادت امام باقر (علیهالسّلام)؛ آخر این ماه، متبرک است به بزرگترین حادثهى تاریخ؛ یعنى بعثت پیغمبر.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ از فرصت اعتکاف استفاده کنید
در نیمهى این ماه ]ماه رجب[، جوانان ما سالهائى است که این سنت حسنه را در کشور رائج کردهاند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظرهى زیبا و معطّرى است که جمع کثیرى از جوانهاى ما برخلاف سیرهى متعارف جوانهاى دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانى هستند، روزها و شبهائى را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدى بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهى و شنیدن احکام و مذاکرهى علم حقیقى – که علم توحید است – قرار دهند؛ این خیلى چیز مهمى است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمهى ماه رجب ندیده بودیم یا خیلى بندرت میدیدیم که کسانى بروند اعتکاف کنند. غالباً همهى ماها، همهى مردم غافل بودیم از این روزنهى رحمت الهى. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودى، یک چند نفر طلبه در مسجد امام میرفتند و ایام نیمهى ماهرجب اعتکاف میکردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همهى کشور، در همهى شهرها، در همهى مساجد، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما میروند صف میکشند، اسم مینویسند، براى اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلى براى یک ملت حائز ارزش است، این خیلى مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصتها استفاده کنید. جوانها ! شما بیشتر استفاده کنید. دلهاى پاک شما، جانهاى باصفا و نورانى شما آمادهى تلألؤات و تشعشعات رحمت الهى و توجهات الهى است؛ این را قدر بدانید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ دعاهای ماه رجب را با آگاهی از معنا بر دل و زبان جاری کنید
دل غافل در معرض هجوم شیطان قرار مىگیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا بهوجود مىآید. راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دلهاى انسانهایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمىشد، دنیا روى آرامش به خود مىدید و انسانها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همهى بدبختیهاى بشر ناشى از دورى از خداست. لذا در اسلام فرصتهایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصتها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همهى دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقهى زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آنها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطهى خود را با خداى متعال روان و نزدیکتر کند، با آمادگى به ماه رمضان مىرسد. آنگاه ماه رمضان ضیافت الهى مىشود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد.
«شستوشویى کن و آنگه به خرابات خرام»
انسان باید این شستوشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفرهى الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد.
دیدار با خانوادههاى شهداى نیروهاى مسلح ۱۳۸۰/۰۷/۰۴ ماه رجب، ماه نماز
رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آنچه مىتوانید، براى ذخیرهگیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همهى چیزهاى جامعه اینگونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.
دیدار با وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳ بهار عبادت و تضرع و توسل الی الله
ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الى اللَّه است. این ایام عبادت را – این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را – دست کم نباید گرفت.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت على (ع) ۱۳۸۷/۰۴/۲۶ فرصتی برای خودسازی در طول سال
خوب است از فرصت این ایام متبرک ماه رجب براى توجه به لزوم تلاش در هر مرحلهاى که هستیم و به هر کارى که مشغولیم، استفاده کنیم. بهطورى که از ادعیهى ماه رجب به دست مىآید، بنده گمانم این است که این ماه، مقدمهاى براى ماه شعبان و بعد ماه رمضان است، اینکه این سه ماه، فرصتى براى خودسازى در طول سال و تأمین ذخیره و نیروى لازم براى حرکت عظیم زندگى و سرنوشت است. «اللهم اهدنى هدى المهتدین، و ارزقنى اجتهاد المجتهدین.» چنان که در این ماه مىخوانیم، دعا کننده از خداى متعال به وسیلهى این دعاها درخواست مىکند که به او نور هدایت بتاباند؛ او را تلاش و اجتهاد و کوشش بیاموزد و توفیق آن را به او بدهد – «و لا تجعل لى من الغافلین المبعدین» – و او را از غفلت برحذر دارد. یا در دعاى دیگر این ماه مىخوانیم: «اللهم انى اسئلک صبر الشاکرین لک و عمل الخائفین منک و یقین العابدین لک» اینها بالهایى است که یک انسان با آنها مىتواند پرواز کند. صبر شکرگزاران، تلاش و عمل خائفان و یقین عبادتگران، ویژگیهایى است که هم در این ماه از خدا آنها را مىطلبیم و درخواست مىکنیم و هم از این ادعیه درس مىگیریم که در این ماه باید اینها را در خودمان فراهم کنیم.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى۱۳۷۱/۱۰/۲۳
محکم کردن دلهای محتاج به لطف و فضل الهی
دههى سوم ماه رجب را پشت سر مىگذاریم و این روزها، روزهاى پایانى ماه رجب است. ماه رجب، ماه مبارکى است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهاى محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهى است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتى از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، مىتواند چیزى را به دست بیاورد که در مقابل آن، همهى نعمتهاى دنیا پوچ است؛ یعنى مىتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهى را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! اى صاحبان دلهاى بیدار و مخصوصاً اى جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت براى وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.
خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۶۹/۱۱/۱۹
استفاده از خصوصیات ماه رجب
ایام، مصادف است با ماه مبارک رجب؛ ماه دعا، ماه توسل، ماه تضرع، ماه آماده شدن دلها انشاءاللَّه براى ورود به ساحت رمضان. اینکه در این ماه این دعاها توصیه شده است، این اعمال توصیه شده است، این استغفار توصیه شده است، بىجهت نیست. دعا همیشه خوب است، هر دعائى را همیشه میشود خواند؛ اما این دعا را براى روزهاى ماه رجب، یا براى ایام خاصى از ماه رجب به ما توصیه کردهاند؛ پیداست خصوصیتى در این ماه هست، خصوصیتى در این ایام هست؛ از این خصوصیات باید استفاده کرد. انشاءاللَّه به خداى متعال متوسل بود، متضرع بود، کمک خواست، تکیه کرد، اعتماد کرد؛ خداوند متعال هم انشاءاللَّه کمک خواهد کرد.
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوهى قضائیه۱۳۸۹/۰۴/۰۷
آمادگی برای ورود بر سفره ضیافت الهی
عزیزان من! رابطه خودتان را با خدا، هرچه مىتوانید مستحکمتر کنید؛ بخصوص در این ماههاى مبارک – ماه رجب و ماه شعبان – که ماههاى دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقى هر انسان است. در این ماهها، خود را براى ورود بر سرِ سفره ضیافت الهى – در ماه رمضان – آماده کنید.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
فرصتی برای ذخیره گیری معنوی
حال هم از این فرصت استفاده کنیم. این ماه، ماه رجب است. در آیندهى نزدیکى، ماه شعبان و ماه رمضان فرا مىرسد. در این سه ماه، آنچه مىتوانید، براى ذخیرهگیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متّکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد.
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان۱۳۷۶/۰۸/۱۴
***
رفتن ، رسیدن است
چهل توشه اخلاقی از میان بیانات رهبر معظم انقلاب برای راه پرپیچ و خم رسیدن به خدا
۱. گام اول
اولین و مهمترین قدم خودسازی این است که انسان به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر انتقادی نگاه کند؛ عیوب خود را با روشنی و دقت ببیند و سعی در برطرف کردن آنها داشته باشد. این از عهدهی خود ما برمیآید و این تکلیفی بر دوش ماست.
خطبههای نماز عید سعید فطر ۱۳۸۰/۹/۲۵
۲. بین خود و خدا
یکی از ویژگیها که بسیار مهم است تا برای خودسازی به آن توجه کنیم و شاید جنبهی تقدمی هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از کار را خالص انجام دادن و این که کاری را مغشوش انجام ندهیم […] خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، این است که برای خدا باشد. در بین مردم، متأسفانه خیلی رایج است که کارهای خوب خودشان را بر زبان بیاورند و بگویند. کأنّه توجه ندارند که نباید کار نیک را به زبان آورد و گفت که ما میخواهیم این کار را بکنیم یا ما این کارها را میکنیم. البته برخی جاها استثناست. در جاهایی، بعضی از کارها باید در علن انجام گیرد. در روایات در باب صدقه آمده است که «صدقهی سِرّ» این ثواب را دارد و «صدقهی علانیه» این ثواب را. یا مثلاً عبادات گروهی، جلوی چشم مردم انجام میگیرد و باید انجام گیرد و این از شعائر الهی است، اما بسیاری از عبادات یا اغلب عبادات، آن روابطی که بین خود انسان و خداست -ذکر، توجه، دعا، نافله، شبزندهداری، سحرخیزی، احسان و کارهای نیک- باید بین خود انسان و خدا بماند.
روز اول ماه مبارک رمضان ۱۳۷۱/۱۲/۴
۳. طبیب خود باشیم
طبیب خودتان باشید. بهترین کسی که میتواند بیماری ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روی کاغذ. بنویسید «حسد». بنویسید «بخل». بنویسید «بدخواهی برای دیگران؛ وقتی کسی به خیری میرسد، ما ناراحت میشویم.» بنویسید «تنبلی در کار». بنویسد «روح بدبینی به نیکان و صالحان». بنویسید «بیاعتنایی به وظایف». بنویسید «علاقه به خود؛ شدیداً به خودمان علاقه داریم.» ماه رمضان فرصتی است که یکییکی این بیماریها را تا آنجایی که بشود، برطرف کنیم.
روز اول ماه مبارک رمضان ۱۳۷۱/۱۲/۴
۴. پولادین خواهید شد اگر…
در درجهی اول، جوان دانشجو و دانشآموز باید خودسازی کند. خودتان را با تربیت دینی بسازید. امور تربیتی خوب است. معلم تربیتی خوب است. گویندهی تربیتی خوب است، اما آن کسی که از درون خود، موعظه کننده و تربیت کنندهای نداشته باشد، -واعظٌ مِنْ نَفْسِهِ- این تربیتها به کارش نمیآید. خودتان را بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجرای حکم الهی را در محدودهی شخص خودتان بزرگ بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید. این شما را پولادین خواهد کرد.
دیدار با گروهی از دانشجویان و دانشآموزان ۱۳۷۰/۸/۱۵
۵. خاکریزهاتان را محکم کنید
مراقب باشید. مواظب باشید و خاکریزهایتان را محکم کنید تا دشمن نتواند در سنگرهای شما نفوذ کند. با این روحیهی ایمانی و استوار است که میتوانید شاخ استعمار را بشکنید و اسلحه را از دستش بگیرید تا ملتتان بتواند نفسی بکشد، تا بتوانید کشور را بسازید، تا بتوانید سطح زندگی را بالا ببرید، تا بتوانید مشکلات و گرههایی را که میراث سالهای دوران استعمار و سلطهی اجانب است، از بین ببرید.
در اجتماع مردم مشهد و زائران امام رضا(ع) در روز عید فطر ۱۳۷۱/۱/۱۵
۶. شکستن آن بت
ما باید سعی کنیم که روح بندگی را در خودمان زنده نماییم. بندگی، یعنی تسلیم در مقابل خدا، یعنی شکستن آن بتی که در درون ماست. آن بت درونی ما -یعنی من- در خیلی جاها خودش را نشان میدهد. وقتی که منفعتت به خطر بیفتد، کسی حرفت را قبول نکند، چیزی مطابق میل تو -ولو خلاف شرع- ظاهر بشود، یا سر دو راهی قرار بگیری، -یک طرف منافع شخصی، یک طرف وظیفه و تکلیف- در چنین تنگناها و بزنگاههایی، آن منِِ درونی انسان سر بلند میکند و خودش را نشان میدهد.
اگر ما بتوانیم این من درونی، این هوای نفس، این فرعون باطنی، این شیطانی را که در درون ماست، مهار کنیم، یا اقلاً قدری مهار کنیم، همهی امور اصلاح خواهد شد. قبل از هرچیز، خود ما آدم خواهیم شد و به فلاح خواهیم رسید. ماه رمضان، مقدمهی این است. روزه، نماز باتوجه، انفاقات، حتّی جهاد فیسبیلاللَّه، برای رسیدن به چنین دنیایی است که مردم بندهی خدا باشند.
دیدار با اقشار مختلف مردم در آخرین روز ماه رمضان ۱۳۶۹/۲/۲۶
۷. حتی بند کفش
چیزی را که خدا میدهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ این که گفتهاند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهیدستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازهی مورد نظر بسته بود و یا در بین راه، حادثهی مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیاء را و حتّی قوت روزانهی خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمتیافته در سینهی ما -که میگوییم «من» و خیال میکنیم مجمع نیروها ما هستیم- بشکند. این «من» انسانها را بیچاره میکند.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۳۷۳/۱۱/۲۸
۸. موانع درونی
راه برای ما روشن است، موانع راه هم برای ملت ایران روشن است. باید این موانع را بردارید؛ هم موانع درونی و هم موانع بیرونی را. موانع درونی را باید با تضرع به درگاه پروردگار، با دعا، با توجه، با تربیت و تهذیب نفس، با تقویت اخلاق، با عبادت و با توسل، از پیش پا بردارید. اگر دل ما سالم نباشد، نمیتوانیم دنیای سالمی درست کنیم. اگر در درون خودمان معیوب باشیم، نمیتوانیم عیب جامعه و جهان را برطرف کنیم. ملت ایران بار سنگینی بردوش دارد و باید آن را به منزل برساند. باید دنیایی بسازد که هم برای خودش شیرین باشد و هم برای جوامع دیگر. شما میتوانید چنین کاری بکنید؛ اما شرطش این است که هر یک از ما، درصدد تهذیب نفس خودمان باشیم. نماز با توجه، انس با قرآن، دعا و توسل، تضرّع، روزهی ماه رمضان و عبادات نیمهشب، مخصوصاً برای جوانان که تأثیرپذیریشان زیاد است، میتواند مهذِّب نفس باشد.
روز عید فطر در اجتماع مردم مشهد و زائران امام رضا(ع) ۱۳۷۱/۱/۱۵
۹. یکساعت برای خودتان
دعا کنید. نافله بخوانید. توجه پیدا کنید. متذکر باشید. در شبانهروز یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید. از کارها و اشتغالات گوناگون خودتان را بیرون بکشید. با خدا و با اولیای خدا و با ولیعصر عجلالله تعالی فرجه و ارواحنافداه، مأنوس بشوید. با قرآن مأنوس باشید و در آن تدبر بکنید.
دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام ۱۳۷۰/۵/۲۳
۱۰. مسجد پایگاه
با امام جماعت مسجد، با عبادتکنندگان مسجد و با مؤمنینی که در مسجدند، برادرانه صمیمی باشید و آن را حفظ و بیشتر کنید. اول وقت، نماز را به جماعت، پشت سر پیشنماز هر مسجدی که در آن هستید، بخوانید. در مراسم دینی مسجد و تبلیغات آن شرکت کنید. در مراسم دعا و قرآن و مراسم مذهبی شرکت کنید. […] برای مسجد، جاذبه درست کنید.
دیدار فرماندهان بسیج سراسر کشور ۱۳۷۱/۸/۲۷
۱۱. مثل آینه
من بارها گفتهام، باز هم میگویم؛ ما تلاوت برجستهی قرآن را در این کشور دنبال میکنیم، برای این که اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن اُنس پیدا کنید. زبان ما، زبان قرآن نیست. میتوانیم به ترجمهی قرآن مراجعه کنیم، اما عمقیابی مضامین قرآنی فقط با مراجعهی به ترجمه نمیشود؛ کما این که با خواندن متن قرآن هم برای کسانی که میفهمند، همیشه به دست نمیآید. با تدبّر به دست میآید. با عمقیابی به دست میآید. با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بیزنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند.
دیدار قاریان قرآن کریم ۱۳۸۴/۷/۱۴
۱۲. هر روز و هر روز
قرآن خواندن هر روز را فراموش نکنید. هر روز حتماً قرآن بخوانید. هر مقداری میتوانید. آنهایی که ترجمهی قرآن را میفهمند، با تدبّر به ترجمه نگاه کنند. آنهایی که ترجمهی قرآن را نمیفهمند، یک قرآن مترجم خوب -که الحمدلله زیاد هم داریم- کنار دستشان بگذارند و به ترجمهی آن نگاه کنند. ممکن است ده دقیقه صرف وقت کنید و یک صفحه یا دو صفحه بخوانید، اما هر روز بخوانید. این را یک سیرهی قطعی برای خودتان قرار دهید. علامت بگذارید، فردا از دنبالهاش بخوانید.
دیدار اعضای هیأت دولت ۱۳۸۴/۶/۸
۱۳. بگذارید در ذهنتان حک شود
تلاوت قرآن یک فضیلت بزرگ و یک ثواب است، اما این تلاوت وسیلهای برای رسیدن به معرفت است. این قرآن یک اقیانوس عظیم است. هر چه بیشتر جلو بروید، تشنهتر میشوید و علاقهمندتر میشوید و دل شما روشنتر میشود. در قرآن باید تدبّر کرد. من باز هم از شما جوانان خواهش میکنم که با معانی قرآن انس پیدا کنید و ترجمهی قرآن را بفهمید. من بارها این را از جوانان خواستهام و بسیاری هم اقدام کردهاند. قرآن را که هر روز تلاوت میکنید، هرچه تلاوت کردید، ترجمهی آن را هم نگاه کنید. بگذارید این مفاهیم در ذهن جوان شما حک شود. در آن صورت فرصت تدبّر پیدا خواهید کرد.
مراسم اختتامیهی مسابقات حفظ و قرائت قرآن کریم ۱۳۷۹/۸/۹
۱۴. هنوز فاصله داریم
قرآن کتاب نور، کتاب معرفت، کتاب نجات، کتاب سلامت، کتاب رشد و تعالی و کتاب قرب به خداست. ما این خصوصیات را چه وقت از قرآن به دست میآوریم برادران عزیز؟ همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم، کافی است؟ این که در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم، کافی است؟ اینک ه ما در جلسهی تلاوت قرآن شرکت کنیم، کافی است؟ این که حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذّت ببریم، کافی است؟ نه؛ چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبّر کنیم. عزیزان من! اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن به صورت تدبّر اُنس پیدا کنیم، همهی خصوصیاتی که گفتیم، حاصل خواهد شد. ما هنوز خیلی فاصله داریم، پس باید پیش برویم.
مراسم اختتامیهی مسابقات قرائت قرآن ۱۳۷۳/۱۰/۱۴
۱۵. حضور قرآن در ذهن
شما جوانان و نوجوانانی که قرآن را فرامیگیرید، این را بدانید که یک ذخیرهی مادامالعمر برای اندیشیدن و فکر کردن را برای خودتان فراهم میکنید. این چیز بسیار باارزشی است. ممکن است در سنین جوانی، معانی و معارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنید و نتوانید درست بفهمید -فقط چیزهای سطحی و اندکی از معارف را بفهمید- اما به موازات بالا رفتنِ سطح معلومات و پیشرفت علمی، از آیات قرآن که در حافظه و ذهن شما قرار دارد، بیشتر استفاده میکنید. حضور قرآن در ذهن انسان، نعمت بسیار بزرگی است.
فرق است بین کسی که برای مطلبی، بارها آیات قرآن و فهرستهای قرآنی را جستوجو میکند تا ببیند در اینباره آیهای وجود دارد یا نه، با آن کسی که آیات قرآن در ذهن و دل و جلوِ چشم اوست و نگاه میکند و آنچه را که در هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد، از قرآن استنباط و استخراج میکند و روی آن فکر و تأمّل میکند و از آن استفاده میبرد. اُنس با قرآن در دوران کودکی و نوجوانی، تا دوران جوانی، یک نعمت بسیار بزرگ است.
دیدار جمعی از حافظان و قاریان قرآن نونهال و نوجوان کشور ۱۳۸۰/۶/۲۸
۱۶. بدترین درد
برادران غفلت نکنیم. بزرگترین عذاب خدا بر یک ملت این است که آن ملت غافل بشوند. بدترین درد برای یک جامعه، غفلت آن جامعه است. از خدا غافل نشویم. در دل و جان ما و در یکایک تصمیمگیریها و حرکات ما، کار اداری، کار سیاسی، کار نظامی، کار مدیریت، وقت پول خرجکردن، وقت اعتبار تخصیصدادن، وقت قانون گذراندن، وقت قضاوت کردن، در تمام مراحل باید خدا به یاد ما باشد. ما باید برای خدا کار کنیم. اینطوری این جامعه پیش خواهد رفت.
در دیدار اعضای هیأت دولت ۱۳۸۴/۶/۸
۱۷. پایان جوشش انقلابی
وقتی نماز جماعت میخوانید، نماز شما باید همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتی اعتکاف میکنید، وقتی روزه میگیرید، وقتی اجتماعات مذهبی تشکیل میدهید، باید همراه با توجه به خدای متعال و همراه با اخلاص باشد. کلید موفقیت اینهاست. اگر این نباشد، همان چیزی بر سر انسان خواهد آمد که دیدید بر سر عدهای آمد. عدهای در اول انقلاب خیلی تند و داغ و پُرشور بودند، اما متأسفانه فکر دینی آنها عمق نداشت؛ با اولین باد سردی که از طرف تبلیغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابیشان ریخت و جوشش انقلابیشان تمام شد. بعضیها صدوهشتاد درجه این طرف غلتیدند. […] این به خاطرِ نداشتن عمق است. به این دلیل است که ریشهی اعتقادی و فکری وجود ندارد.
دیدار دانشجویان و استادان دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۱۳۸۴
۱۸. همه میتوانند
همهی مردم و بالخصوص جوانان عزیز، این ارتباطی را که به برکت این روزهای مبارک و شبهای نورانی با خدای متعال پیدا کردهاند، نگذارند قطع شود. این رابطهی با خدا را حفظ کنید. وسیلهی حفظ این رابطه هم در اختیار همه هست. اگر همین نماز پنجگانه، با توجه، با حضور قلب و با این توجه که در مقابل خدا ایستادهایم، خوانده شود، بهترین رابطه است و روزبهروز دل شما را نورانیتر خواهد کرد. آن جوانهایی که شبهای قدر در مساجد، حسینیهها و حرمهای مطهر گرد هم آمدند، گریه کردند، دعا خواندند، قرآن سر گرفتند، احیاء گرفتند و دلهایشان را با نور محبت الهی نورانی کردند، این رابطه را حفظ کنند که از آن بهرهمند خواهند شد. إنشاءاللَّه در طول زمان، در سالهای دیگر، روزبهروز این رابطه بیشتر خواهد شد. انسان از این راه هست که به کمال مطلوب و غایت خلقت خود، دست خواهد یافت. موفقیت در همهی میدانهای زندگی هم به همین وابسته است.
خطبههای نماز عید سعید فطر ۲/۸/۱۳۸۵
۱۹. بالاترین خطر
اگر بخواهیم استغفار- این نعمت الهی- را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم، یکی غفلت و دیگری غرور. غفلت، یعنی انسان بهکلّی متوجّه و متنبّه نباشد که گناهی از او سر میزند. مثل بعضی از مردم […] بعضی از این افراد غافل، اصلاً به ثواب و عِقاب عقیدهای ندارند. بعضی به ثواب و عقاب هم عقیده دارند، اما غرق در غفلتند و اصلاً ملتفت نیستند که چه کار میکنند. اگر این را در زندگی روزمرّهی خودمان قدری ریز کنیم، خواهیم دید که بعضی از حالات زندگی ما شبیه حالات غافلان است. غفلت، دشمنی بسیار عجیب و خطر بزرگی است. شاید واقعاً برای انسان هیچ خطری بالاتر و هیچ دشمنی بزرگتر از غفلت نباشد. […] در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطهی مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی بههوش بودن و دائم مراقب خود بودن.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۲۸/۱۰/۱۳۷۵
۲۰. بازگشت به خدا
لازم نیست که اگر انسان میخواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سالهای متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم یک گناه است. نباید گناه را کوچک دانست. در روایات باب «استحقار الذّنوب» داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کردهاند. علت این که خدای متعال میفرماید «میآمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه این که گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است، منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذکر او، این قدر اهمیت دارد که اگر کسی این را صادقانه و درست و حقیقی انجام دهد، آن وقت آن بیماری صعبالعلاج از بین میرود.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۲۸/۱۰/۱۳۷۵
۲۱. از خدا بخواهید
همهجور حاجت را میشود از خدا خواست و باید خواست؛ حتّی حاجتهای کوچک. اما این درخواست خود را به این حاجات کوچک منحصر نکنید. حاجات بزرگتری هست؛ آنها را از یاد نبرید. بزرگترین آنها «مغفرت الهی» است. از خدا بخواهید که آثار به جاماندهی از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرماید؛ از خدا بخواهید که راه توبه را برای شما هموار کند. حاجت بزرگ دیگر «محبت الهی» است. مقام حُبّ الهی را از خدای متعال طلب کنید. حاجت بزرگ دیگر «اصلاح امور امت اسلامی» است. از خدا بخواهید خدای متعال امور همهی مسلمانها -نه فقط ملت ایران را- و همهی کشورهای اسلامی را اصلاح کند. بلکه از خدای متعال هدایت بشریت را به راه راست بخواهید. این دعاها اقبال استجابت زیادی دارد و همین دعاها اثر میکند. راهها را باز میکند. وسائل را آسان میکند و ما را در رسیدن به این مطلوبهای بزرگ کمک میکند.
خطبههای نماز عید سعید فطر ۲/۸/۱۳۸۵
۲۲. برکتهای چندسویه
دعا انسان را به خدا نزدیک میکند. معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر میکند. ایمان را قوی میکند، علاوه بر این که مضمون دعا -که خواستن از خداست- إنشاءاللَّه مستجاب میشود و خواستهی انسان برآورده میگردد؛ یعنی دعا از چند سو دارای برکات بزرگ است. لذاست که در قرآن کریم، بارها در باب دعا و دعایی که بندگان صالح خدا کردهاند، سخن گفته شده است. همه اینها برای آن است که به ما درس داده شود.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۰۴/۱۰/۱۳۷۷
۲۳. اگر اهل دعا باشیم
زمان را قدر بدانید. حاجات بزرگ را، حاجات امّت اسلامی را، حاجات کشور اسلامی را، حاجات ملت خودتان را، حاجات شخصی خودتان را مورد توجّه قرار دهید و آنها را متضرّعانه و مجدّانه از خدای متعال بخواهید. و هرکس تعهّد کند این دعایی که میکند، هر آنچه که از عملکرد او احتیاج دارد، پای آن بایستد و بگوید من حاضرم در راه خدا تلاش کنم. […] فرصت دعا را مغتنم بشمارید. خدای متعال این دعاها را مستجاب خواهد کرد و خواستهها برآورده خواهد شد. جامعهی ما اگر جامعهی تقوا و دعا و معنویت باشد، بسیاری از مشکلات مادّی او هم قطعاً برطرف خواهد شد.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۰۴/۱۰/۱۳۷۷
۲۴. علامت بد
نمیدانم روایت از معصوم علیهالسّلام است یا عبارتی از غیر معصوم؛ هرچه هست، عبارت حکمتآمیزی است. میگوید: «أنَا مِنْ أنْ أسْلُبَ الدُّعاءَ أخْوَفُ مِنْ أنْ أسْلُبَ الإجابَهَ؛ از اینکه دعا از من گرفته شود، بیشتر میترسم تا این که اجابت از من گرفته شود.» گاهی حال دعا از انسان گرفته میشود. این علامتِ بدی است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصلهی دعا نداریم، علامتِ خوبی نیست. البته درستش هم میشود کرد. انسان میتواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّی از خدا بگیرد.
خطبه نماز جمعه ۲۸/۱۱/۱۳۷۳
۲۵. هرچه میخواهد دل تنگت
در روایات دارد وقتی برای حاجاتی دعا میکنید، دعا و خواستهی خود را زیاد ندانید. یعنی هرچه مایل هستید و میخواهید، از خدا طلب کنید. نگویید این زیاد است؛ کمتر بخواهم تا بشود. ما از استکثار دعا منع شدهایم. یعنی دعا و مطلوب را در مقابل پروردگار زیاد نشمارید. از خدا خواستههای بزرگ بخواهید و خدای متعال برآورده میکند. درِ امید به دعا را به روی خودتان نبندید و این راه و وسیلهای را که خدای متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید. البته باز در روایات دارد «النّهىُ مِنْ الإسْتِعْجالِ فِی الدّعاءِ»، یعنی در دعا عجله نکنید. اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد، نه. «الأمُورُ مَرْهُونَهٌ بِأوْقاتِها.»
خطبه نماز جمعه ۷/۱۲/۱۳۷۱
۲۶. همت بلند دار!
در دعا همت بلند داشته باشید. درخواستهای بزرگ بکنید. سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه. برای خدای متعال اینها چیزی نیست. عمده این است که شما به معنای حقیقی کلمه و با همین شرایط طلب کنید. خدای متعال این طلب را اجابت خواهد کرد. گاهی هم انسان نمیداند کاری که انجام گرفت، اجابت دعای او بوده. خود انسان غافل است.
خطبه نماز جمعه ۲۹/۷/۸۴
۲۷. نقدترین دستاورد
دعا مخصوص وقت گرفتاری نیست؛ همیشه باید دعا کرد. بعضی خیال میکنند وقتی گرفتاری و مصیبت و بلایی بود، باید دعا کرد؛ نه. آن وقتی هم که انسان در حال عادی زندگی میکند، باید دعا کند و رابطه را با خدا محفوظ نگه دارد. به تعبیر یکی از روایات، صدای خود را برای فرشتگان در ملکوت اعلی آشنا کند. دعا همیشه لازم است. […] بزرگترین فایدهی دعا، فایدهی نقد دعاست که به خود شما دعاکننده میرسد. یعنی ایجاد رابطه با خدای متعال و احساس محبت و شوق به تقرب به پروردگار عالم. این، نقدترین دستاورد دعاست که متعلق به خود شما دعاکننده است؛ بحث استجابت بحث دیگری است.
خطبه نماز جمعه ۲۹/۷/۱۳۸۴
۲۸. اقبال استجابت
لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به هم بزند و برخلاف قوانین طبیعی عمل کند؛ نه. دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب میشود و خواستهی شما برآورده میگردد. این قدرت خداست که قوانین را جور میآورد، کنار هم میگذارد و مقصود شما برآورده میشود. […] اگرچه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق میکند، اما اینطور نیست که وقتی میگوییم دعا مستجاب میشود، یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی همراهش نباشد، و یا حتّی خود دعا از روی توجّه هم نباشد، باز مستجاب میشود؛ نه. در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه کردن لازم است. این دعا مستجاب میشود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است. آن وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بهخصوص در مسائل بزرگ، بهخصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملتها. چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان میطلبد.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۰۴/۱۰/۱۳۷۷
۲۹. باز بخواهید و بخواهید
یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. گاهی لقلقهی زبان، جملاتی چون «خدایا ما را بیامرز»، «خدایا به ما سعهی رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا کن» است. ده سال انسان اینگونه دعا میکند، اصلاً مستجاب نمیشود. باید تضرع کنید و جدی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البته خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۲۸/۱۱/۷۳
۳۰. به ما هم یاد بدهید!
توصیهی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید؛ حرف که میزنید، غذا که میخورید، معاشرت که میکنید، کتاب که میخوانید، فکر که میکنید، نقشه که برای آینده میکشید، در همهی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید. تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز میتواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشستهایم و با غبطه نگاه میکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۲۸/۵/۱۳۸۴
۳۱. این شب را به خاطر بسپار
یکی از مهمترین روزهای سال، روز نیمهی شعبان است که هم مصادف با ولادت ذیجود و مسعود حضرت بقیهاللَّه ارواحنافداه شده است و هم شب و روز نیمهی شعبان -با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز- از لیالی و ایام متبرّکاند. شب نیمهی شعبان، شب بسیار متبرّکی است؛ تالی تلو لیالی قدر و وقت توجّه و تذکّر و توسّل به ذیل عنایات باریتعالی و طلب و درخواست است. اعمال و ادعیهای هم دارد که اگر موفّق شدهاید و آنها را انجام دادهاید، إنشاءاللَّه مشمول قبول پروردگار باشد. اگر کسانی هم غفلت کردند و توجّه نداشتند، به یاد نگهدارند که همهسال، شب نیمهی شعبان را مغتنم بشمارند.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت مهدی (عج) ۲۵/۰۹/۱۳۷۶
۳۲. منتظر حقیقی
بزرگترین وظیفهی منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران دفاع مقدّس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدّس شرکت میکردند، منتظران حقیقی بودند. کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آمادهی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشتهی اسلام است، میتواند ادّعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را میبازند و زانوانشان سست میشود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آنها را به خطر میاندازد، انجام دهند، اینها چطور میتوانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، باید در خود زمینههای صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقّق صلاح بایستد.
دیدار با مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران ۳۰/۷/۱۳۸۱
۳۳. مبارک خواهد شد
فرصت روزه و امساک و فضای عبادت و معنویت را قدر بدانیم و قدری خودمان را به خدا نزدیک کنیم. از گناهان دوری کردن، به قُربات و اعمال عبادی هرچه نزدیکتر شدن، اخلاق و رفتار و صفات و خصال انسانی را هرچه در خود زندهتر و فعّالتر کردن، اموری است که در این ماه میتواند حقیقتاً برای هر کسی و برای هر مجموعهای مایهی برکت باشد. از قرآن درس بگیریم. از دعاها درس و حکمت بیاموزیم. قدری در هدف از خلقت خود، در آفرینش خود، در نعمتهای بزرگ خدای خود و در وظایف عظیمی که بر دوش ماست، تأمّل و تدبّر کنیم. در مرگ و حساب الهی و ارزش عبادات و اعمال -آنگاه که همراه با اخلاص باشد- تأمّل کنیم. آن وقت ماه رمضان حقیقتاً ماه مبارکی خواهد شد.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۰۴/۱۰/۱۳۷۷
۳۴. امیدوار باشیم
مردم ما، جوانهای ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند. دلها نرم میشود، چشمها اشکبار میشود، روحها لطیف میشود. روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم. چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است. شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبلهی مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه میتوانیم، خود را دور کنیم. دلبستگیها، بدخلقیها -خلقیات غیر انسانی، ضد انسانی- روحیات تجاوزگرانه، افزونخواهانه و فساد و فحشاء و ظلم، مزبلههای روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۵/۰۸/۱۳۸۳
۳۵. ما عزیزتر نیستیم
من و شما پیش خدای متعال عزیزتر نیستیم از کسانی که قبل از ما بودند و از کسانی که بعد از ما خواهند آمد؛ مگر این که عملمان خوب باشد و تقوایمان بیشتر از آنها باشد. این را توجه داشته باشید. اگر تقوای بیشتری به خرج دادیم، از خودمان بیشتر مراقبت کردیم، بهتر کار کردیم، بهتر به وظایفمان عمل کردیم، به قانون بیشتر احترام گذاشتیم و در جهت این اهداف، بیشتر پیش رفتیم، پیش خدای متعال عزیزتر خواهیم بود، اما بدون آن نهخیر. باید تلاشمان را در این جهت متمرکز کنیم. مواظب باشیم در دامهایی که دیگران افتادند، ما نیفتیم. هرکس در آن دامها بیفتد، همان بلاها و همان عواقب برایش متصور است؛ فرقی بین ما و آنها نیست.
دیدار با اعضای هیأت دولت ۱۷/۰۷/۱۳۸۴
۳۶. ما بیشتر…
علاوه بر این که هر فرد مسلمانی احتیاج دارد به این که در این ماه ذخیرهی تقوا و پرهیزگاری و تهذیب و تزکیه را برای خود فراهم کند، ما منسلکین در سلک روحانیت، بیشتر از دیگران به این معنا احتیاج داریم. به قول آن عارف معروف که میگوید: آب که از برکات الهی است، همهی پلیدیها و ناپاکیها را از بین میبرد. هر جسمی که با آب تماس میگیرد، پاک میشود، ولی خود آب تحت تأثیر تماس با ناپاکها و ناپاکیها، به تصفیه احتیاج پیدا میکند و خدای متعال در یک گردش طبیعی، آب را به بخار تبدیل میکند؛ به آسمان میبرد، از بالا مجدّداً به صورت قطرات باران به زمین برمیگرداند، پلیدیها را از آن جدا میکند، آن را تصفیه میکند و باز به صورت ماء طهور در اختیار افراد انسان و سایر موجودات قرار میدهد.
گویندهی این سخن حکمتآمیز میگوید: این جان شما، معارف شما، نصایح شما، بلکه خود قلب و روح شما، همان ماء طهوری است که ناپاکیها را از انسانها میزداید، اما خود این ماء طهور بهتدریج به تصفیه و تزکیه احتیاج پیدا میکند و تزکیه و تصفیهی آن، جز با یک عروج معنوی، جز با یک گردش معنوی به سمت علویات -که آن هم با ذکر و دعا حاصل خواهد شد- ممکن نمیشود.
با ذکر، با توجّه، با توسّل، با مناجات، با نافله، با تضرّع در مقابل خداوند، با تفکّر در آیات آفاقی و انفسی، این ماء طهور باز همان طهارت خود را به دست میآورد؛ آماده میشود تا باز هم با پلیدیها مواجه گردد و آنها را از جسم و جان بشر و عالم بزداید. ماه رمضان فرصت این عروج معنوی است.
دیدار با علما و روحانیون در آستانهی ماه مبارک رمضان ۰۳/۱۰/۱۳۷۶
۳۷. خستهی روحی
در راههای طولانی گاهی انسان قوّه هم دارد، زانو و پاها اصلاً خسته نشده، اما آدم از حرکت خستهی روحی میشود. این خستگی روحی انسان را از رسیدن به اهداف باز میدارد. برای این که این خستگی روحی پیش نیاید -که از خستگی جسمی گاهی خطرش هم بیشتر است- استمداد از پروردگار، توکل به خدا و امیدواری به کمک الهی لازم است؛ این را از دست ندهید و این را داشته باشید.
بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت ۱۷/۰۷/۱۳۸۴
۳۸. فقط صورتسازی نباشد
در مراسم مذهبی به روح مراسم توجه کنید. فقط صورتسازی نباشد؛ انسان شعری بخواند، اشکی بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح و پالایش کردن ذهن از وسوسهها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است. فکر نکردن در لایههای زیرین ظواهر، عیب بزرگی است. مواظب باشید به این عیب دچار نشوید.
در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۱۳۸۴
۳۹. همپای دانایی
توصیه میکنم که به عمقها توجه کنید و آن را بطلبید؛ از ظواهر هم دست نکشید. این خطاست که کسی خیال یا توهم کند که باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست؛ نهخیر، همین ظاهر انسان را به وادیهای گوناگونی میکشاند. ظاهر دینی، ظاهر اسلامی، پایبندی به تعبد دینی، همین مجالس دعا، همین مجالس توسل به ائمه علیهمالسّلام لازم است، منتها همهی اینها را با دانایی همراه کنید.
دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۱۳۸۴
۴۰. قدر جوانی
مهمترین مظهر قدردانی از جوانی همین است که از این صفا و نورانیت و از این ناآلودگی و پیراستگی طبیعی انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینههای تزکیه و اخلاق پیش ببرید. این إنشاءالله ذخیرهی همهی زندگی شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نکته است؛ ذکر و توبه.
ذکر یعنی یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسئولیت، غفلت از هنگام حساس مواجهه با مأموران الهی در عالم ملکوت، عالم بعد از عبور از جسمانیت، و محاسبهی بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینکننده است. […]
نکتهی دیگر توبه است. ممکن است کسی بگوید ما که جوانیم و هنوز عمری از ما نگذشته که مثل شما گناه زیادی کرده باشیم و محتاج توبه باشیم. نه، این درست نیست؛ توبه وظیفهی همیشگی انسان است. پاکترین انسانها هم باید توبه کنند.
دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۲۲/۲/۱۳۸۲
***
بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنوارهی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
نهادهایی که در جمهوری اسلامی پدید آمد و نهالهایی که سر کشید در زمینهی اجتماعی و فرهنگی و دینی، یکی دو تا نیست و بحمدالله نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نشان داد که در زمینههای گوناگون، قدرت تولید دارد، قدرت سازندگی دارد. همین نهادسازی یکی از مظاهر قدرت تولید است؛ یکی از همین نهادها مسئلهی اعتکاف است که شما آقایان بحمدالله متصدّی و مباشر آن هستید.
اعتکاف در واقع [یعنی] خود را محبوس کردن در یک مکان محدود و ایجاد محدودیّت در خود. عُکوف یعنی بسته بودن؛ خود را به یک نقطهای منحصر کردن، برای اینکه خلوتی در دل بهوجود بیاید که انسان بتواند فرصت ارتباط صمیمی و خالص با خدای عالَم را پیدا کند؛ اعتکاف این است؛ یعنی عبادتی است که جنبهی ریاضت دارد. خیلی از عبادات همینجورند؛ جنبهی ریاضت دارند. ریاضتهایی که انسان با طوع و رغبت بر خود تحمیل میکند تا درون خود را، معنویّت خود را، دل خود را ارتقا ببخشد؛ این از جملهی اینچنین عبادتهایی است. حالا معمولِ ما سه روز است – که خب، فقها هم در این باره بحث کردهاند – منتها خب، ادامه دارد یعنى تا نُه روز، ده روز، میتوانند اعتکاف کنند. اشاره کردید جنابعالی، (۲) پیغمبر اکرم دههی آخر ماه رمضان را اعتکاف میکردند، میرفتند در مسجد و بیرون نمیآمدند و کارها را آنجا انجام میدادند. فرصت خوبی است؛ خوشبختانه اقبال مردم به این سنّت خیلی بالا است؛ شوق جوانها و عشق جوانها حیرتانگیز است. من یادم است آن وقتی که ما در مشهد بودیم، اصلاً ندیده بودیم اعتکاف چه جوری است، شنیده بودیم؛ قم که رفتم در همین ایّامالبیض(۳) در مسجد امام(۴) اعتکاف میشد. شاید من یک وقت رفته بودم دیده بودم، طلبهها میآمدند دو نفر، سه نفر، یک گوشهای را انتخاب میکردند در آن شبستان مرحوم حاج ابوالفضل – آن شبستان بالایی – چادر میکشیدند؛ شاید مجموع افرادی که در آن شبستان اعتکاف میکردند به سی نفر، چهل نفر نمیرسید. البتّه بعدها که مسجد آقای بروجردی ساخته شد، بعضیها ظاهراً آنجا هم میآمدند اعتکاف میکردند که آن را من ندیده بودم، لکن مسجد امام را دیده بودیم. این، همهی مظهر این سنّتِ پر مغزِ پر معنا در آن دوره بود: مخصوص قم، آن هم با این تعداد اندک. امروز شما بروید دانشگاههای کشور را نگاه کنید – حالا غیر از مسجد گوهرشاد و مسجد جمکران و مساجد مهمّ دیگر و جاهای دیگری که هجوم جمعیّت است؛ در این مساجد دانشگاهها، مسجد دانشگاه تهران و جاهای دیگر – دانشجوهای ما، جوانهای ما، از مدّتی پیش صف کشیدهاند، نوبت میگیرند و نوبتشان نمیرسد، یعنی جا نیست، وسیله نیست برای ادارهی آنها؛ این شوق عمومی به این عبادت، اینجور است؛ خب، این یکی از برکات الهی است. بحمدالله خدای متعال این زمینه را فراهم کرده و این توفیق را داده و مغناطیس محبّت الهی و ذکر الهی، دلهای جوانها را به خودش جذب کرده؛ این را باید مغتنم شمرد. این یک فرصت [است.]
همهی فرصتهای ما در درون خودشان تهدیدهایی هم دارند؛ اشاره کردید، یکی از موضوعاتی که در این جشنوارهی شما بنا است مورد بررسی قرار بگیرد، آسیبشناسی بود؛ (۵) این آسیبشناسی را جدّی بگیرید. اعتکاف جای عبادت است؛ البتّه عبادت فقط هم نماز خواندن نیست؛ تماسّ خوب با معتکفین، ارتباط دوستانه و برادرانه، فراگیری از آنها، تعلیمدهی به آنها، معاشرت اسلامی را تجربه کردن و آموختن؛ همهی اینها فرصتهایی است که در اعتکاف ممکن است پیش بیاید؛ [برای] این باید برنامهریزی بشود. مهمترین کار، برنامهریزی است. اگر چنانچه برنامهریزی نشد و کمک نشدند این جمعِ جوانِ مشتاق و شوریدهای که برای اعتکاف وارد این مسجد شدهاند، این نیروها هدر خواهد رفت و احیاناً زیانآفرین خواهد شد. برنامهریزی هم باید، هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معنای اعتکاف باشد. حالا فرض کنیم مثلاً یکی بیاید برنامهریزی کند که برای این اعتکاف فیلم نشان بدهیم! خب، فیلم که همه جا آدم میبیند؛ فیلم که احتیاج به روز ایّامالبیض و در مسجد و مانند اینها ندارد. اعتکاف برای نزدیک شدن به خدا است. شما ببینید چه کار میتوانید بکنید که هم دل او به خدا نزدیک بشود، هم مغز و ذهنش به خدا نزدیک بشود؛ که طبعاً وقتی انسان در درون، در دل، در باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود. وقتی حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع میآید؛ و این آنوقت در زندگی اثر میگذارد؛ این جوانی که بعد از این سه روز از اعتکاف آمد بیرون، پاکیزه میشود، شستشو میشود و میآید بیرون؛ طهارتی پیدا میکند معنای او؛ این برایش ذخیره است. این خیلی چیز باعظمت و مهمّی است: سه روز روزهداری، و انقطاع از دنبالههای متعارف زندگی، و توجّه به خدای متعال و به معنویّات و به معارف و به توحید؛ اینها خیلی باارزش است. مراقب باشید این درست انجام بگیرد، درست هدایت بشود؛ گویندگان خوبی باشند، بروند حرف بزنند، معارف دینی را به آنها یاد بدهند. از جنجالهای گوناگونی [هم] که در حاشیهسازیهای معمول جامعه نقش دارند، پرهیز بشود و این سه روز را بگذاریم برای جهات معنوی. حالا بعد آمدند بیرون، خیلی میدانهای دیگر و عرصههای دیگر زندگی هست که انسان در آن عرصهها در جامعه وارد میشود، امّا در این سه روز، ارتباطگیری با خدا اصل باشد و [برای آن] برنامهریزی بشود؛ این آن چیزی است که [اصل است] و انشاءالله بیشتر هم خواهد شد.
البتّه خب، پشتیبانی و پذیرایی و مانند اینها هم خوب است. البتّه من شنیدهام؛ بعضی از این مساجد کأنّه از این شوق و ذوق مردم استفاده میکنند، یک پولهای زیادی از این کسانیکه میروند میگیرند؛ اینجور هم نباید باشد. پول گرفتن از آنها عیب ندارد، بهتر همین است – کاری که مردم کمک مالی بکنند و اشتراک مالی پیدا کنند، اصلاً برکت پیدا میکند. از خصوصیّات پول مردم و کمک مردم، برکت داشتن است – منتها مراقبت کنند که این به یک دستگاه پولسازی و مانند اینها تبدیل نشود.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال توفیقات معتکفین ما را روزبهروز افزایش بدهد؛ انشاءالله بارش رحمت الهی بر دلهای آنها در درجهی اوّل، و به برکت این جوانها بر دلهای سیاه ما نازل بشود و بتوانیم ما هم از نورانیّت آنها و از معنویّت آنها بهره ببریم؛ و خداوند به شما دوستان هم که در کار اعتکاف فعّال هستید کمک کند و بتوانید به بهترین وجهی این کار را و این صدقهی جاریه را انشاءالله انجام بدهید.
والسّلام علیکم و رحمهالله
پینوشتها:
۱- این جشنواره با رویکردی علمی – فرهنگی، روز ۱۸ اردیبهشت سال جاری در شهر قم گشایش خواهد یافت.
۲- مدیر حوزههای علمیّهی سراسر کشور
۳- روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم از هرماه قمری (بخصوص ماه رجب) که اعتکاف در این ایّام مستحب است.
۴- مسجد امام حسن عسکری (علیهالسّلام)
۵- اشارهی مدیر حوزههای علمیّهی سراسر کشور به اینکه در جشنوارهی سوّم، موضوعات زیر مورد توجّه قرار گرفته است: اعتکاف در آینهی آیات و روایات، احکام و آداب اعتکاف، آسیبشناسی اعتکاف، آثار و برکات فردی و اجتماعی اعتکاف در مذاهب اسلامی و ادیان، راههای گسترش معنویّت از طریق اعتکاف.
***
***
بنر سن اعتکاف ، اعتکاف ، سن اعتکاف
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 0
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.