بنر لایه باز امر به معروف و نهی از منکر
Rate this post

Rate this post

مدتی قبل بنری آماده شد با محتوای امر به معروف و نهی از منکر با اشاره به آیه مبارکه ۱۰۴ سوره آل عمران و تمثال طلبه شهید امر به معروف علی خلیلی ، امروز تصمیم به انتشار فایل لایه باز (psd) این بنر گرفتم ، ان شاء الله مورد استفاده شما آمرین به معروف قرار بگیرد.

متن و ترجمه آیه ۱۰۴ سوره آل عمران :

“«وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»”

باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی  و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.

بنر لایه باز امر به معروف و نهی از منکر

بنر لایه باز امر به معروف و نهی از منکر

دریافت بنر با ذکر صلوات

منبع جهت انتشار :  salehon.ir | anaammar.ir

قسمت اول

http://www.salehon.ir/wp-content/uploads/2015/05/dl.gif

قسمت دوم

http://www.salehon.ir/wp-content/uploads/2015/05/dl.gif

قسمت سوم

http://www.salehon.ir/wp-content/uploads/2015/05/dl.gif

دل نوشت :

قبولی توبه حر شهادتش بود در رکاب حسین (ع) توبه من چگونه قبول می شود؟

***

به انضمام :

شروط امر به معروف و نهی از منکر

سۆال ۱: آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است؟

جواب: امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است و در صورتی که بعضی از مکلفین قیام به آن می کنند از دیگران ساقط است، و اگر اقامه معروف و جلوگیری از منکر موقوف بر اجتماع جمعی از مکلفین باشد واجب است اجتماع کنند. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م۲۷۸۷)

سۆال ۲: در امر به معروف و نهی از منکر آیا بیان مسائل شرعیه برای طرف مقابل کفایت می کند؟

جواب: بیان مسأله شرعیه در امر به معروف و نهی از منکر کفایت نمی نکند بلکه باید مکلف امر و نهی کند. مگر آنکه مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، از بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل از آن امر و نهی بفهمد. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م۲۷۸۹)

سۆال ۳: در واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر چند چیز شرط است بیان فرمائید؟

جواب: در واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر چهار چیز شرط است:

۱٫آن کسی که می خواهد امر و نهی کند، بداند که آنچه شخص مکلف بجا نمی آورد واجب است بجا آورد، و آنچه بجا می آورد باید ترک کند. و بر کسی که معروف و منکر را نمی داند واجب نیست.

۲٫ آنکه احتمال بدهد امر و نهی او تأثیر می کند، پس اگر بداند اثر نمی کند واجب نیست.

۳٫ آنکه بداند شخص معصیت کار بنا دارد که معصیت خود را تکرار کند، پس اگر بداند یا گمان کند یا احتمال صحیح بدهد که تکرار نمی کند واجب نیست.

۴٫ در امر و نهی مفسده ای نباشد، پس اگر بداند یا گمان کند که اگر امر یا نهی کند ضرر جانی یا عرضی و آبروئی یا مالی قابل توجه به او می رسد واجب نیست، بلکه اگر احتمال صحیح بدهد که از آن ترس ضررهای مذکور را پیدا کند واجب نیست بلکه اگر بترسد که ضرری متوجه متعلقان او می شود واجب نیست، بلکه با احتمال وقوع ضرر جانی یا عرضی و آبروئی یا مالی موجب حرج بر بعضی مۆمنین، واجب نمی شود بلکه در بسیاری از موارد حرام است. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م۲۷۹۱)

سۆال ۴: اگر معروف یا منکر از اموری باشد که بسیار مهم و غیر قابل اغماض است و اصل اسلام در خطر باشد امر به معروف و نهی از منکر در چه شرایطی واجب می گردد؟

جواب: اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمّیت زیاد می دهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمّیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب بودن نمی شود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال واجب است بذل آن. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م ۲۷۹۲)

سۆال ۵: مراتب امر به معروف و نهی از منکر را بیان فرمائید؟

جواب: مرتبه اول آنست که با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت این نحو عمل با او شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند، یا با چهره عبوس با او ملاقات کند، یا ترک مراوده با او کند و از او اعراض کند به نحوی که معلوم شود این امور برای آن است که او ترک معصیت کند.

مرتبه دوم از امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی به زبان است، پس با احتمال تأثیر و حصول سایر شرایط امر به معروف و نهی از منکر واجب است اهل معصیت را نمی کنند و تارک واجب را امر کنند به آوردن واجب.

مرتبه سوم توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمی کند یا واجب را بجا نمی آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. (توضیح المسائل حضرت امام(ره)، م ۲۸۱۸- ۲۸۱۳- ۲۸۰۵)

 

بخش احکام اسلامی تبیان

 

منبع: سایت اندیشه قم

***

چگونه امر به معروف و نهى از منکر کنیم؟

آداب امر به معروف و نهى از منکر

مقصود از آداب، آن چیزهایى است که رعایت آنها در حصول غرض و گرفتن نتیجه، مؤثّر است مانند: لینت و نرمى کلام و اجتناب از درشتى و خشونت و استعمال الفاظ توهین آمیز و رعایت نزاکت و خوش خلقى و احترام اشخاص. مگر در مواردى که گرفتن نتیجه، بى خشونت و درشتى میسر نباشد.

مقصود از امر به معروف و نهى از منکر انجام یک وظیفه اخلاقى و نوع پرورى است و به این جهت باید تا امکان دارد طورى اداى این وظیفه را نمود که باعث آزردگى و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نیندازد.

چو کارى بر آید به لطف و خوشى چه حاجت به کبر است و گردنکشى

خداوند به حضرت موسى و هارون که براى دعوت فرعون مأمورشان ساخت دستور داد که او را با کلام لیّن و نرم بخوانند:

«فَقُوْلا لَهُ قَوْلا لَیِّناً».(۱)

از پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه وآله ـ در بحارالأنوار از کتاب مصباح الشّریعه در ضمن روایتى نقل نموده که فرمود:

«امر کننده به معروف باید دانا به حلال و حرام باشد و از آنچه راجع به خود اوست فراغت یافته باشد نصیحت کننده مردم باشد. و با آنها مهربانى و مدارا نماید، با لطف و بیان خوش، آنان را دعوت کند. آگاه به تفاوت اخلاق مردم باشد تا با هر کسى مطابق اخلاق و عادات او رفتار کند. دانا به مکر نفس و مکاید شیطان باشد و در آنچه که از مردم به او مى رسد از اذیت و ابتلا، صبر نماید و در مقام مکافات و تلافى برنیاید و از آنها شکایت نکند و آمرانه و حاکمانه امر به معروف ننماید و از براى خود، با کسى درشتى و خشونت نکند، بلکه با نیت پاک براى خدا امر به معروف کند و از او یارى بخواهد و اگر نافرمانى او را نمودند و جفا بر او روا داشتند، صبر نماید و اگر از او پذیرفتند از آنها تشکّر کند کار خود را به خدا واگذار کند و عیب خود را ببیند».(۲)

یکى از آدابى که رعایت آن بسیار لازم است این است که جز در مورد ضرورت عیب کسى را در پیش دیگران نگوید و تا ممکن است عیوب مردم را بپوشاند و آنها را در خلوت به عیبشان آگاه سازد.

یکى دیگر از آداب مهمه این است که: امر کننده به معروف، تارک آن و نهى کننده از منکر، عامل به آن نباشد تا سخن او در دلها اثر کند.

در نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ روایت شده است که فرمود:

«من نصب نفسه للنّاس اماماً فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه ومعلّم نفسه ومؤدّبها أحقّ بالاجلال من معلّم النّاس ومؤدّبهم».(۳)

یعنى: «کسى که خود را پیشواى مردم قرار دهد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران مشغول شود خود را تعلیم دهد، و باید با رفتار خود به مردم ادب بیاموزد، پیش از آنکه با زبان آنها را ادب کند و کسى که خود را تعلیم مى دهد و ادب مى کند سزاوار است به احترام و تجلیل از کسى که تعلیم دهنده مردم و ادب آموز ایشان است».

و نیز در کتاب مذکور از آن حضرت نقل نموده است که فرمود:

«لعن الله الآمرین بالمعروف التّارکین له والنّاهین عن المنکر العاملین به».(۴)

یعنى: «خدا لعنت کند یا لعنت کرده است امرکنندگان به معروف را که ترک آن مى کنند و نهى کنندگان از منکر را که عمل به آن مى نمایند».

یکى از بزرگترین عوامل موفقیت پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه وآله ـ به شهادت تاریخ در کار هدایت مردم، ایمان محکم و پایدار آن حضرت به آنچه از طرف خدا بر او وحى مى گردید بود که مى فرمود:

«اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم گذارند که از دعوتم دست بردارم، نمى پذیرم».

در تمام تعالیم اسلامى، خود آن بزرگوار و اهلبیتش پیشقدم بودند و رفتار و اخلاق آن حضرت مردم را شیفته و دلباخته اسلام مى ساخت.

آن کس که امر به معروف و نهى از منکر مى کند و خود به خلاف گفته خود رفتار مى نماید، نتیجه مهمّى نخواهد گرفت و زحماتش بیشتر به هدر مى رود.

و غیر تقى یأمر النّاس بالتّقى طبیب یداوى النّاس وهو مریض

خشک ابرى که بود ز آب تهى ناید از او صفت آب دهى

تبیان زنجان

در قرآن مجید راجع به حضرت شعیب پیغمبر ـ على نبیّنا وآله وعلیه السّلام ـ آمده است که به قوم خویش مى فرمود:

«وَما اُریدُ اَنْ اُخالِقَکُمْ اِلى ما اَنْهاکُمْ عَنْهُ».(۵)

معنى آیه شریفه بنا بر بعض تفاسیر، این است که حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ مى فرمود:

«من نمى خواهم شما را به آنچه از آن نهى مى کنم مخالفت نمایم».

و در سوره فصلت مى فرماید:

«وَمَنْ اَحْسَنُ قَوْلا مِمَّنْ دَعا اِلَى اللهِ وَعَمِلَ صالِحاً وَقالَ اِنَّنى مِنَ الْمُسْلِمینَ».(۶)

یعنى: «چه کسى قول و گفته اش بهتر است از آنکه مى خواند به سوى خدا و عمل صالح و گوید من از مسلمینم».

و از کسانى که به موعظه و دعوت خود عمل نمى کنند خداوند متعال آنان را مذمّت نموده و مى فرماید:

«أَتأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ»(۷)

یعنى: «آیا امر مى کنید مردم را به برّ و نیکى، و خود را فراموش مى نمایید».

با اینکه این مطالب را باید کاملا در نظر گرفت، امّا کسى هم حقّ ندارد که از امر به معروف به اسم اینکه من خود به آن عمل نمى کنم خوددارى نماید; زیرا امر به معروف تکلیفى است که مستقلا در عهده انسان است و باید آن را ادا نماید.

در اخبار رسیده است که:

«مرّوا بالمعروف وان لم تعلموا به کلّه».(۸)

و همچنین کسى حقّ ندارد از شنیدن مواعظ و نصایح به این دلیل که گوینده و واعظ، عمل به گفته خود نمى کند و کردارش را مانند گفتار نساخته، سر بتابد و به اعتراض پردازد، زیرا در پیشگاه شرع و وجدان، این عذر از او پذیرفته نیست.

از حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمود:

«خُذِ الْحِکْمَهَ اَنّى کانَتْ فَاِنَّ الْحِکْمَهَ تَکُونُ فی صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فى صَدْرِهِ حَتّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ اِلى صَواحِبها فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ».(۹)

یعنى: «فراگیر حکمت را هر جا که باشد پس بدرستى که حکمت مى باشد در سینه منافق پس مضطرب مى شود در سینه او و آرام مى گیرد در دل مؤمن که صاحب آن است».

مرد باید که گیرد اندر گوش ور نوشته است پند بر دیوار باطل است اینکه مدّعى گوید خفته را خفته کى کند بیدار راه اصلاح، یا، امر به معروف و نهی از منکر

تالیف‌ لطف‌ الله‌ الصافی‌ الگلپایگانی‌

منبع: lib.ahlolbait
گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

۱- سوره طه، آیه ۴۴

۲- بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۸۳، روایت ۵۲( باب وجوب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر)

۳- نهچ البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار۷۰

۴- همان مدرک، خطبه ۱۲۹، ص ۴۰۱

۵- سوره هودع آیه ۸۸

۶- سوره فصلت،آیه ۳۳

۷- سوره بقره، آیه ۴۴

۸- وسائل، چ ۱۱ه ص ۴۲۰

۹- نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت ۷۶، ص ۱۱۲۲

***

حبّ فى الله وبغض فى الله

یکى از امور مهمه که با پیشرفت مقصد و حصول فایده اى که از امر به معروف و نهى از منکر در نظر گرفته شده است، ارتباط و تأثیر بسیار دارد «حبّ فى الله وبغض فى الله» است.

حبّ و بغض و دوستى و قهر، یکى از مسایل بزرگ زندگى انسان بشمار مى رود و با تمام مسایل زندگى او مربوط است. کردار و رفتار و بطور کلى همه اعمال بشر و کوششهاى او مولود حبّ یا بغض و عشق و علاقه و یا دشمنى و عداوت است. انسان چیزهایى را دوست مى دارد و به اشخاصى علاقه مند است و از چیزهایى هم متنفّر است. نمى تواند هم اینطور نباشد; زیرا هر چه دارد از عشق و علاقه و محبت دارد و از هر کس خیر و منفعتى به او رسیده است منشأش محبت بوده. خودش هم به هر چه موافق با طبع و منافعش باشد علاقه مند است و با هر چه مانع منافع و کمال و منافر با طبع اوست دشمن است. حیات و بقایش را خداوند با محبت و عشق مربوط ساخته است، پس مسئله حبّ و بغض و دوستیها و دشمنیهاى بشر داراى کمال اهمیت است و اگر تحت یک ترتیب منظم درآید، در سایر مسایل هم ترتیب و اعتدال و انتظام آسان مى شود. باید در حبّ و بغض روشى پیدا کرد که همه افراد را هماهنگ و با هم نزدیک و همکار سازد. باید پایه محبتها را با روح و معنویت نمود که همه وقت به فریاد انسان برسد و درد بشر را درمان کند و او را نسبت به فقرا و افتادگان و زیردستان مترحّم و مهربان سازد. دوستیهایى که پایه آنها امور دنیویه و منافع مادیه باشد، پایدار نمى ماند و مردم از آن حظّ و لذت نمى برند; زیرا تا وقتى منافع شخصیه آنها تأمین گردد، با هم دوستى مى کنند و وقتى آن منافع از میان رفت، رشته مودّت آنها گسیخته مى شود، بلکه به عداوت و دشمنى تبدیل مى گردد.

اگر نظریات کوچک و مطالب دنیایى منشأ قهر و مهر شود، بازار منازعات و اختلافات رایج مى گردد و قواى بشرى و نیروى خداداد او که باید در راه ترقّى و کمال او صرف گردد، تجزیه و تقسیم شده در راههاى ضد و نقیض هم به کار مى افتد و وحدت اجتماعى آنها از میان مى رود و هر کس براى خودش مى شود نه براى همه.

بر عکس، اگر مبانى دوستیها و دشمنیها را امور معنویه و روحانیه قرار دهند و بشر از مهر و قهر خود حقایق عالیتر و مقاصد بلندترى را منظور سازد و عواطف خود را تا حدى که میسر است از چنگال تصرفات عالم طبیعت و متاع و حطام دنیا نجات دهد، همه از هم خیر مى بینند و همه به نفع یکدیگر زحمت مى کشند و رنج خود و راحت یاران مى طلبند. نه فقیرشان درمانده مى شود و نه توانگرشان بى رحم و بى انصاف مى گردد و نه مریضشان بى دوا و غذا و بى پرستار مى ماند و نه حقّ کسى پایمال مى گردد و نه خیانتکار در میان آنها پا مى گیرد و نه زمامدارانشان متکبّر و جبّار مى شوند و نه مردم امین و درستکار در جامعه آنها عقب مى مانند و نه کسى با بیگانگان و اشرار و مفسدین همکارى مى کند. همه به هم مربوط و به یکدیگر پیوسته مى شوند مانند یک پیکر و اعضاى یک بدن مى شوند که اگر به یک عضو درد و الم و صدمه برسد، سایر اعضا در بى خوابى و رنج با آن عضو شریکند. در احادیث آمده است:

«عن ابى جعفر علیه السّلام انّه قال: المؤمنون فى تبارهم وتراحمهم وتعاطفهم کمثل الجسد إذا اشتکى تداعى له سائره الجسد بالسّهر والحمّى».(۱)

یعنى: «حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «انسانهاى مؤمن در نیکویى و مهربانى و شفقت با یکدیگر، همانند پیکر واحد هستند که اگر قسمتى به درد آید، اعضاى دیگر در بى خوابى و مرض، با آن همراهى مى کنند».

در چنین جامعه اى است که حس استقلال و حرّیت به معنى واقعى خود وجود دارد و فقرا و ضعفا در استفاده از نعمت آزادى و استقلال با اغنیا و اقویا برابرى دارند و همه در ضعف واحد قرار مى گیرند. در قرآن مجید مى فرماید:

«قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلى کَلِمَه سَواء بَیْننا وَبَیْنَکُمْ اَلاّ نَعْبُدَ اِلاّ اللهَ وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلایَتَّخِذَ بَعْضاً أرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ».(۲)

براى به وجود آوردن یک جامعه محکم و پایدار، یگانه راه، متحد ساختن هدفها و مقصدها و نیتهاى افراد آن جامعه است و براى حصول یک چنین وحدت و یگانگى معنوى و اجتماعى، راههایى مانند وحدت زبان و نژاد و وطن گفته مى شود که هیچکدام براى تأمین این منظور وافى نیستند; و ثانیاً: این حرفها نمى تواند آنقدرها در قلب مردم نفوذ کند که یک جامعه را به راه بیندازد. تنها راه وصول به این مقصود، دین صحیح و ایمان به خداست که محبوب و مقصود حقیقى بشر است: اگر همه در اعمال و رفتار و دوستیها و دشمنیها رضاى او را بخواهند و از عذاب او بپرهیزند، از معایب و مفاسد اخلاقى و اجتماعى مصون مى مانند.

عقیده توحیدى که اسلام بشر را به آن دعوت مى کند، موجد این وحدت و یگانگى است و موحّد را در هر حال از شرک و اختلاف و جدایى و اعتنا به امتیازات لغو و باطل دور مى سازد چنانچه از حضرت رسول خدا ـ صلّى الله علیه وآله ـ روایت شده است که فرمود:

«ایّها النّاس انّ ربّکم واحد وان أباکم واحد کلّکم لآدم وآدم من تراب انّ أکرمکم عندالله اتقیکم ولیس لعربىّ على عجمّى فضل الاّ بالتّقوى».(۳)

یعنى: «هان اى مردم! پروردگار شما یکى است و پدر شما نیز یکى است و همه شما از آدمید و آدم از خاک، بدرستى که گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست و عرب بر عجم هیچ برترى ندارد مگر با پرهیزگارى».

در همه تکالیف و تعلیمات اسلام، حفظ و تقویت عقیده توحید و توجه به خداى یگانه ملاحظه شده است در مورد حبّ و بغض و دوستى و دشمنى که بشر بالطبع و بالفطره از آن ناگزیر است پیروان خود را به خدا متوجه مى کند و دستور مى دهد که براى خدا و در راه او دوستى و دشمنى نمایند; با دوستان خدا دوست و با دشمنان او دشمن باشند. در قرآن مجید مى فرماید:

«لاتَجِدُ قَوماً یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبائَهُمْ اَوْ اَبنائَهُمْ اَوْ اِخْوانَهُمْ اَوْ عَشیرَتَهُمْ اُولئِکَ کَتَبَ فى قُلُوبِهِمُ الاْیمانَ»(۴)

ظاهر آیه شریفه این است که: «نمى یابى تو قومى را که ایمان به خدا و روز جزا مى آورند که دوستى نمایند با کسى که در مقام دشمنى و خصومت با خدا و پیغمبر اوست هر چند بوده باشند اینگونه اشخاص که با خدا و پیغمبرش دشمنند، پدران ایشان با فرزندان ایشان یا برادران ایشان یا عشیره و فامیل ایشان، این مردمند که خدا در دلهاشان ایمان را ثبت و نوشته است».

در کتاب وسایل الشیعه از حضرت ابى عبدالله ـ علیه السّلام ـ روایت نموده است که فرمود:

«قال رسول الله صلّى الله علیه وآله لاِصحابه أىّ عرى الایمان اوثق؟ فقالو: الله ورسوله اعلم. وقال بعضهم الصلوه وقال بعضهم الزّکوه وقال بعضهم الحجّ والعمره وقال بعضهم الجهاد. فقال رسول الله صلّى الله علیه وآله لکلّ ماقلتم فضل ولیس به ولکن اوثق عرى الایمان الحبّ فى الله والبغض فى الله وتوالى اولیاء الله والتبرّى من أعداءالله».(۵)

یعنى: «پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه وآله ـ از اصحابش پرسید: کدامیک از دستگیره هاى ایمان محکمتر است؟ پس عرض کردند: خدا و رسول او داناترند، و بعضى گفتند: نماز، بعضى گفتند: زکات، بعضى گفتند: روزه، بعضى گفتند: حج و عمره، بعضى گفتند: جهاد، پیغمبر فرمود: براى هر یک از آنچه شما گفتید فضیلت است، ولى آن محکمترین دستگیره هاى ایمان نیست ولکن استوارترین دستگیره هاى ایمان حبّ و دوستى در راه خدا و بغض و دشمنى در راه خدا و محبت و تولاى اولیاى خدا و تبرى و بیزارى از دشمنان خداست».

و در کتاب مذکور از فضیل بن یسار نقل شده است که گفت:

«سئلت ابا عبدالله علیه السّلام عن الحبّ والبغض امن الایمان هو؟ فقال وهل الایمان الاّ الحبّ والبغض».(۶)

یعنى: «پرسیدم از حضرت ابى عبدالله ـ علیه السّلام ـ که آیا حبّ و بغض از ایمان است؟ در جواب فرمود: مگر ایمان بجز حبّ و بغض است!».

از این قبیل اخبار و احادیث بسیار است که از همین مختصرى که از آنها نقل شده، اهمیت حبّ فى الله و بغض فى الله معلوم مى گردد.

اگر کسانى که به اسلام و مسلمین و مصالح عامّه علاقه مند هستند در انجام همین یک وظیفه بزرگ کوتاهى نکنند و حبّ فى الله و بغض فى الله را در همه کارها دخالت دهند و با ارباب معاصى، دوستى و مجالست و معامله و معاشرت نکنند و براى آنها قدر و شخصیتى قایل نشوند یقیناً تأدیب و متنبه مى شوند. اگر از ستمکاران احترام ننمایند و به آنها کمک ندهند و از آنان تبرّى و بیزارى جویند، ستمکارى رایج نمى گردد و کسى به ظلم و ستم افتخار نمى نماید. اگر جامعه به آنهایى که به نماز و روزه و زکات و سایر واجبات و بلکه مستحبات مانند نماز جماعت و غیره بى اعتنایى مى کنند، ارج و اهمیت نمى داد، کسى در اداى فرایض مسامحه نمى نمود و نماز جماعت و مجالس دینى بیش از اینها شوکت و عظمت مى یافت. اگر با نیکان و اخیار در هر شغل و کار که باشند دوستى مى نمودند و از آنها تشویق و قدردانى مى کردند، اشرار و بدکاران روى کار نمى آمدند.

حقیقتاً این اصل بزرگ، یعنى حبّ فى الله و بغض فى الله امروز در میان ما مسلمانان چندان مورد احترام نیست. براى از میان رفتن یک جامعه همین بس است که افرادش در دوستیها و دشمنیها پاى منافع شخصى را در میان آورند و تصدیق و تمجید و انتقاد آنها روى این نظریات کودکانه قرار بگیرد.

اهل بصیرت و اطلاع مى دانند که علّت عمده تجزیه ممالک اسلامى و تفرقه کنونى مسلمانان و تسلط بیگانگان، دوستیها و همکاریهاى بعضى از مسلمین با اجانب است که براى رسیدن به منفعتهاى خصوصى، باب دوستى و مخالطت را با آنها باز نمودند و با آنها در خراب کردن و اضمحلال شوکت مسلمانان، همراهى نمودند و نقشه هاى شوم آنها را اجرا نموده و مى نمایند. خداوند در قرآن مجید مى فرماید:

«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوّى وَعَدوَّکُمْ اَوْلیاء».(۷)

امروزه بیشتر حکومتهاى اسلامى و امور تجارت و بازرگانى و فلاحت و کشاورزى و همه شئون حیاتى آنها به دست همین عناصر پلید و بیگانه پرست تحت نظارت اجانب درآمده است که حتّى در رفع کوچکترین حوایج زندگى باید دست احتیاج به جانب دیگران دراز کنیم و ضروریات زندگى خود را باید از کشورهاى بیگانه تهیه نماییم. اینها با وسایلى که در دست دارند ملل اسلامى را در حال رکود و عقب ماندگى نگاه مى دارند تا نتوانند با دنیاى حاضر هماهنگى نموده با هدایت تعلیمات آسمانى قرآن مجید، موقعیت سابق خود را در جهان به دست آورند. براى آنکه نگذارند مردم بیدار و هوشیار شده در مقام چاره جویى برآیند با تبلیغات خود آنها را به کارهایى که غیر از خسارت فایده ندارد سرگرم مى کنند.

اگر عوض این همه اهتمامى که در تبعیت از ظواهر و بعض عادات زشت و ترویج اعمال ناپسندیده پاره اى از نادان ملل غرب مى نمایند، در فرا گرفتن علوم و دانشهایى که آنها به آن دست یافته اند مختصر توجهى مى نمودیم، یقیناً امروز بیش از اینها در دنیا جلو رفته بودیم. خدا مى داند که سالى چه مبلغ پول مسلمانان از راه خریدارى اشیاء لوکس و غیر ضرورى و بى فایده از جیبشان خارج مى شود و ماهانه جوانان بوالهوس و اغنیاى نادان چه مبلغ صرف تجملات بیهوده و زنانه کاریها و تهیه انواع بیعارها مى نمایند و اگر این پولها را جمع نمایند مى توانند با مبلغ کمى از آن، مدارس مهم و بیمارستانهاى بزرگ ـ که تا چند قرن براى جامعه مفید باشد ـ تأسیس نمایند، یا کارخانه هایى که در آن هزاران مردم بیکار و گرسنه به کسب و کار و ارتزاق مشغول شوند ایجاد نمایند.

راه اصلاح، یا، امر به معروف و نهی از منکر

 تالیف‌ لطف‌ الله‌ الصافی‌ الگلپایگانی‌

منبع: lib.ahlolbait

 

گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

۱ ـ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۳۴، روایت ۳۰ و ص۲۷۴، روایت ۱۹٫

۲ـ سوره آل عمران، آیه ۶۶٫

۳ ـ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۳۵۰٫

۴ـ سوره مجادله، آیه ۲۲٫

۵ـ وسایل، ج۱۱، ص۴۳۹٫

۶ ـ وسایل، ج۱۱، ص۴۳۵٫

۷ـ سوره ممتحنه، آیه ۱٫

۸ ـ سوره فتح، آیه ۲۹٫

۹ ـ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۰٫

***

بنر لایه باز امر به معروف و نهی از منکر

سید علی انصاریان (صالحون)

سید علی صالحون هستم خادم سایبری در سایت عمارها در این وب سایت با همکاری دوستان در بخش پشتیبانی و قسمت کدنویسی قالب وبلاگ مشغول به انجام وظیفه هستیم. خوشحال می شیم شما هم به ما با ارائه نظرات و پیشنهادات خوبتان کمک کنید

دیدگاه کاربران ...

تعداد دیدگاه : 0

    لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید

    Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.