قسمت ما برای مبعث حضرت رسول پوستر مزین به نام مبارک محمد (ص) نبود !!
هدیه من برای شما معرفی یک شهید بزرگوار است البته به نام محمد …
بی مقدمه میرم سر اصل مطلب!
اگر گرفتاری دارید خصوصا تو زمینه ازدواج و یا اشتغال و یا … بهتره که این شهید رو خوب بشناسید و حاجت هاتون رو از این شهید بخواهید و بگیرید که افراد زیادی تا حالا خواسته اند و گرفته اند …
این چیزی که گفته شد حرف من نیست که خواسته ی خود شهید محمدرضا تورجی زاده هست! بخوانید:
“… تورجی هم آمد. مشغول صحبت شدیم.حرف از آرزوهایمان شد….
بعد ادامه داد: اما آرزوی من اینه که، بعد ساکت شد و چیزی نگفت.
همه گوش ها تیز شده بود. می خواستیم آروزی او را بشنویم. چند لحظه مکث کرد و گفت: من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخوانند. زیاد باقیات صالحات داشته باشم. می خوام بعد از مرگ وضعم خیلی بهتر بشه.
بعد ادامه داد: من دوست دارم هر کاری می توانم برای مردم انجام بدم. حتی بعد از شهادت! چون حضرت امام گفت: مردم ولی نعمت ما هستند… “
پیش نمایش طرح (کلیک کنید)
دریافت سایز اصلی پوستر: DOWNLOAD
حالا اگر دوست دارید از این شهید بیشتر بدونید و بهتر بشناسیدش و با ویزگی های خاصش و کراماتش آشنا بشید حتما مطلب رو تا انتها بخونید.
مزار این شهید همیشه شلوغ هست و دور تا دور مزار همیشه پر هست از جوان هایی که حاجت میخواهند از این شهید و صد البته افرادی که حاجتشون رو از این شهید گرفته اند و به رسم تشکر به این شهید سر می زنند.
اینو هم بدونید که جنبه حل مشکلات فقط یک مورد فرعی از خصوصیات این شهید بزرگوار هست و اگر با این شهید آشنا بشید مطمئنا شیفته ی او خواهید شد، شیفته عشقش به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، شیفته مناجات هایش، شیفته ی مداحی هایش، شیفته ی اخلاقش، شهادت زیبایش و …
مزار این شهید عزیز در گلستان شهدای شهر اصفهان هست.
شهید محمدرضا تورجی زاده، جوانی 23 ساله و اصفهانی!
علاقه ی شدید و عجیبی به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت. در زمان شهادت هم فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) بود.
اهل نماز شب و مناجات در دل شب.
مداحی می کرد و صدای فوق العاده سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند.
شهید حاج حسین خرازی هم شیفته ی سوز صدای او شده بود:
“… بی سیم چی مشغول صحبت با حاج اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود.
من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت: حاج اسماعیل شما رو کار داره.
تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم!
اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد.
حاج اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته می گه برامون بخون!
محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد:
در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون می چکید
و همینطور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد.
داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده!
بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند… ”
نقل از کتاب یا زهرا (سلام الله علیها) صفحه 152
شهید تورجی زاده علاقه ی ویژه ای به خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت و در هر جا کار در صحنه نبرد به مشکل بر می خورد با یک توسل خالصانه و کمک گرفتن از حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشکل را برطرف می کرد.
حتی شهادتش هم زهرایی بود و در انفجار خمپاره ای که مستقیما به سنگرشان اصابت می کند دو زخم عمیق یکی از ناحیه بازوی دست راست و یکی در ناحیه ی پهلوی چپ سهم او از این انفجار بود و البته جوازی برای آسمانی شدنش.
شهید به معنای واقعی فنای فی الله بود و برای همین هم بود که هر چه از خدا می خواست گرفت.
از خدا خوسته بود بعد از شهادتش مشکل گشای مردم باشد و مزارش هم شلوغ که این اتفاق افتاده است و امروز مزار این شهید دائما پذیرای خیل مشتاقان و حاجت مندان به این شهید بزرگوار است و نمونه هایی از کرامات این شهید در کتاب “یا زهرا (س)” موجود است …
برای آشنایی کامل با این شهید عزیز کتاب “یا زهرا (سلام الله علیها)” که شامل زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده هست رو حتما توصیه می کنم. کتابی هست فوق العاده زیبا و خواندنی از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی با 224 صفحه و قیمت 6000 تومان که تا کنون به چاپ 27 رسیده است.
شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.
ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .
کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت .
ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .
شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد
شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .
در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.
شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا
ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .
ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .
سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان.
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 3
تا شهادت …
اللهم ارزقنی توفیق طاعتک و توفیق شهادت فی سبیلک
سلام علیکم،
خداقوت،
طیب الله داداش،خیلی عالی
التماس دعا
سلام بر اخوی گرامی ، تشکر.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.