بسم الله الرحمن الرحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
***
پیش نمایش طرح ( کلیک کنید )
دریافت سایز اصلی : DOWNLOAD
***
به انضمام :
زمان و زمینههای اجتماعی عصر امام سجاد(ع)
عصر امام سجاد(ع) و استراتژی ایشان در بیان مسائل به زبان دعا ویژگی منحصر به فرد دوره این امام معصوم است. در این مختصر اشاره کوتاهی به زندگی امام(ع) و به ویژگیهای صحیفه سجادیه شده است.
امام زینالعابدین علیهالسلام زمانی دیده به جهان گشود که زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب(ع) بود. آن حضرت سه سال از خلافت علوی و حکومت چندماهه امام حسن(ع) را درک کرد. امام سجاد(ع) در عاشورای سال ?? هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین(ع) مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزی که به شهادت رسید با زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدا… بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک، معاصر بود.
امام سجاد(ع) در اوضاع ناگوار اجتماعی آن روز که ارزشهای دینی دست خوش تغییر و تحریف امویان قرار گرفته بود، مهمترین کار خویش را در زمینه برقراری پیوند مردم با خدا با دعا آغاز کرد.
چنین بود که مردم تحت تأثیر حیات آن حضرت قرار گرفتند و شیفته مرام و روش او شدند و بسیاری از طالبان علم و دانش در مسلک راویان حدیث او درآمدند و از سرچشمه زلال دانش وی که برخاسته از علوم رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود، بهرهها جستند.
صحیفه سجادیه از گنجینههای ارزشمند دعاهای امامان(ع) است که دربردارنده برخی از دعاهای حضرت سجاد(ع) است. صحیفه سجادیه کانونی از معارف بلندالهی در ابواب مختلف است و در یک ارزیابی واقع بینانه میتوان آن را ابزار رسای فرهنگی برای مقابله با هجوم فرهنگی دانست. در آن عصر بی تردید اگر این حرکت ارزشمند فرهنگی در کنار گستره فرهنگی دیگر امامان نبود این مهاجمان فرهنگی اثری از اسلام ناب محمدی(ص) باقی نمیگذاردند.
مقام امام معصوم(ع) قطعی است و احدی دست رد و انکار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اکناف جهان گسترده تا آن جا که هرگز شک و تردید در آن راه ندارد و گوهری است از معدن علوم امام سجاد(ع) بنابراین به خاطر جایگاه والایش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند که گویای جایگاه رفیع این کتاب عظیم الشان است اخت القرآن، انجیل اهل بیت (ع)، زبور آل محمد(ص)
سومین کتاب بعد از قرآن چه کتابی است؟
اهل دانش اذعان دارند که کتاب صحیفه سجادیه از نظر جایگاه ارزشی، سومین کتابی است که در صدر اسلام پس از قرآن کریم و نهجالبلاغه پدید آمده و مانند نسیم صبا در اطراف و اکناف عالم منتشر شده از این رو مردم آن را مورد اهتمام و توجه قرار دادهاند. سراسر این کتاب پر از حقایقی است که خداوند سبحان هنگام خلوت آن را بر زبان آن حضرت(ع) روان ساخته است و هر کتاب دیگری که در این فن تنظیم یافته از این کتاب بهره و نصیبی برده است به طوری که دیگر دانشمندان کتب ادعیه خود را بر مبنای دعاهای این صحیفه به رشته تحریر درآورده اند.
دعاهای صحیفه علاوه بر حسن بلاغت و کمال فصاحت بر عالی ترین مضامین، عبارات و علوم الهی مشتمل است. زیبایی، شکوه و قدرت روحی که در تعبیرات روح پرور آن به کار رفته و طرق مختلفی که در اوقات گوناگون در مقام فروتنی و توسل در پیشگاه الهی و درود و ثنا بر خداوند انتخاب شده، خود بالاترین شاهد و دلیل است بر این که صدور آن از مقام امام معصوم(ع) قطعی است و احدی دست رد و انکار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اکناف جهان گسترده تا آن جا که هرگز شک و تردید در آن راه ندارد و گوهری است از معدن علوم امام سجاد(ع) بنابراین به خاطر جایگاه والایش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند که گویای جایگاه رفیع این کتاب عظیم الشان است اخت القرآن، انجیل اهل بیت (ع)، زبور آل محمد(ص).
محتوای دعاهای صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه هرچند سراسر دعا و نیایش است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نیاز انسان با پروردگار خویش ارائه شده ولی تامل و تحقیق در گستره مفاهیم و معارف آن به وضوح نشان می دهد که دعاهای آن فراتر از مناجات های فردی و رازونیازهایی است که یک انسان در خلوت تنهایی خود و در بحران مشکلات زندگی با خدای خویش دارد. مناجات های صحیفه در حقیقت نجوای علم، اخلاق، عقیده و سیاست است با روح موحدانی که در محراب عبادت و میدان جهاد و صحنه مبارزه با شیطان های درونی و برونی حضور دارند. امام سجاد(ع) از محراب، نیایش مکتبی سرشار از آموزش وپرورش پدید آورد و پست ترین خصلت ها و ارزنده ترین اندیشه ها را با لطافت و عطر مناجات درهم آمیخته و شیفتگان جمال حق را تا جایگاه شناخت حقایق اوج داده است.
صحیفه مدرسه ای است که معلم آن امام چهارم(ع) است و این معلم است که با این کتاب جهانیان را در تمام اعصار درس می دهد و هرکس را درحد توان و قدرتش و به اندازه تکلیف و استعدادش به مقامی که باید برسد می رساند. صحیفه دریای پرخروش فیض الهی است که لؤلؤ و مرجانش از شمار بیرون و اشیای پرقیمتش از حد شمارش خارج است. صحیفه آفتاب پرحرارت الهی است که از مشرق وجود حضرت زینالعابدین(ع) برای تربیت وجود انسان ها طلوع کرده و تا ابد از فروغ بخشی باز نمی ماند.
بخش سیره وعترت تبیان
منبع :
زندگانی علی بن الحسین علیهما السلام، سید جعفر شهیدی
***
پرتوى از سیره و سیماى امام زین العابدین(علیه السلام)
حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال ۳۸ هجرى یا ۱۵ جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز ۱۲ و یا ۲۵ محرّم سال ۹۵ هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملک، مسموم گردید و در ۵۶ سالگى به شهادت رسید.
مزار شریف آن حضرت در مدینه در قبرستان بقیع می باشد.
مادر مکرّمه آن حضرت بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان که به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، می باشد.
ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد کرده اند.
امام سجّاد(علیه السلام) در بدترین زمان از زمان هایى که بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت می زیست، چه، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود که پس از وفات رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى داد.
امام(علیه السلام) با همه محنتها و بلاها که در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود.
او سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(علیه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(علیه السلام) در محنت و گرفتاریهاى فراوان او شریک بود.
او همه این رنج ها را طى کرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاریها قرار گرفت.
محنت و رنج او وقتى بالا گرفت که لشکریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خویش را در مسجد بستند، یعنى همان جایى که انتظار آن می رفت مکتب رسالت و افکار مکتبى در آنجا انتشار یابد، امّا برعکس، آن مکان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضیلت، به دست سپاه منحرف بنی امیه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و کشتار فراوان، بی پروایى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و مسجدش را هتک نمودند.
صحیفه سجّادیه که به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد
امام سجّاد(علیه السلام) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود.
و هر گاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریک می کرد و با احتیاط، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار می داد.
امام(علیه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به کار برد، به طورى که دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى کند.
صحیفه سجّادیه که به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد.
از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق که امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان کرده است.
مجموعه حقوقى که در این رساله ذکر شده جمعاً ۵۱ حقّ مى باشد.
امام و حکومت
امام سجّاد(علیه السلام) به این امر آگاه بود که تا وقتى از طرف پایگاه هاى مردمی پشتیبانى نشود، تنها در دست گرفتن قدرت براى تحقّق بخشیدن به عمل دگرگون سازى اجتماع اسلامى کافى نیست.
پایگاههاى مردمى نیز باید به هدف هاى این قدرت آگاه باشند و به نظریه هاى او در حکومت ایمان داشته باشند و در راه حمایت از آن حرکت کنند و مواضع آن را براى توده مردم تفسیر نمایند و در برابر تندبادها با استوارى و قدرت بایستند.
امام سجّاد(علیه السلام) این امکانات را نداشت و به علّت آگاهى نداشتن مردم چنین شکایت مى فرمود: «پروردگارا! در پیشامدهاى ناگوار روزگار به ناتوانى خویش نگریستم و درماندگى خود را از جهت یارى طلبیدن از مردم در برابر کسانى که قصد جنگ با من داشتند دیدم و به تنهایى خود در برابر بسیارىِ کسانى که با من دشمنى داشتند، نظر کردم.»
امام(علیه السلام)، از جنبه انقلابى، به صورتى که مستقیماً عهده دار آن گردد، کناره جویى فرمود و به این بسنده کرد که کار قیام را به کسانى واگذارد که در این مورد برپاى مى خیزند.
به طور کلى وضع اجتماعى که هر امام در آن زیست مى کرد، شکل کار سیاسى او را محدود و مشخّص مى ساخت.
پیشوایان معصوم با وجود توطئه هایى که دشمنان، علیه آنها مى نمودند تا آنان را از زمینه حکومت دور سازند، پیوسته مسئولیت خود را در نگاه دارى مکتب و تجربه اسلامى و مصون نگاه داشتن آن از فرو افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادى و معیارها و ارزش هاى آن به گونه اى کامل ایفا مى کردند و هر وقت انحراف شدّت مى یافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابودى بیم مى داد، پیشوایان(علیهم السلام) بر ضدّ آن حوادث تدبیرهاى لازم مى اندیشیدند، و هر گاه تجربه اسلامى و عقیدتى در تنگناى مشکلى گرفتار مى آمد و رهبرى هاى منحرف به حکم بى کفایتى از درمان آن ناتوان مى شد، امامان به نشان دادن راه حلّ و حفظ امّت از خطرهایى که مردم را تهدید مى کرد مبادرت مى فرمودند.
دستگیرى از درماندگان
یکى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بوده است.
روایت شده است که آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.
گروهى از اهل مدینه، از غذایى که شبانه به دستشان مى رسید، گذران معیشت می کردند، امّا آورنده غذا را نمی شناختند.
پس از در گذشت على بن الحسین (علیه السلام)متوجّه شدند که آن شخص، امام زین العابدین (علیه السلام) بوده است.
او شبانه به صورت ناشناس، انبوهی نان و مواد غذایى را خود به دوش مى کشید و به در خانه فقیران و بینوایان مى برد و مى فرمود: صدقه پنهانى آتش خشم خدا را خاموش می سازد.
اهل مدینه مى گفتند: ما صدقه پنهانى را هنگامى از دست دادیم که على بن الحسین در گذشت.
او در طول سالها به قدرى انبان حاوى آرد و دیگر مواد غذایى را به دوش کشیده و به در خانه فقیران برده بود که شانه اش پینه بسته بود، به طورى که پس از شهادت او، هنگام غسل دادن جنازه اش ، جلب توجّه می کرد.
عمل سید الساجدین در ماه رمضان
على بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال، ضمن بیان اعمال ماه رمضان مى نویسد: على بن الحسین (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان، بیست نفر برده را آزاد مى کرد و مى فرمود: «دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مى کنم، بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.»او هیچ خدمتکارى را بیش از یک سال نگه نمى داشت، وقتى که برده اى را در اوّل یا وسط سال به خانه مى آورد، شب عید فطر او را آزاد می ساخت.
بردگان سیاه پوست را مى خرید و آنان را در مراسم حجّ، به عرفات مى آورد و آن گاه به سوى مشعر کوچ مى کرد، آنان را آزاد مى کرد و جوایز مالى به آنان مى داد.
تا آنجا که در شهر مدینه گروه عظیمى از بندگان و کنیزان، آزاد شده آن حضرت بودند و آنان هم بعد از آزادى، پیوند معنوى خود را با امام(علیه السلام)قطع نمی کردند.
بخش سیره وعترت تبیان
منبع:
کتاب امام سجاد علیه السلام؛ جمال نیایشگران، نوشته احمد ترابی
***
فرازی از دعاهای امام سجاد (ع)
بارالها! سپاس تو را بر پردهپوشیت پس از علمت و بر عافیتدادنت بعد از آگاهیات؛ چرا که هریک از ما کارهای عیبدار کردهایم و تو آن را علنی نساختهای و مرتکب زشتی شدهایم و تو رسوا نساختهای و در خفا کارهای بد کردهایم و تو کسی را بر آن دلالت ننمودهای، چه بسا نکوهیده که ما مرتکب شدهایم و چه بسیار فرمان که ما را بر آن مطلع فرمودی و ما از آن تخطی کردیم و بسا زشتیها که اندوختیم و بسا خطاها که دست به ارتکاب آن زدیم که تو خود از آن اطلاع داشتهای، صرفنظر از بینندگان دیگر؛ و تو از هرکس دیگری بر افشای آن تواناتر بودی، عافیت تو در جلوی چشمان ایشان پردهوار فرو افتاد و چون سدی جلوی گوشهایشان را گرفت.
بارالها! درود بر محمد و خاندان وی و مرا از ریختوپاش بیجا و زیادهروی بازدار و با دهش و میانهروی تقویت فرما و به من نیکسنجی بیاموز و به لطف خویش از تبذیر نگاهدار و قوت و روزیم را از راه حلال تأمین فرما و انفاقم را به راههای خیر معطوف دار و آن مال را که در من مایه عجب گردد یا منتهی و منجر به سرکشی شود، باز ستان.
بارالها! از ستمرسیدهای که در پیش من مورد ستم قرار گرفته و به یاری او برنخاستهام و از احسانی که درباره من انجام یافته و شکرانهاش را به جای نیاوردهام و از آدم بدکاری که از من پوزش خواسته و من پوزش وی را نپذیرفتهام و از مستمندی که به من روی سؤال آورده و به او ایثار نکردهام و از حق حقداری که برعهده من بوده و آن را نپرداختهام و از عیب مؤمنی که بر من آشکار شده و آن را پردهپوشی نکردهام و از هرگناهی که مرا پیش آمده و از آن خود را به دور نداشتهام، به سوی تو پوزش میطلبم.
بارالها! همانا تو مرا به کاری واداشتهای که تو خود بیشتر از من برآن سیطره داری و توانایی تو بر آن کار و بر خود من بیشتر از توان من است؛ پس از امکانات نفس من آن را به من ببخش که مایه خشنودی تو میگردد و از نفس من در عین عافیت آن بستان که مایه رضای تو باشد.
خصلتی که مرا برمیانگیزد تا از تو مسئلت کنم همانا تفضل توست به هر کس که روی به درگاه تو میآورد و با خوشبینی روی به سوی تو میکند، چرا که هر احسان از جانب تو از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بیسابقه است
بارخدایا! چون غمگین شوم ساز و برگ من تویی و چون محروم گردم مایه امیدم تویی و چون مصیبتی به من در رسد به درگاه تو زاری میکنم و هرچه را از کف دهم، تویی که آن را جبران میکنی و هرچه تباه شود توأش به اصلاح میآوری و هرچه تو را ناخوش افتد تویی که آن را دگرگون توانی کرد، پس ای خدا، پیش از روی آوردن بلا، نعمت عافیتم بخش و پیش از طلب، توانگری نصیبم فرمای و پیش از آنکه گمراه شوم طریق هدایتم نمای. رنج عیبجویی بندگان را از من دور فرما و در روز رستاخیر ایمنی به من ارزانی دار و مرا حسن ارشاد بخش.
بار خدایا! به تو پناه میبرم از آشوب، آز و شدت خشم و چیرگی رشگ و بیطاقتی و کمی قناعت و کجخویی و ابرام شهوت و چیرگی عصبیت و پیروی از هوس و مخالفت با هدایت و فرو رفتن در خواب غفلت و از در تکلّف درآمدن و گزینش باطل بر حق و اصرار بر گناه و خرد انگاشتن معصیت و بزرگانگاری طاعت و خودبالیدن توانگران و ناچیز شمردن بیچیزان و کجرفتاری با زیردستان و ناسپاسگزاری درباره کسی که به ما نیکی نموده است.
بارخدایا! چون در بین دو نقصان دچار شویم که یکی در دین و دیگری در دنیاست نقصان را آنجاگذار که زودگذر است و بازگشت ما را به سوی خود در آنجا گذار که دوامش بیشتر؛ و چون قصد دو امر کنیم که یکی از آنها مایه خشنودی و دیگری باعث خشم توست، پس ما را متمایل بدانسو گردان که مایه خشنودی توست و توان ما را بر آنچه مایه خشم تو میگردد بکاه و در این مقام، نفس ما را به اختیار خود وامنه؛ چرا که نفس جز در آنجا که تو وی را توفیق عنایت کنی، باطل را برمیگزیند و جز آنجا که تو بر وی رحمت فرمایی، فرماندهنده به کار بد است.
بارخدایا! اگر اصلاحم را در آن دانی که گرفتن حقم به تأخیر افتد و انتقام از آن کسی که بر من ستم رانده تا روز بازپسین – یعنی روزی که حق و باطل از هم جدا شوند و دو طرف مخاصمه برای داوری در یک جا گرد هم آیند- به تأخیر افتاد؛ پس درود بر محمد و خاندان وی مرا به نهیی راستین و شکیبایی پایدار یاری کن و از خواهش زشت و آزمندی آزمندان پناه بخش و آیینهسا آنچه را که برای من ذخیره کردهای و از کیفر برای دشمنم مهیا فرمودهای در دلم مصور ساز و آن را وسیله خرسندی من به قضای خود و اطمینان به اختیار خویش قرار ده؛ آمین ای پروردگار جهانیان، تویی تو که فزونبخش سترگی و بر هرچیز توانایی.
بارالها! سه خصلت است که مرا از اینکه چیزی از تو طلب کنم باز میدارد و یک خصلت است که در آن مرا تنها به خواستهام وادار میکند.
آنچه باز میدارد یکی فرمانی است که به من دادهای و در انجام آن من کندی به خرج دادهام و دیگر آنکه از چیزی مرا بازداشتهای ولی من در انجام آن شتافتم و سه دیگر نعمتی است که بر من ارزانی داشتهای و در شکرانه آن کوتاهی کردهام.
و اما خصلتی که مرا برمیانگیزد تا از تو مسئلت کنم همانا تفضل توست به هر کس که روی به درگاه تو میآورد و با خوشبینی روی به سوی تو میکند، چرا که هر احسان از جانب تو از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بیسابقه است. اینک این منم، بارالها، که بر در خانه عزت تو، چون منقادی ذلیل درایستادهام و شرمنده چون بینوایی عیالوار به سؤال پرداختهام و اقرار میکنم که در هنگام احسان تو، جز به خودداری از عصیان تو کاری نکردهام و در جمیع احوال خبر راه امتنان نپیمودهام. پس آیا خدایا همین اقرارم به زشت کرداریم به نزد تو، مرا سود میدهد؟ و آیا اعتراضم به زشتکرداریم مرا از عذاب رهاییبخش است؟ یا در همینجا که ایستادهام خشم خود بر من گماشتهای یا در همین دم که تو را میخوانم غضب خود را ملازم من گردانیدهای؟!
بخش عترت و سیره تبیان
***
طرح پلاکارد اعیاد شعبانیه ، بنر پلاکارد اعیاد شعبانیه ، پلاکارد اعیاد شعبانیه
دیدگاه کاربران ...
تعداد دیدگاه : 0
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.