طرح سن محرم
Rate this post

Rate this post

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

***

این طرح رو یکی از دوستان بنده ، آقای روح الله مستقیم زاده دادند برای بانشر .

شرط دانلود ۱۴ صلوات هدیه به چهارده معصوم (ع) و دعا برای آمرزش سلامتی پدر مادر ایشون

***

پیش نمایش طرح (کلیک کنید)

tarhe-baner-dekore-moharram-m-95-2

دریافت سایز بزرگ این طرح :  DOWNLOAD

***

به انضمام :

سفینه النجاه در پرتو آیات قرآن

قرآن کریم در وصف انبیاى الهى مى‏گوید: پیامبران پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالت‏هاى الهى مى‏کردند و تنها از او مى‏ترسیدند و از هیچ کس جز خدا نمى‏ترسیدند؛ «الّذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه و لا یخشون أحداً الّا اللّه». (احزاب/ ۳۹) امام حسین علیه السلام نیز داراى این دو خصیصه ‏ى برجسته است:

تنها از خداوند مى‏ترسید. در دعاى عرفه مى‏گوید: «اللّهم اجعلنى أخشاک کأنّى أراک»


از غیر خداوند نمى‏ترسید، از این رو مى‏فرماید: اگر در دنیا هیچ پناهگاهى نداشته باشم و کسى مرا حمایت نکند، من با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد؛ «لو لم یکن لى ملجأ و لا مأوى لما بایعت یزید بن معاویه»

امام و امر به معروف و نهى از منکر

قرآن کریم مى‏فرماید: شما بهترین امت هستید، در صورتى که امر به معروف و نهى از منکر کنید؛ «کنتم خیر أمّه أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر». (آل عمران/ ۱۱۰)

امام حسین علیه السلام نیز در هدف از قیام و نهضت خود مى‏فرماید: من براى‏ احیاى امر به معروف و نهى از منکر خروج کردم؛ «إنّما خرجت لطلب الإصلاح فى أمّه جدّى محمّد صلى الله علیه و آله أرید أن آمر بالمعروف و أنهى عن المنکر». (۱)

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آن‏ها محبوب او بود، در راه خداوند انفاق کرد

امام و طلب عزّت‏

قرآن کریم مى‏فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح است؛ «من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعاً إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه». (فاطر/ ۱۰)

 امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا طالب عزّت بود؛ «هیهات منّا الذلّه»

انفاق و ایثار امام ‏

«لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون» (آل عمران/ ۹۲)

به مقام ابرار نایل نمى‏شوید، مگر با انفاقِ برخى از چیزهایى را دوست مى‏دارید.

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آن‏ها محبوب او بود، در راه خداوند انفاق کرد.

امام ، صاحب نفس مطمئنّه‏

«یا أیّتها النّفس المطمئنّه* ارجعى إلى ربّک راضیه مرضیّه* فادخلى فى عبادى* و ادخلى جنّتى» (فجر/ ۲۷- ۳۰)

امام صادق علیه السلام فرمودند: «اقرۆا سوره الفجر فى فرائضکم و نوافلکم فانّها سوره الحسین بن على علیه السلام فقال له: أبو أسامه و کان حاضر المجلس و کیف صارت هذه السوره للحسین علیه السلام خاصّه؟ فقال: ألا تسمع إلى قوله تعالى: «یا أیّتها النّفس المطمئنّه» الایه انّما تعنى الحسین علیه السلام فهو ذوا النفس المطمئنّه الراضیه المرضیّه و أصحابه من آل محمد صلى الله علیه و آله» (۲)

سوره ‏ى مبارکه ‏ى فجر را در نمازهاى واجب و مستحب بخوانید. زیرا این سوره ى مبارکه در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصى علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضى و او از خداوند راضى بود و یکى از مصادیق بارز این آیه‏ ى شریفه امام حسین علیه السلام است.

شباهت ‏هاى حسین علیه السلام به قرآن کریم‏

۱ـ قرآن حجت خداوند بر مردم است؛  «فالقرآن حجه الله على خلقه». امام حسین علیه السلام نیز حجت خداوند است «السّلام علیک یا حجه الله على خلقه».

۲ـ تلاوت قرآن و نگاه به آن عبادت است؛ «النّظر الى المصحف عباده». (۳) گریه بر مظلومیت امام حسین علیه السلام عبادت است.

۳ـ زیارت امام حسین علیه السلام باید با حزن و اندوه باشد «فزره و انت حزین». (۴)

تلاوت قرآن نیز باید با حزن و اندوه باشد «فاقرۆه بحزن».

۴ قرآن مایه شفا است؛ (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ). (اسراء/ ۸۲)

همچون تربت امام حسین علیه السلام  «الشّفاء فى تربته». (۵)

۵ـ قرآن کتاب عزیز است؛ (إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ). (فصلت/ ۴۱)  امام حسین علیه السلام نیز داراى عزت است «هیهات منّا الذّلّه». (۶)

سوره ‏ى مبارکه ‏ى فجر را در نمازهاى واجب و مستحب بخوانید. زیرا این سوره ى مبارکه در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصى علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضى و او از خداوند راضى بود و یکى از مصادیق بارز این آیه‏ ى شریفه امام حسین علیه السلام است

۶ـ هر دو مایه هدایت بشریت است؛ (هُدىً للنّاس) (بقره/ ۱۸۵) ، (هدىً للمتّقین) (بقره۲)، «انّ الحسین مصباح الهدى و سفینه النّجاه».

۷ـ هر دو نور حق هستند: «کتاباً نوراً لا تطفû. «کنت نوراً لا تطفû.

۸ـ هر دو شفاعت مى‏کنند «اذا التبست علیکم الفتن فعلیکم بالقرآن فإنّه شافع مشفّع». (۷)  «اللّهمّ ارزقنا شفاعه الحسین».

۹ـ در روایت است که قرآن سید الکلام است. امام حسین علیه السلام سید الشهدا است.

۱۰ـ قرآن به عظمت توصیف شده است (و القرآن العظیم) (حجر/ ۸۷) آن حضرت نیز داراى عظمت است «عظیم السوابق».

۱۱ـ قرآن پرچم نجات است «علم النّجاه». امام حسین علیه السلام نیز پرچم نجات است «انّه رأیه الهدى».

۱۲ـ هیچکدام از بین نمى‏روند و براى همیشه باقى خواهند ماند. «لَم یَجعَلهُ لِزمانٍ دونَ زَمانٍ و لا لِناسٍ دون ناسٍ فهوَ فى کلّ زمانٍ جدید». (۸)

درباره امام حسین علیه السلام نیز مى‏خوانیم: «لا یَدرُس اثره و لا یَعفو رَسمُه». (۹)

۱۳ـ هر دو به برکت توصیف شده‏اند (کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ) (ص/ ۲۹) ، «اللّهمّ بارک لى فى قتله».

۱۴ـ هر دو منزّه از انحراف و اعوجاج هستند (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجا) (کهف/ ۱) «لم تمل من حق الى باطل».

۱۵ـ هر دو به کرامت توصیف شده‏اند (انّه لقرآن کریم) (واقعه/ ۷۷)  «و کریم الخلائق».

۱۶ـ هر دو بیّنه و دلیل آشکار هستند (فَقَدْ جَاءَکُم بَیِّنَهٌ مِن رَبِّکُمْ). (انعام/ ۱۵۷)،  «اشهد انّک على بیّنه من ربّک».

۱۷ـ تلاوت قرآن باید با تأنّى و آرامش باشد (وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا)» (مزمل/ ۴)، زیارت امام حسین علیه السلام را با گام‏هاى آهسته باید انجام داد «و امش بمشى العبد الذّلیل».

پی نوشت:

۱) نفس الهموم/ ص ۴۵٫

۲) برهان/ ج ۴/ ص ۴۶۱؛ بحار/ ج ۲۴/ ص ۹۳٫

۳) مستدرک ج ۴/ ص۲۶۸٫

۴) کافى ج۴/ص ۵۸۷٫

۵) وسائل الشیعه ۱۴/ ۴۲۳٫

۶) لهوف، ۹۷٫

۷) کافى ۲/ ۵۹۸٫

۸) بحارالانوار ج ۲/ ص۲۸۰٫

۹) بحارالانوار ج۲۸/ ص۵۵٫

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

۱-      کتاب: هزار و یک نکته از قرآن کریم ج۱ ـ اکبر دهقان.

۲-      کتاب: امام حسین علیه السلام وارث پیامبران ـ اکبر دهقان.

۳-      تفسیر برهان/ ج ۴٫

۴-      بحارالانوار/ ج ۲۴٫

۵-      نفس المهموم.

۶-      مستدرک ج ۴٫

***

از او دوا گرفت مسیحا… هوالشفا

از لحظه نخست، خداداد عاشقم

از ساعتی که روح به من داد عاشقم

خورشید… در حرارت عشق تو آتشم

گرم توام به شدت مرداد، عاشقم

با تیشه تیشه اشک شدم بیستون شکن

“شیرین” ببین به شیوه “فرهاد” عاشقم

از داستان صبح ازل در تحیرم

تا اینکه چشم تو به من افتاد… عاشقم

شیرین شهد لعل لب تو عسل ترین

یوسف ترین عزیزی و ضرب المثل ترین

از آن زمان که شورزن این علم شده

با کیمیای عشق دلم هم قسم شده

آوردنم به قصر تو با چهره ای سیاه

آری سگی به حرمت تو محترم شده

از بس که محض تشنگی ات گریه کرده ایم

مظلومی قیام تو “بار دلم” شده

نوح نجات، “تشنه لبیک ها” ببین

از شدت علاقه دلم هم حرم شده

آقایی و به عشق قسم دوست دارمت

ای زندگی من چه کنم دوست دارمت

من که شما ندیده مرید شما شدم

سرمست از فرات همان ابتدا شدم

از لطف رزق پاک و همین گریه بر تو بود

اینکه علی شناس شدم، باخدا شدم

پرچم بدوش در تب ایام کودکی

از پابرهنه های همین دسته ها شدم

نوزاد بودم و لحظات نخست بود

تا آشنا به تربت کرببلا شدم

در زیر قبه حرم عرش حائرت

فرموده اند اینکه “خدا هست… زائرت”

ما را خودش نوشته مسلمان منبرش

حر و زهیرهای حواشی دفترش

ما را خودش نوشته به چشم محبتش

همراه جبرئیل، پریشان کبوترش

شور حسین عاقبت خیر میدهد…

چون بی نتیجه نیست دعاهای مادرش

دنیا به قد هیبت نامش کفن نداشت

شاهی که بود زینت دوش پیمبرش

او عین عشق هست و پر از شور عین، ما

پیر “حسین منی انا من حسین” ما

از او دوا گرفت مسیحا… هوالشفا

یعنی حسین روح تسلا… هوالشفا

با نوح بود… همدم یوسف… کنار هود

جبریل هم که گفت به موسی… هوالشفا

ای قوم خسته جان خداجو… هوالطبیب

ای تشنگان جام مداوا… هوالشفا

بال و پرت شکسته؟ امیدت کجاست پس؟

فطرس قسم به حضرت  زهرا… هوالشفا

آری رواست هر چه دعا در جوار او

حتی شفاست خوردن خاک مزار او

او عهد کرده است چنان مست جان دهد

تا عرش و فرش و لوح و قلم را تکان دهد

با او و یا مقابل او؟ پاسخی است سخت

هر کس به اختیار خودش امتحان دهد!

او هر چه داشت داد برای نجات ما

تا عشق را به مردم دنیا نشان دهد

یا شاعرانه وصف کنم که برای خود

آمد به ما جلالت دیوانگان دهد

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مهدی عبدالکریمی

***

راز ماندگاری قیام حسینی

چه راز و سرّی در این قضیه وجود دارد که انسانها را همانند آهن ریایی ناخودآگاه بسوی خود می کشد تا دوباره برای مصیبت های حضرت و یارانش و خاندانش به عزا و ماتم بنشیند و به سر و سینه بزنند.


عن جعفر بن محمد علیهما السلام قال: نظرَ النبی الی الحسین بن علی و هو مُقبِل فاجلسه فی حجره و قال: إنّ لقتل الحسین حرارهً فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا. (۱)

امام صادق علیه السلام فرمود: نبی اکرم به حسین علیه السلام نگاهی کرد در حالی که در مقابلش بود؛ پس او را روی دامن نشاند و فرمود: همانا بر اثر کشته شدن حسین گرمایی در دل های مؤمنان ایجاد می شود که هرگز خاموش نخواهد شد.

وقتی محرم فرا می رسد و حتی قبل از شروع آن یک شور وصف ناپذیری در بین عاشقان آقا اباعبدالله ایجاد می شود. و این شور سال به سال بیشتر می شود. چه راز و سرّی در این قضیه وجود دارد که انسانها را همانند آهن ریایی ناخودآگاه بسوی خود می کشد تا دوباره برای مصیبت های حضرت و یارانش و خاندانش به عزا و ماتم بنشیند و به سر و سینه بزنند. یک وقت بحث از این است که چه ویژگی هایی در قیام حسینی بود که جلب توجه می کند و باعث ترغیب و تشویق انسانهای آزاده می شود تا برای عاشورا عزاداری کنند. یعنی اول در واقعه کربلا تأمل کافی می شود  و بعد به این نتیجه می رسند که باید برای چنین مصیبتی گریست. اما یک وقت بحث این است که چگونه است که انسان ها بی اختیار جذب مجالس عزاداری شهدای کربلا شده اند؟ بزرگان می فرمایند: هر عملی در عالم یک عکس العملی دارد. اما متناسب با آن عمل، یعنی اگر عمل انسان عمل بزرگی باشد چه خوب و چه بد به نسبت، عکس العملش هم شدیدتر خواهد بود. در این صورت اثر چنین عملی دوام بیشتری دارد. در ثانی هر عملی یک کمیت دارد و یک کیفیت و هر دوی اینها نیز در دوام اثر و ماندگاری عمل نقش دارد.

خداوند متعال نیز اگر بنده ای برای او و در راه او قدمی بر دارد در قبال عمل الهی بنده محبت وی را در دل ها قرار می دهد؛ همانگونه که محبت حسین بن علی را در درون جان ها به ودیعه نهاده است

نقش کیفیت عمل در ماندگاری آن

الف.کیفیت عمل از جهت نیت: از طرفی کیفیت عمل در خلوص آن عمل برای خداست و آن در نیت انسان تجلی می یابد. بنابراین از جهتی ارزش هر عمل به نیت آن است. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می فرماید: الاخلاص خیر العمل.. بهترین کارها خلوص‏ نیت‏ است.(۲)

در همین راستاست کلام پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله: «الاعمال بالنّیّات، و لکلّ امرء ما نوى. (۳)

 همانا عمل ها بنیّت هاست یعنى اصل در عمل نیّت است و ثواب و عقاب بر آن مترتّب مى‏شود. (۴)

ب.کیفیت عمل از جهت سختی عمل: از طرف دیگر مشکل تر بودن عمل نیز در ماندگاری آن نقش دارد همانطور که ثوابش بیشتر است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: الثّواب بالمشقّه.(۵)

پاداش باندازه مشقّت است، پس هر عملى که مشقّت آن بیشتر باشد ثواب آن نیز بیشتر خواهد بود چنانکه در احادیث دیگر نیز وارد شده(حدیث نبوی) که «أفضل الاعمال أحمزها» (۶)  یعنى أفضل و افزونتر اعمال دشوارترین آنهاست. (۷)

چگونگی جریان محبت حسین علیه السلام در قلب ها

گاهی شخصی یک انسان را به راه راست متوجه می کند، امر به معروف می کند، اما شخص دیگری قصد اصلاح تمامی انسان ها را دارد و می خواهد همه را متوجه به خدا کند؛ مسلما این دو با هم فرق دارند.

امام حسین صلوات الله علیه در نامه ای که به برادر خود تصریح کردند که هدف شان اصلاح جامعه اسلامی است نه فقط شخص حاکم ظالم زمان. إنما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّه جدی. (۸)

پس باید دانست انسان ها هر عملی که در زندگی انجام می دهند چه خوب و چه بد، اثری دارد و  اثرش دیگر دست انسان نیست بلکه عمل در اختیار انسان است. به عنوان مثال: انسان ها تا به هم محبت نکرده باشند عکس العملی محبت آمیز، توقعی بی جاست؛ اما در مقابل اگر محبتی در بین باشد شخص محبت دیده ناخودآگاه واکنشی مثبت نشان می دهد. خداوند متعال نیز اگر بنده ای برای او و در راه او قدمی بر دارد در قبال عمل الهی بنده محبت وی را در دل ها قرار می دهد؛ همانگونه که محبت حسین بن علی را در درون جانها به ودیعه نهاده است. این است که خداوند می فرماید: إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (۹) مسلّماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دل ها قرار مى‏دهد. این اثری است که خداوند نه عنوان یک سنت الهی در عالم قرار داده است. که در سنت خدا تغییر و تبدیلی نیست.

سیدالشهداء علیه السلام با حرکتش بسوی کربلا از ماه رجب تا کربلا که حدود شش ماه بطول انجامید؛ و در پایان فدا کردن بهترین یاران و خویشان خویش در روز عاشورا و همچنین راضی بودن به آوارگی زنان و کودکان خود بی تردید عملی ماندگار در تاریخ بجای گذاشت. عملی که از حیث کمیت و کیفیت بی نظیر است؛ به ویژه جهت کیفیت عمل که در نهایت خلوص و تحت شدیدترین وضعیت بوده است. پس چون عمل حضرت عظیم بود و مصیبتش اعظم اینچنین ماندگار شد

فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ‏ اللَّهِ‏ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ‏ اللَّهِ‏ تَحْویلاً (۱۰) هرگز براى سنّت خدا تبدیل نخواهى یافت، و هرگز براى سنّت الهى تغییرى نمى‏یابى!

نتیجه نهایی اینکه سیدالشهداء علیه السلام با حرکتش بسوی کربلا از ماه رجب تا کربلا که حدود شش ماه بطول انجامید؛ و در پایان فدا کردن بهترین یاران و خویشان خویش در روز عاشورا و همچنین راضی بودن به آوارگی زنان و کودکان خود بی تردید عملی ماندگار در تاریخ بجای گذاشت. عملی که از حیث کمیت و کیفیت بی نظیر است؛ به ویژه جهت کیفیت عمل که در نهایت خلوص و تحت شدیدترین وضعیت بوده است. پس چون عمل حضرت عظیم بود و مصیبتش اعظم اینچنین ماندگار شد.

 مُصیبتاً ما أعظمَها و أعظم رزیّتها فی الإسلام و فی جمیع السموات و الارض. (۱۱)

این است که با آمدن محرم الحرام بی اختیار انسانها به تکاپو می افتند؛ مساجد و حسینیه ها و زینبیه ها سیاه پوش می شود. و این مجالس ذکر مصائب امام حسین هر سال باشکوه تر از سال قبل برگزار می گردد. زیرا این خواست الهی است و کسی را در برابر خواست او مجالی نیست.

پی نوشت ها:

۱٫مستدرک الوسائل،محدث نوری،ج۱۰،ص۳۱۸،مؤسسه آل بیت قم،چاپ ۱۴۰۸ ه.ق

۲٫ گنج حکمت یا احادیث منظوم ،ص : ۲۹۶

۳٫ بحار الأنوار ،ج‏۶۷،ص ۲۱۲

۴٫ شهاب الأخبار با ترجمه   ص۷ ، قاضى قضاعى،‏ناشر: مزکز انتشارات علمى و فرهنگى‏ تهران‏ ۱۳۶۱ ش‏

۵٫ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۰۰ عبد الواحد تمیمى آمدى‏،ناشر: دفتر تبلیغات‏ قم‏ چاپ: اول‏ ۱۳۶۶ ش‏

۶٫ بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۶۷، ص: ۱۹۱

 ۷٫ شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم ج‏۱ ص ۲۲

۸٫ بحار،ج۴۴،ص۳۲۹

۹٫ سوره مریم، آیه ۹۶

۱۰٫ سوره فاطر،آیه۴۳

۱۱٫ مصباح المتهجد،شیخ طوسی،ص۷۴۴

سید روح الله علوی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

***

امام حسین علیه السلام، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت

«آرزوى قلبى‏ام از زمان طلبگى، نوشتن کتابى درباره شخصیت امام حسین علیه السلام بود». (استاد علامه محمد تقی جعفرى (ره) )

به نظر مى‏رسد، تعداد کتبى که تنها شیعیان درباره واقعه عظیم کربلا و شخصیت‏هاى حاضر در آن نوشته‏اند، بیش از همه کتبى باشد که درباره هر یک از حوادث دیگر، نوشته شده است. با اینکه هر سال بر شمارگان این قبیل آثار، افزوده مى‏شود، اما متأسفانه، اغلب این آثار، فاقد ژرف نگرى‏هاى لازم براى درک ابعاد انسانى عمیق این واقعه بزرگ است. شاید یک دلیل آن، تعهدى است که نویسندگان این کتاب‏ها در خود احساس مى‏کنند تا به هر شکل ممکن، فقط روایت خود را از این حادثه بیان کنند. از این روست که اغلب این آثار، تنها روایت‏گر ماجراى چند ماه منتهى به حادثه، و به ویژه چند روز آخر، با ذکر حداکثر جزئیات ممکن است.

استاد علامه محمد تقی جعفرى (ره): آرزوى قلبى‏ام از زمان طلبگى، نوشتن کتابى درباره شخصیت امام حسین علیه السلام بود

کتاب «امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» ماحصل چنین تعهد والایى است، با این تفاوت که نویسنده آن، فیلسوف انسان بود، و از توانایى‏هاى کافى براى تعمق و غور در لایه‏هاى زیرین این حادثه برخوردار بود. براى او، حادثه کربلا، با تمام عظمت و دردناکى‏اش، تنها وجه پیداى قضیه بود، که از وجه عظیم و ناپیداى خود خبر مى‏داد.

امام حسین

چنین مقدر شد که علامه جعفرى به آسمان بپیوندد، و این کتاب نیز مثل برخى آثار ارزشمند ناتمامش، ناتمام بماند، اگرچه وجوه گوناگون شخصیت این شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، هرگز تمامى ندارد.

با درگذشت این دیده‏بان جان عظیم انسانى، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفرى، براى تکمیل کتاب حاضر، مجموعه سخنرانى‏هاى آن عزیز از دست رفته را که در دهه‏هاى محرم و با موضوع قیام خونین نینوا، در سال‏هاى متوالى ایراد شده بود، استخراج و پیاده کرد، و با صرف مدتى طولانى، تدوین و تنظیم آن انجام گرفت. از این رو، کتاب حاضر دو بخش کلى دارد؛

بخش نخست، دست نوشته‏هاى استاد، و بخش دوم، شامل سخنرانى‏هاى ایام محرم است که با دقتى قابل ستایش، استخراج و پیاده شده است.

دانلود کتاب

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

***

شرافت تربت امام حسین (علیه السلام)

فرق است بین مسجود له و مسجود علیه، شیعه امامیه که بر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده می‌کند آن را مسجود له قرار نمی‌دهد، بلکه آن را مسجود علیه قرار می‌دهد، یعنی شیعه برای تربت امام حسین (علیه السلام) سجده نمی‌کند، بلکه بر روی تربت امام حسین (علیه السلام) اما برای خداوند متعال سجده می‌نماید. و بین این دو فرق آشکار است.


سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام)

سه چیز باعث می‌شود نماز قبول شود؛ «حضور قلب». اگر کسی سر نماز حواسش پرت است، «نافله» بخواند. اگر هم حواسش پرت است، هم حال نافله ندارد، حداقل بر «مُهر کربلا» سجده کند. این مُهر کربلا یعنی چه؟

یعنی هفده رکعت نماز، هر رکعتی دو تا سجده، سی و چهار تا، سی و چهار بار بلندترین نقطه‌ی بدن را روی خاکی بمال که زیر سم اسب رفت، زیر بار زور نرفت. محاصره‌ی اقتصادی او را از پا نیانداخت. محاصره‌ی نظامی او را از پا درنیاورد.

کربلا ثابت کرد زن چقدر زور دارد. اخیراً در دانشگاه‌های مدیریت یک بحثی دارند به نام مدیریت بحران. مدیریت بحران یعنی یک جایی اگر بحرانی پیش آمد مثل بم، زلزله شد عزیزانی از دست رفتند، آنجا استاندارش نمی‌داند چه کند. فرماندارش نمی‌داند چه کند. این مدیریت بحران است. زینب کبری فوق پروفسور مدیریت بحران است. عصر عاشورا این زن چگونه مدیریت کرد؟ چطور مدیریت کرد؟ غیر از برادرش امام حسین و اباالفضل دو تا از جوان‌های خودش هم شهید شد. هجده تا از بنی هاشم که فامیل زینب هستند. آخر یک زن، دو تا از برادرهایش، دو تا پسرهایش، چهارتا، از هجده تا کم شوند، ۱۴ تا. یعنی چهارده تا از بنی هاشم، دو تا برادر و دو تا پسر. هجده تا داغ ببیند، و حتی از نماز شبش هم نمی‌گذرد. بلند شد بخواند دیگر زانویش جان نداشت، نشسته خواند. خیلی مهم است. یک زن به یزید بیاید بگوید: “انی لاستصغرک ” خیلی پستی!

ما حلقه‌ی طلایمان گم شود قاطی می‌کنیم. یک چیزی در زندگی‌مان جا به جا شود، نمی‌توانیم تحمل کنیم .

می‌خواهم به دنیا بگویم، محاصره‌ی اقتصادی هم شدید، زیر بار نروید. محاصره‌ی نظامی هم شدید، زیر بار نروید. می‌خواهم ثابت کنم زن می‌تواند در سخت‌ترین شرایط مدیریت بحران را به عهده بگیرد. مدیریت بحران. این خیلی مهم است.

در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری به عبدهِ لَیْلاً مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ اًِّلیَ المَسْجِدِ الأَ قْصی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ» ؛ «پاک و منزه است کسی که بنده‌اش را شبی از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت بخشیده‌ایم، سیر داد

برتری برخی زمین‌ها از دیدگاه قرآن

از مجموع آیات استفاده می‌شود که برخی از زمین‌ها مبارک بوده، بر سایر زمین‌ها برتری خاصّی دارند.

خداوند متعال می‌فرماید: «اًِّنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی به بکََّْ مُبارَکاً وَهُدیً لِلْعالَمِینَ» ؛ «نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردمان نهاده شد، خانه‌ای است که در مکه [بنا شده] است که مبارک و راهنمای جهانیان می‌باشد.»

و نیز می‌فرماید: «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبارَکاً وَأَنْتَ خَیْرُ المُنْزِلِینَ» ؛ «و بگو پروردگارا مرا به منزلی مبارک فرود آور و تو بهترین میزبانانی.»

در آیه‌ای آمده است: «وَنَجَّیْناهُ وَلُوطاً اًِّلی الأَرضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِینَ» ؛«و او و لوط را به سرزمین [شام] که آن را برای همه جهانیان پربرکت ساختیم نجات دادیم.»

درباره حضرت موسی (علیه السلام) می‌فرماید: «اًِّذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُوَیً» ؛ «چون پروردگارش او را در وادی مقدس طوی ندا داد.»

هم چنین در خطاب به او می‌فرماید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ اًِّنَّکَ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُویً» ؛«کفش‌هایت را از پا بیرون کن [بدان که] تو در وادی مقدس طوی هستی.»

درباره قصه سلیمان (علیه السلام) آمده است: «وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفًَْ تَجْرِی بِأَمْرِهِ اًِّلی الأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها» ؛ «و برای سلیمان باد تندرو را [تسخیر کردیم] که به فرمان او به سرزمینی که برکتش بخشیده بودیم روان می‌شد.»

در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری به عبدهِ لَیْلاً مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ اًِّلیَ المَسْجِدِ الأَ قْصی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ» ؛ «پاک و منزه است کسی که بنده‌اش را شبی از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت بخشیده‌ایم، سیر داد.»

برتری برخی از زمین‌ها از دیدگاه روایات

از دیدگاه روایات اهل سنت و شیعه استفاده می‌شود که قطعه‌های زمین همانند ساکنان آن، متّصف به صفت شقاوت و سعادت‌اند:

۱ – بخاری به سندش از عبداالله بن عمر نقل می‌کند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هنگامی که از سرزمین «ثمود» می‌گذشت، فرمود: داخل نشوید در سرزمین‌هایی که صاحبان آنها به خود ظلم نمودند، تا شما نیز همانند آنان به مصیبت مبتلا نگردید، مگر در حالی که گریانید. آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سر مبارکش را پوشانید و به سرعت از آن وادی گذر نمود.

۲ – همو نقل می‌کند: علی (علیه السلام) کراهت داشت در سرزمین فرو رفته «بابل» نماز بخواند.

۳ – حلبی در سیره خود نقل می‌کند: اجماع امّت بر آن است که این مکان (مدینه) که اعضای شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) را در بر گرفته، بهترین قسمت‌های روی زمین است و حتّی از کعبه برتر می‌باشد. برخی دیگر گویند: افضل قسمت‌های روی زمین است، و حتّی از عرش الهی برتر است.

۴ – سمهودی شافعی در بحث علل برتری سرزمین مدینه بر سرزمین‌های دیگر می‌گوید: جهت دوم آن که: این سرزمین مشتمل بر قطعه زمینی است که به اجماع امت بر سایر قطعه‌ها برتری دارد و آن همان قطعه‌ای است که بدن شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) را در برگرفته است.

۵ – هم چنین این مطلّب را که مردم بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می‌آمدند و به جهت تبّرک از خاک قبر آن حضرت بر می‌داشتند و با خود می‌بردند. عایشه به جهت آن که بدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) نمایان نگردد، دستود داد دیواری به دور قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) کشیده شود.

پس امام حسین (علیه السلام) پاره تن پیامبر (صلی الله علیه وآله) است و اگر پیامبر (صلی الله علیه وآله) احترامی دارد که به تبع آن، خاک قبرش هم متبرّک است، امام حسین (علیه السلام) نیز چنین است

شرافت تربت امام حسین (علیه السلام)

تربت امام حسین (علیه السلام) از جمله تربت‌هایی است که خداوند متعال آن را به جهاتی مبارک گردانیده است، زیرا آن تربت قطعه زمینی است که جسد پاک و طیّب و طاهر سیدالشهدا (علیه السلام) را در بر دارد.

علامه امینی؛ در سرّ سجود به تربت کربلا می‌فرماید: «این امر بر دو اصل اساسی استوار است:

الف – آن که شیعه امامیه در صدد آن است که برای خود تربت و مهری پاک به همراه داشته باشد تا بر آن سجده نماید.

ب – برخی از بقاع بر بعضی دیگر برتری دارد، لذا آثار و برکاتی بر آن مترتب است؛ به همین دلیل کعبه و حرم حکم خاصی به خود گرفته است. از جمله سرزمین‌هایی که بر سایر بقاع برتری پیدا کرده و دارای آثار و برکاتی خاص است محلی است که بدن شریف سیدالشهدا (علیه السلام) را در خود جای داده است. همان بقعه‌ای که امام علی (علیه السلام) قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام) قبضه‌ای از خاک آن را برداشت و استشمام کرد و چنان گریست که زمین از اشک‌های حضرتش مرطوب گشت.

سپس فرمود: «از این سرزمین هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت می‌گردند».

آیا سجده بر چنین تربتی مطلوبیّت و قداست ندارد و سبب تقرّب به خداوند متعال نمی‌گردد؟ آیا سزاوار نیست که انسان بر تربتی سجده کند که در آن نشانه‌های توحید و عشق بازی در راه معبود است؟ تربتی که در صورت توجه خاص به حقیقت آن، حالت رقّت قلب در انسان ایجاد شده و انسان را به سوی خداوند نزدیک می‌کند…».

قبر حسین (علیه السلام) همانند قبر رسول‌االله(صلی الله علیه وآله)

در ابتدای بحث به شرف و فضیلت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) و قطعه زمینی که حضرت را در خود گرفته اشاره نمودیم، حال این نکته را یادآور می‌شویم که: قبر امام حسین (علیه السلام) همانند قبر رسول (صلی الله علیه وآله) است زیرا امام حسین (علیه السلام) پاره تن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «حسین منّی و أنا من حسین» ؛ «حسین از من و من از حسینم.»

امّ الفضل در عالم رؤیا دید که قطعه‌ای از پیکر مطهّر پیامبر (صلی الله علیه وآله) جدا شد و در دامانش قرار گرفت. هنگامی که در مورد این خواب از پیامبر (صلی الله علیه وآله) سؤال نمود، حضرت آن را به ولادت امام حسین (علیه السلام) و تربیتش در دامان ام الفضل تعبیر کرد… .

هم چنین این مطلّب را که مردم بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می‌آمدند و به جهت تبّرک از خاک قبر آن حضرت بر می‌داشتند و با خود می‌بردند. عایشه به جهت آن که بدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) نمایان نگردد، دستود داد دیواری به دور قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) کشیده شود

پس امام حسین (علیه السلام) پاره تن پیامبر (صلی الله علیه وآله) است و اگر پیامبر (صلی الله علیه وآله) احترامی دارد که به تبع آن، خاک قبرش هم متبرّک است، امام حسین (علیه السلام) نیز چنین است.

فضیلت تربت امام حسین (علیه السلام)

۱ – احمد بن حنبل از عامر شاطبی نقل می‌کند: در سفری همراه علی بن ابی طالب (علیه السلام) بودم. حضرت هنگامی که در مسیر خود به صفین به نینوا رسید، صدا داد: ای ابا عبداالله! در کنار شطّ فرات صبر کن. عامر شاطبی می‌گوید: عرض کردم: برای چه؟ فرمود: روزی بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) وارد شدم، در حالی که گریان بود؛ عرض کردم: ای نبی خدا! آیا کسی شما را غضبناک کرده؟ چه شده است که گریانید؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: خیر بلکه الاَّن جبرئیل از نزد من خارج شد و خبر داد که حسین (علیه السلام) در کنار شطّ فرات به شهادت می‌رسد. جبرئیل گفت: آیا می‌خواهی که تربت او را استشمام نمایی؟ عرض کردم: آری. آن گاه قبضه‌ای از خاک تربت امام حسین (علیه السلام) را به من داد که در این هنگام طاقت نیاوردم و گریستم.

۲ – امّ سلمه می‌گوید: روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مضطرب از خواب بیدار شد، دوباره خوابید و بار دیگر همین حالت به وی دست داد، بار سوم نیز این عمل تکرار شد، در این مرتبه دیدم که در دستان مبارکش تربتی سرخ بود که آن را می‌بوسید و اشک می‌ریخت. عرض کردم: ای رسول خدا! این تربت چیست؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین (علیه السلام) در سرزمین عراق به شهادت می‌رسد. به جبرئیل گفتم: تربتی که حسین (علیه السلام) در آن به شهادت می‌رسد به من بنما، جبرئیل از آن تربت آورده و به من داد.

دانستن این نکته ضروری است که فرق است بین مسجود له و مسجود علیه، شیعه امامیه که بر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده می‌کند آن را مسجود له قرار نمی‌دهد، بلکه آن را مسجود علیه قرار می‌دهد، یعنی شیعه برای تربت امام حسین (علیه السلام) سجده نمی‌کند، بلکه بر روی تربت امام حسین (علیه السلام) اما برای خداوند متعال سجده می‌نماید. و بین این دو فرق آشکار است.

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


منابع :

درگاه پاسخگویی به مسائل دینی

بیانات حجت الاسلام قرائتی

***

محبت موجودات به امام حسین علیه السلام‏

بلند مرتبه شاهى ز صدر زین افتاد                    اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

همه ما فقط به لطف پروردگار- هیچ عامل دیگرى را نمى‏شود پیدا کرد- قلبمان از عشق به أبى عبدالله علیه السلام موج مى‏زند، برادران، بزرگان و عالمان محترم اهل تسنن نقل مى‏کنند که پیغمبر صلى الله علیه و آله به عایشه فرمود:

«انّ للحسین فى قلوب المؤمنین محبّهً مکنونهً» (۱) ؛ اى عایشه! هر مؤمنى که آفریده مى‏شود خداوند متعال محبّت حسین مرا در گِل او خمیر مى‏کند. همه مى‏دانیم که وجود مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام چهره عظیمى در میان تمام موجودات عالم هستى دارد، همه مى‏دانیم انبیا به ایشان متوسل شدند، همه مى‏دانیم پیغمبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به ایشان متوسل شدند، وقتى که باران نمى‏بارید و خشکسالى بود، امیرالمؤمنین علیه السلام به ایشان مى‏فرمود: (۲) دعا کن، نمى‏گفت برو نماز باران بخوان، چون مى‏دانست راه بین حسین و خدا میانبر است.

زینب کبرى علیهاالسلام مى‏فرماید: سى و هفت سالى که برادرم در عصر پدرم امیرالمؤمنین بود یکبار پدرم او را به یا حسین صدا نزد، هر وقت مى‏خواست او صدا کند، امیرالمؤمنین علیه السلام تمام قد از جا بلند مى‏شد، یک حالت ادب به خود مى‏گرفت و آرام مى‏گفت: «الىّ یا ابا عبدالله» نام او را نمى‏گفت.

بارک الله به مقبل اصفهانى‏ (۲) که قبرش در کاشان است. مى‏گوید:

بلند مرتبه شاهى ز صدر زین افتاد                    اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد (۳)

مقبل! هیچ اشتباهى نکردى، اگر در این جلسه بودید ما با قرآن و روایت ثابت مى‏کردیم که هیچ اشتباهى نکردید، بسیار درست گفتید.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: پروردگار هر شب جمعه هفتاد بار حسین را زیارت مى‏کند. البته من نمى‏دانم زیارت خدا چگونه است؟ یعنى جلوه به قلب ایشان مى‏کند، همان چیزى که حضرت موسى علیه السلام در کوه طور خواست

مقام و عظمت امام حسین علیه السلام‏

این وجود مبارک که از رحمت، علم، لطف و از فیوضات خدا پر است، این وجود مبارک که پیغمبر صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: آقاى تمام اولین و آخرین شهیدان مى‏باشند، آقاى همه شهیدان، شهداى کربلا هستند و آقاى شهداى کربلا حسین من است؛ یعنى شهیدى به آقایى أبى عبدالله در عالم نیست. همه مى‏دانیم کتاب با عظمت «کامل الزیارات» که بعضى از مراجع تقلید وقتى مى‏خواهند یک روایت از آن کتاب نقل کنند مى‏گویند ما سند و راوى نقل کننده را نمى‏خواهیم، همین که در این کتاب این روایت آمده ما به آن فتوا مى‏دهیم، در این کتاب امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: پروردگار هر شب جمعه هفتاد بار حسین را زیارت مى‏کند. البته من نمى‏دانم زیارت خدا چگونه است؟ یعنى جلوه به قلب ایشان مى‏کند، همان چیزى که حضرت موسى علیه السلام در کوه طور خواست.

چو تیر غمزه بندد سوى من ابرو کمان من‏                           غبار نیستى برخیزد از نام و نشان من‏

تواضع امام حسین علیه السلام‏ (۴)

این انسان سوار بر یک قاطر است، از یک محلى در مدینه رد مى‏شود، چهار پنج کارگر، نماز ظهر خود را خوانده و روى خاک‏هاى کوچه نشسته و یک پارچه پهن کرده بودند و یک مقدار نان خشک ریخته بودند و مى‏خواهند غذا بخورند. چشم یکى از آنها به أبى عبدالله علیه السلام افتاد، گفت: صبر کنید من بروم اگر امام حسین علیه السلام ناهار نخورده، او را دعوت کنم بیاید با ما ناهار بخورد.

تا این را گفت، بقیه کارگرها گفتند، عقلت کم است، آسمان و زمین غلام حلقه به گوش حسین علیه السلام است، از او دعوت کنیم با ما ناهار بخورد؟! و روى خاک‏ها بنشیند، گفت: رفقا شما حسین را نمى‏شناسید. بلند شد دوید و جلوى مرکب آمد، گفت: حسین جان غذا خورده‏اید؟ فرمود: نه.

زینب کبرى علیها السلام مى‏فرماید: سى و هفت سالى که برادرم در عصر پدرم امیرالمؤمنین بود یکبار پدرم او را به یا حسین صدا نزد، هر وقت مى‏خواست او صدا کند، امیرالمؤمنین علیه السلام تمام قد از جا بلند مى‏شد، یک حالت ادب به خود مى‏گرفت و آرام مى‏گفت: «الىّ یا ابا عبدالله» نام او را نمى‏گفت

اولیاى خدا همیشه راست مى‏گویند به خدا، خانواده، به مردم و خود راست مى‏گویند، گفت: میل به غذا دارى، فرمود: بله، گفت: مى‏آیید با ما ناهار بخورید، فرمود: بله، از قاطر پیاده شدند، روى خاک نشستند، غذاى آنها که تمام شد، فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، حالا من اگر شما را دعوت کنم اجابت مى‏کنید. گفتند: یابن رسول الله، با کمال میل اطاعت مى‏کنیم،

بدین مژده گر دیده خواهى رواست‏       کاین مژده آسایش جان ماست‏ (۵)

 فرمود: فردا همه شما خانه ما دعوت هستید، یک غذاى خوبى پخت، بعد به قنبر فرمود: پول و لباس، به این بزرگواران بده، اینها میهمانان من هستند.

تاثیر تواضع بر جامعه‏

تواضع مهر، عبادت و رفاقت مى‏آورد. نیرو اضافه مى‏کند، اگر هفتاد میلیون‏ اهل یک مملکت متواضع باشند، چه در جهت خدا و خلق، آن مملکت هیچ مشکلى نخواهد داشت. تمام مشکلات یک مملکت به خاطر سرپیچى‏ها، طغیان، بى‏مهرى‏ها و در نهایت تکبّرها است. اگر همه تسلیم قانون خدا و کشور شوند، هیچ مشکلى نخواهیم داشت. دادگسترى‏ها به خاطر نداشتن ارباب رجوع بیکار مى‏شوند.

از دولت بار مهمى کم مى‏شود. تمام کلانترى‏ها بیکار مى‏شوند، صبح همه دو صفحه رساله و یک قرائت قرآن مى‏خوانند و کار آنها تمام مى‏شود.

پی نوشت ها:

 (۱)- الحق المبین فی معرفه المعصومین علیهم السلام، الشیخ علی الکورانی العاملی: ۵۸۸؛ «والإمام الحسین علیه السلام له جاذبیه خاصه فی القلوب بمجرد ذکر اسمه: إن للحسین محبه مکنونه فی قلوب المؤمنین.»

 (۲)- بحار الأنوار: ۴۴/ ۱۸۷، باب ۲۵، حدیث ۲۵؛ «عُیُونُ الْمُعْجِزَاتِ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ جَاءَ أَهْلُ الْکوفَهِ إِلَى عَلِیٍّ علیه السلام-/ فَشَکوْا إِلَیْهِ إِمْسَاک الْمَطَرِ وَ قَالُوا لَهُ اسْتَسْقِ لَنَا-/ فَقَالَ لِلْحُسَیْنِ علیه السلام قُمْ وَ اسْتَسْقِ فَقَامَ-/ وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ-/ وَ قَالَ اللَّهُمَّ مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ وَ مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ-/ أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْنَا مِدْرَاراً وَ اسْقِنَا غَیْثاً مِغْزَاراً-/ وَاسِعاً غَدَقاً مُجَلِّلًا سَحّاً سَفُوحاً-/ فِجَاجاً تُنَفِّسُ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِک-/ وَ تُحْیِی بِهِ الْمَیِّتَ مِنْ بِلَادِک آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ-/ فَمَا فَرَغَ علیه السلام مِنْ دُعَائِهِ حَتَّى غَاثَ اللَّهُ تَعَالَى غَیْثاً بَغْتَهً-/ وَ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ مِنْ بَعْضِ نَوَاحِی الْکوفَهِ-/ فَقَالَ تَرَکتُ الْأَوْدِیَهَ وَ الآْکامَ یَمُوجُ بَعْضُهَا فِی بَعْض.»

(۲)- نامش آقا محمد شیخا معروف به میرزا مقبل مردى با کمال و با وجد و حال بوده و در عصر نادرى از ایران گریخته به هندوستان رفت و در گجرات نزد مؤمن خان ناظم آن دیار مى‏گذرانید و هم در آن سامان در سنه ۱۱۵۷ هجرى قمرى درگذشت طبع خوشى داشته. این شعر از اوست: (۳)- مقبل اصفهانى.

(۴)- وسائل الشیعه: ۲۴/ ۳۰۰، باب ۲۸، حدیث ۳۰۶۰۳؛ «الْعَیَّاشِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ مَسْعَدَهَ قَالَ مَرَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام بِمَسَاکینَ قَدْ بَسَطُوا کسَاءً لَهُمْ فَأَلْقَوْا عَلَیْهِ کسَراً فَقَالُوا هَلُمَّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَنَى (رِجْلَهُ وَ نَزَلَ) ثُمَّ تَلَا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکبِرِینَ ثُمَّ قَالَ قَدْ أَجَبْتُکمْ فَأَجِیبُونِی قَالُوا نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَامُوا مَعَهُ حَتَّى أَتَوْا مَنْزِلَهُ فَقَالَ لِلرَّبَابِ أَخْرِجِی مَا کنْتِ تَدَّخِرِینَ.» بحار الأنوار: ۴۶/ ۵۵، باب ۵، حدیث ۲؛ «الکافى، هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَرَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا عَلَى الْمَجْذُومِینَ-/ وَهُوَ رَاکبٌ حِمَارَهُ وَ هُمْ یَتَغَدَّوْنَ-/ فَدَعَوْهُ إِلَى الْغَدَاءِ فَقَالَ-/ أَمَا إِنِّی لَوْ لَاأَنِّی صَائِمٌ لَفَعَلْتُ-/ فَلَمَّا صَارَ إِلَى مَنْزِلِهِ أَمَرَ بِطَعَامٍ فَصُنِعَ-/ وَ أَمَرَ أَنْ یَتَنَوَّقُوا.»

(۵)- ابوالقاسم فردوسى.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع : سایت عرفان

***

نگاه اهل سنت به حادثه عاشورا

دیدگاه اهل سنت راجع به کربلا و عاشورا چگونه است؟ آیا عید گرفتن در عاشورا ربطی به عید گرفتن بنی‌امیه دارد؟


جهت رعایت عدل و انصاف باید اذعان داشت که دیدگاه‌های اهل سنت یکسان نیست و نمی‌شود حکم واحدی در مورد همه‌ی آنها داد. بالعکس اهل تشیع که به خاطر اجتماع حول یک محور «ولایت و امامت» از دیدگاه واحدی برخوردار هستند.

به عنوان مثال اگر به اهل سنت ایران توجه شود، همگی اهل بیت (علیهم السلام) را دوست داشته و معظم می‌دارند و اگر به اهل سنت ترکیه توجه کنیم، چند دسته هستند. در حالی که برخی از حنفی‌ها [در آنکارا، استانبول و …] تعصبات شدیدی دارند، نام بسیاری از مسلمانان اهل سنت مناطق کرد نشین، حسن یا حسین است. یکی از آنها که نامش حسن بود می‌گفت: ما با روضه‌ امام حسین (علیه السلام) که پدرانمان می‌خوانند بزرگ شدیم و معاویه و یزید را دائم لعن می‌کنیم.

برای شناخت دیدگاه اهل سنت، باید دسته‌بندی‌های متفاوتی در نظر گرفت. به عنوان مثال: کتب و منابع معتبر آنها یک شاخه است و دیدگاه عامه‌ی مردم که معمولاً کتاب نمی‌خوانند به سخن بزرگان خود گوش می‌دهند یک شاخه‌ی دیگر است و سخن بزرگانشان نیز کاملاً متفاوت و اغلب متضاد است. به همین دلیل اهل سنت، از یک مذهب در دو قوم، کاملاً دیدگاه‌های متفاوتی دارند.

الف – منابع معتبر و کتب:

– ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهل سنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل می‌کند و سپس می‌نویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه …» خداوند بکشت کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است. «شذرات الذهب (متوفی ۱۰۸۹) ج ۱ ص ۶۶»

عید گرفتن در روز عاشورا، همان سنّت یزید و یزیدیان است. و البته منظور از عید همان روز جشن و شادی بوده است. چنان چه در زیارت عاشورا تصریح شده است «وَ هذا یوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ – و این روز است که در آن شادمان شدند دودمان زیاد و مروان به خاطر قتل حسین صلوات الله علیه»

– آلوسی،‌ متوفی ۱۲۷۰، یکی از علمای اهل سنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «وهابیت» که نه شیعه است و نه سنّی، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط انگلیس برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عده‌ای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری یزید مدعی شدند او توبه کرده است، می‌نویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعه فلَعنهُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبد اللّه الحسین».

ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف تر از ایمانش است و ابن زیاد و ابن سعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک می ریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۳، ص: ۲۲۸)

– ابن جوزی،‌ که او نیز از علمای معروف و معتبر اهل سنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهل سنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، خلافت غصبی و خلاف‌هایش می‌نویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی می دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو‌سازی زمان امام حسین (علیه السلام) که می‌گفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او بیعت کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش مباح است). ابن جوزی ادامه می‌دهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می فهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاری‌هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان های جاهل.»

ب – عید گرفتن بنی‌امیه و تداوم آن:

اما عید گرفتن در روز عاشورا، همان سنّت یزید و یزیدیان است. و البته منظور از عید همان روز جشن و شادی بوده است. چنان چه در زیارت عاشورا تصریح شده است «وَ هذا یوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ – و این روز است که در آن شادمان شدند دودمان زیاد و مروان به خاطر قتل حسین صلوات الله علیه».

پس از آن دشمنان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) که در لباس اسلام و ادعای مسلمانی حکومت بر مسلمین را بر عهده گرفتند، برای آن که از سویی اذهان عمومی مسلمین در محرم و به ویژه دهه‌ی اول متوجه واقعه‌ی کربلا نگردد و به آن تفکر نکنند و از سوی دیگر مشغول به دنیا و جشن و شادی و سرور باشند، اعلام کردند که ماه‌های هجری از محرم شروع می‌شود [در حالی که از ربیع‌الاول بود] و دهه‌ی اول را نیز به عنوان جشن آغاز سال بدعت گذاشتند.

پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهل سنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کرده‌اند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند.

اما به لحاظ مردم اهل سنت، به چند دسته تقسیم می‌گردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین (علیه السلام) عشق می‌ورزند و معاویه و یزید را لعنت می‌کنند – مردمی که اساساً از موضوع دینی و اعتقادی غافلند و فقط یک سری اعمال خشک و بی‌روح انجام می‌دهند – مردمی که حتی بغض دارند [مثل ناصبی‌ها و وهابیت کنونی].

ابن جوزی ادامه می‌دهد: آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می فهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاری‌هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان های جاهل

نظر اهل سنت درباره لعن یزید

حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجى ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانى با شجاعت به توصیف و تجزیه و تحلیل آن پرداخته است.

شوکانى در کتاب «نیل الاوطار»

شوکانى در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گوید: به تحقیق عده‏اى از اهل‏ علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: «حسین(علیه السلام) نوه پیامبر که خداوند از او راضى باشد. نافرمانى ‏یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت ‏شریعت ‏یزید بن معاویه را هتک ‏کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبى که از شنیدن‏ آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.

تفتازانى در کتاب «شرح العقاید»

تفتازانى در کتاب «شرح العقاید» مى‏نویسد: حقیقت این است که رضایت‏ یزید به قتل حسین(علیه السلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهل‏بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخبارى است که‏ در معنى متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره‏ مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت ‏خدا بر او و یارانش ‏باد، توافقى نداریم.

جاحظ

جاحظ مى ‏گوید: منکراتى که یزید انجام داد، یعنى قتل حسین(علیه السلام) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ‏ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت مى‏کند.

بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسى که از لعن او جلوگیرى‏ کند، نیز ملعون است.

ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه‏»

ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه‏» مى ‏نویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسى که خداوند او را در قرآن لعن کرده است.

آنجا که مى‏ فرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم‏اولئک الذین لعنهم‏الله‏» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟!

شیخ محمد عبده مى‏ گوید: هنگامى که در دنیا حکومت عادلى وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏حکومتى ستمگر است که مى‏خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هرفرد مسلمانى کمک کردن حکومت عدل واجب است و از همین باب است‏انقلاب امام حسین که در برابر حکومت‏یزید که خدا او را خوار کند. ایستاد

عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین‏»

عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین‏» مى‏گوید: به تحقیق ‏گروهى از علما از جمله قاضى ابویعلى و حافظ ابن الجوزى و تفتازانى و سیوطى در مورد کفر یزید نظر قطعى داده‏اند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمرده‏اند.

شیخ محمد عبده

شیخ محمد عبده مى‏ گوید: هنگامى که در دنیا حکومت عادلى وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن ‏حکومتى ستمگر است که مى‏خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر فرد مسلمانى کمک کردن حکومت عدل واجب است و از همین باب است ‏انقلاب امام حسین که در برابر حکومت‏ یزید که خدا او را خوار کند. ایستاد.

سبط بن جوزى

از سبط بن جوزى در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتى‏ که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم و اگر کسى به این حد راضى نمى‏شود، ما هم مى‏گوییم اصل، لعنت کردن ‏یزید است.

 امام شافعى

حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیارى از بزرگان اهل ‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابراز کردند. امام شافعى که در دوستى اهل ‏بیت زبانزد است. درباره ‏نهضت کربلا چنین سروده است:

قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنیه ان ذاک عجیب لئن کان ذنبى حب آل محمد(صلی الله علیه و آله) فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى یوم حشرى و موقفى و بغضهم للشافعى ذنوب

حسین(علیه السلام) کشته‏اى بى گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود مى‏فرستیم و از سوى دیگر فرزندانش را به قتل مى‏رسانیم و اذیت ‏مى‏کنیم!

اگر گناه من دوستى اهل‏بیت پیامبر است، پس من هیچ‏گاه از آن ‏توبه نمى‏کنم. اهل‏بیت پیامبر(علیهم السلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت ‏به آنان دشمنى داشته باشم، گناهى نابخشودنى است.

فرآوری : محمدی

بخش تاریخ و سیره معصومان تبیان


منابع : سایت ایکس شبهه

وبلاگ ذاکر عاشورایی

***

سیره ائمه(علیهم السلام) در عزاداری حسینی

تأکید ائمه اطهار در برپا داشتن و تشویق عزاداران و مدیحه سرایان اهل بیت علیهم السلام  با هدف زنده نگهداشتن آن واقعه عظیم بشری بوده است عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد.


ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام را سپری می  کنیم، در این دهه چقدر از آرمان های امام حسین علیه السلام را درک کردیم؟ چقدر برای مصایبی که بر ایشان و خانواده والا مقامشان گذشت گریستیم ،آیا واقعا عزادار بودیم یا این روزها را هم چون روزهای دیگر به روزمرگی ها و دل مشغولی های خود سرگرم بودیم؟ اگر این ایام که بر ما در حال گذر است را آنگونه که شایسته است درک نکرده ایم ناشی از جهل ما نسبت به مقام رفیع آقا امام حسین و یاران با وفایشان است، حادثه کربلا نباید در چند روز روضه و نوحه برای ما خلاصه شود چرا که لحظه به لحظه اش درسی است از تبلور بعد انسانیت و جلوه خوی درندگی و حیوانیّت انسان نماهایی که اگر چشم از تعالیم اهل برداریم و از مکتب ایشان دور شویم دیر نباشد که در سلک این درندگان در آییم .

شاید برایتان سؤال پیش آمده باشد که اصلا چه کسی گفته است برای ایشان عزاداری کنیم و چرا؟ تا کی باید عزادار بود؟ سیره ائمه معصومین در این زمینه چگونه بوده است؟

حضرت امام باقر علیه السلام و عزای حسینی‌

امام باقر علیه السلام برای اینکه یاد حسین علیه السلام از دلها نرود و در تمامی قرون و اعصار زنده بماند و همواره جامعه اسلامی از این مصیبت بزرگ درس فرا گیرد، مردم را به گریه و حتی گریاندن در این باره تشویق می فرمود تا با این سوز دل و تأثر، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام دوری گزینند و به سوی معرفت و فضیلت گرایش یابند. آن حضرت علیه السلام، مبلغ هشتصد درهم به منا فرستاد تا زنان نوحه خوان در این مکان مبارک برای مصایب اهل بیت علیهم السلام و عاشورا ندبه کنند و نوحه بخوانند و مردمانی را که در موسم حج اجتماع کرده اند متوجه مظلومیت این خاندان نمایند. ۱ ‌

امام باقر علیه السلام در اهمیت سوگواری برای سالار شهیدان علیه السلام فرمودند: آسمان بر احدی بعد از حضرت یحیی بن زکریا علیه السلام نگریست؛ مگر بر حسین بن علی علیه السلام که چهل روز برایش اشک ریخت

آن حضرت علیه السلام تأکید داشتند یادبودهای این چنینی، ضمن اینکه مکتب اسلام و فرهنگ تشیع را از انزوا بیرون می آورد و فضیلت ها را در جامعه ترویج می دهد، مردم را برای دفاع از حق و پایداری در برابر ستم مهیا می نماید. آن فروغ پنجم امامت علیه السلام فرمودند: «هرگاه پیرامون هم جمع شدید، به یاد ما باشید. بهترین مردم کسانی هستند که درباره اوضاع و احوال ما مذاکره می نمایند و مردم را به سوی ما فرا می خوانند.» ۲ ‌

«ابن قولویه» ذکر کرده که امام باقر علیه السلام فرمود: «در روز عاشورا باید برای امام حسین علیه السلام گریست و هر کس در خانه اش باشد، توصیه کند که اهل آن خانه، در این ماجرا بگریند و آنان به یکدیگر مصائب ابا عبدالله علیه السلام را تسلیت گویند و چون سنّت مذکور را برپا دارند و در استمرار آن بکوشند، در پیشگاه خدا ضامنم که [خداوند] ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در رکاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام را به آنان عطا می فرماید.» ۳ ‌

امام باقر علیه السلام با این تأکیدها، به مردم برای زنده نگاه داشتن این رخداد، جرئت می داد. «کمیت بن زید اسدی» [متوفی۱۲۶ق] قصیده های مهمی را در مدح بنی هاشم و ذکر مصائب آل رسول صلی الله علیه و آله، در حضور امام باقر علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام سرود. «محمد جواد مغنیه» می گوید: کمیت وقتی قصیده «میمیه» را در خدمت امام پنجم علیه السلام خواند و به اینجا رسید که: یکی از بنی هاشم در نبرد طف، مظلومانه در میان هیاهوی مردم کشته شد، حضرت گریست و فرمود: «لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا مَالًا لَأَعْطَینَاک مِنْهُ وَ لَکنْ لَک مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِحَسَّانَ لَا یزَالُ مَعَک رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا ؛۴ [ای کمیت!] اگر نزد ما پولی بود، به تو می دادیم؛ ولی برای تو همان چیزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به “حسان بن ثابت” گفت: همیشه تو با روح القدس کمک می شوی مادامی که از ما خاندان حمایت کنی.»‌

امام باقر علیه السلام در اهمیت سوگواری برای سالار شهیدان علیه السلام فرمودند: آسمان بر احدی بعد از حضرت یحیی بن زکریا علیه السلام نگریست؛ مگر بر حسین بن علی علیه السلام که چهل روز برایش اشک ریخت. ۵ ‌

آن فروغ امامت علیه السلام نسبت به کسانی که در روز عاشورا نمی توانند به زیارت آن حضرت علیه السلام بروند، این گونه دستور عزاداری دادند و فرمودند: «بر حسین علیه السلام ندبه و زاری کنید و در خانه ها و اهل آن، عزاداری برپا نمایند و یکدیگر را در حالت ماتم و تعزیت گویی ملاقات کنند.» ۶ ‌

تشویق به شورآفرینی در مکتب امام صادق علیه السلام‌

دوران امامت حضرت صادق علیه السلام با ضعف و انقراض دستگاه اموی و انتقال حکومت به بنی عباس مقارن بود؛ از این روی آن حضرت علیه السلام برای شکوفایی معارف اهل بیت علیهم السلام و ریشه دار کردن شعائر مذهبی و خصوصاً عزاداری به مناسبت حادثه عاشورا، نقش حسّاسی را بر عهده گرفت. با این وجود، هنوز رگه های سیاه اختناق زمام داران خودسر، برای آن فروغ ولایت علیه السلام تنگناهایی را پدید می آورد و مواردی نشان می دهد که آن حضرت علیه السلام در این باره تحت نظر و مورد تجسّس عمّال دستگاه عباسی قرار گرفته بود؛ به گونه ای که برای در امان ماندن از آسیبهای حاکمان و برجای ماندن این سنّت دینی، تقیه پیشه کرد و شیون عزاداران حسینی در خانه اش را به بیماری فرزندش نسبت داد. ۷ ‌

با این وصف با کمترین اشاره ای به واقعه کربلا، اشک امام علیه السلام جاری می گردید و حتی یک بار که امام علیه السلام دختری کوچک از خاندان هاشمی را دید، متأثر شد و گریست. ۸ ‌

امام باقر علیه السلام برای اینکه یاد حسین علیه السلام از دلها نرود و در تمامی قرون و اعصار زنده بماند و همواره جامعه اسلامی از این مصیبت بزرگ درس فرا گیرد، مردم را به گریه و حتی گریاندن در این باره تشویق می فرمود تا با این سوز دل و تأثر، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام دوری گزینند و به سوی معرفت و فضیلت گرایش یابند

امّا برنامه های تشویقی امام علیه السلام برای برپایی مراسم سوگ و ماتم و اهمیت دادن به این سنّت حسنه متعدد است که به مواردی اشاره می کنیم:‌

امام علیه السلام خطاب به «عبدالله بن حمّاد بصری» می فرماید: به من آگاهی داده اند که عدّه ای از اهالی کوفه و غیر آن و نیز زنان نوحه گر در نیمه شعبان به مزار امام حسین علیه السلام می آیند؛ عدّه ای کیفیت شهادت را بیان می کنند و گروهی دیگر مرثیه خوانده و نوحه خوانی می نمایند. حماد بصری این خبر را مورد تأیید قرار داده و گفت: فدایتان گردم آن چه را فرمودید مشاهده کردم. امام علیه السلام فرمود: خدا را از این بابت ستایش می کنم که در میان مردم کسانی را قرار داد که به نزد ما می آیند و ما را مدح می کنند و مرثیه می خوانند و دشمن ما را کسانی قرار داد که طعنه می زنند بر ایشان و آنها را تهدید می کنند و تلاششان را تقبیح می نمایند. ۹ ‌

همچنین آن حضرت علیه السلام به «ابی عماره» (شعرخوان) فرمود: «مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی شِعْراً فَأَبْکى خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّهُ؛ هر که شعری در رثای حسین بن علی علیهماالسلام بخواند و پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست.» امام علیه السلام در این روایت عدد عزاداران را حتی به یک نفر هم تقلیل می دهد و باز برایش بهشت را تضمین می نماید و در خاتمه نوید می دهد: «وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَینِ شِعْراً فَبَکى فَلَهُ الْجَنَّه ؛۱۰ اگر کسی شعری در مصیبت حسین علیه السلام بخواند و خود گریه کند، بهشت برای اوست.» امام علیه السلام به ابو هارون نابینا نیز همین نکات را یادآور شد.‌

«جعفر بن عفان» در محضر آن حضرت علیه السلام اشعار رثایی خواند و ایشان را گریاند. امام علیه السلام خطاب به وی فرمود: «وَ لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَک یا جَعْفَرُ فِی سَاعَتِک الْجَنَّهَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ لَک ؛۱۱ هر آینه به درستی که خدای تعالی برای تو در این ساعت بهشت را به تمامه واجب ساخت و گناهانت را مورد آمرزش قرار داد.»‌

در روایتی دیگر فروغ ششم امامت علیه السلام تأکید نمودند:«مَنْ ذُکرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَینَاهُ حَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ ؛۱۲هر کس که ما نزد او یاد شویم یاد گردد و دیدگانش پر از اشک گردد، خداوند آتش را بر چهره اش حرام می کند.»‌

آن حضرت علیه السلام فرمودند: «کلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ عَلَى الْحُسَینِ علیه السلام؛ هرگونه ناله و زاری، مکروه است جز گریه و زاری بر امام حسین علیه السلام.» و افزودند: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیح ؛۱۳ نفَس کسی که به دلیل مظلومیت ما خاندان، غمگین است، تسبیح می باشد.» و خطاب به یکی از شاعران می فرمایند: «دوست دارم برایم شعری بسرایی و بخوانی؛ چرا که این روزها ایام غم و اندوه ماست (مصادف با عاشوراست).» ۱۴

البته امام صادق علیه السلام مایل بودند شعرا به همان شیوه سنتی و تناسب با ذائقه مردم عادی شعر بخوانند و با سروده های خود علاقه مندان را تحت تأثیر قرار دهند. «ابو هارون مکفوف» می گوید: «خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم، ایشان فرمودند: برایم شعری بخوان، پس خواندم. امام علیه السلام فرمود: نه، همان طور که برای افراد عادی نزد مرقد امام حسین علیه السلام مرثیه خوانی می کنی، برای ما نیز آن گونه عمل کن.» ۱۵

از «عبدالله سنان» روایت گردیده است که: «در روز عاشورا بر امام صادق علیه السلام وارد گردیدم در حالی که عرض کردم یابن رسول الله! برای چه می گریید؟ خداوند دیده شما را نگریاند! امام علیه السلام فرمود: مگر نمی دانی در چنین روزی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و گریه بیش از این بر آن بزرگوار امان نداد و دیگران نیز همراه حضرت علیه السلام گریستند.» ۱۶

این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود

«محمد بن سهل» در ایام تشریق، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و امام علیه السلام خانواده خود را فرا خواند تا مجلس سوگواری تشکیل دهند؛ آن گاه به «کمیت اسدی» فرمود تا اشعار خود را در رثای امام حسین علیه السلام بخواند. او چنین کرد و جمع حاضر به گریه و زاری پرداختند و امام علیه السلام در حقّ وی دعا و طلب آمرزش کرد. «مسمع بن عبد الملک بصری» – که به دلیل وجود جاسوسان حکومتی نمی توانست در کربلا حاضر شود ـ به محضر امام علیه السلام رسید. حضرت علیه السلام به وی یادآور شد که آیا مصیبت امام حسین علیه السلام را به یاد می آوری؟ او گفت: آری، امام علیه السلام فرمود: متأثر هم می گردی؟ وی تأیید کرد و افزود: چنان ناراحت می شوم که خانواده ام آثار غم و اندوه را در من مشاهده می کنند و از خوردن نیز امتناع می نمایم. امام علیه السلام فرمود: آگاه باش که از کسانی به حساب می آیی که در شادی ما خوشحال و در عزای ما غمگین می گردند. ۱۷

تأکید ائمه اطهار در برپا داشتن و تشویق عزاداران و مدیحه سرایان اهل بیت علیهم السلام  با هدف زنده نگهداشتن آن واقعه عظیم بشری بوده است عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون: ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. در این باره، این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود.

‌پی نوشت ها:

۱) مقتل الحسین، علامه عبد الرزاق مقرّم، ترجمه عزیز الله عطاردی، جهان، تهران، ۱۳۶۸ش، ص ۱۰۹٫

۲) همان، ص ۱۰۳٫

۳) کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۷۴٫

۴) شیعه و زمام داران خودسر، ص ۱۵۰ ـ ۱۴۹؛ تاریخچه عزدارای حسینی، ص ۱۷۴٫

۵) کامل الزیارات، ص ۹۵، حدیث نهم.

۶) همان، ص ۱۷۵٫

۷) الغدیر، علامه عبد الحسین امینی، ج ۲، ص۲۹۵ ـ ۲۹۴٫

۸) احرام محرم، ص ۳۵٫

۹) کامل الزیارات، باب ۱۰۸، ص ۳۲۶ ـ ۳۲۵٫

۱۰) همان، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۵٫

۱۱) رجال کشی، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۳٫

۱۲) بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵٫

۱۳) همان، ج ۴۵، ص ۴۱۴؛ و ج ۴۴، ص ۲۸۰؛ امالی، شیخ مفید، ص ۳۳۸٫

۱۴) مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج ۱۰، ص ۳۸۶٫

۱۵) بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷٫

۱۶) اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، آل البیت، قم، ج ۲، ص ۵۷۴٫

۳۱۷) کامل الزیارات، ص ۹۳٫

فرآوری: محمدی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع : ذی طوی(سایت جامع تبلیغ)

سایت حوزه

ثامن گرافیک

همیشه توی کار فکرم این بوده که کاربردی ، ساده ، همه پسند و قابل چاپ باشه . از سال 1392 با دوستان عزیزم در سایت عمارها ساکنیم و افتخار می کنم که در کنار این بزرگواران مشغول کار فرهنگی سایبری هستیم . کتانباف 09357331280 التماس دعا

دیدگاه کاربران ...

تعداد دیدگاه : 0

    لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید

    Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.